روش مواجهه هگل با سه چالش بنیادین معنویت در عصر مدرنیسم
کد خبر: 3709426
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۲
لگنهاوزن تبیین کرد:

روش مواجهه هگل با سه چالش بنیادین معنویت در عصر مدرنیسم

گروه اندیشه ــ لگنهاوزن با واکاوی آثار هگل به سه پاسخ او نسبت به سه چالش مهم معنویت در عصر روشنگری دست یافته است.

مواجهه هگل با سه چالش بنیادین معنویت در عصر مدرنیسم

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ لگنهاوزن، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در همایش «اسلام و ارزش‌های متعالی با تاکید بر اخلاق اهل بیت (ع)» که صبح امروز در دانشگاه شهید رجایی برگزار شد به ایراد سخن پرداخت و عنوان کرد: می‌خواهم درباره «معنویت» که یکی از ارزش‌های مهم در اکثریت ادیان به شمار می‌رود، صحبت کنم. طبق تعلیمات اهل بیت(ع) معنویت منشا اخلاق ماست. من این عنصر را با توجه به فلسفه آلمان در قرن 19 و با تمرکز بر آثار هگل توضیح خواهم داد.

وی اضافه کرد: من می‌خواهم بحثی راجع به معنویت از دیدگاه هگل داشته باشم اما چرا می‌خواهم درباره هگل صحبت کنم؟ هگل درباره مهم‌ترین چالش‌های زندگی معنوی در عصر مدرن صحبت کرده است. هگل از نظر ظاهری خیلی مذهبی نبود و تحت استانداردهایی که مسیحیت برای دینداری تعریف کرده است قرار نمی‌گرفت ولی در تمام زندگیش به عرفان و علوم غیب علاقه داشت.

وی ادامه داد: سه عنصر در آثار هگل شکل محوری دارد: نخست احساسات و شهود دینی، دوم توجه به کثرت ادیان جهان و سوم مسائل مربوط به علوم غیبی و باطن‌گرایی و فرقه‌های جدیدی است که در زمان او ظهور پیدا کردند. این سه محوری که در آثار هگل وجود دارد به سه چالش عصر روشنگری و رمانتیسم ارتباط پیدا می‌کند. نخستین بحران در ارتباط با رابطه دین و عقل است. دومین چالش در خصوص کثرت ادیان بود که در آثار اسپینوزا مورد بحث قرار گرفته است. سومین چالش هم در زمینه باطن‌گرایی و ظهور فرقه‌های مخفی مانند فراماسون‌ها و توجه به دانش‌هایی مثل نجوم و کیمیا که در آن زمان رایج شده بود است.

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) خاطر نشان کرد: یک مسئله مهم در آن عصر این بود که اگر به مسئله عقل و دین نگاه می‌کردیم باید می‌گفتیم دین مربوط به سر است یا مربوط به قلب. رمانتیست‌ها می‌گفتند عقل به درد نمی‌خورد اما احساسات خوب است. هگل هر نوع معنویتی که دین را به عوامل غیرشناختی محدود می‌کرد، رد کرده است. او اثبات کرد بذر ایمان که یک احساس درونی است باید با عقل ما رشد کند. از نظر هگل عقل باید برای حمایت کردن از احساسات دلیل پیدا کند. باید با عقل خود بسنجیم کدام شاخه از احساسات باید رشد پیدا کند و کدام شاخه باید از بین برود. معنویتی که هگل بر آن تاکید کرد هم شامل سر بود و هم شامل قلب بود.

وی در ادامه اظهار کرد: پاسخ هگل به جریان روشنگری در باب کثرت ادیان این بود که هر سنت دینی بزرگی بهره‌مند از حقایق معنوی مهمی است. هگل یک نوع کثرت‌گرایی را قبول می‌کند اما در عین حال معترف است از نظر عقل همه سنت‌های دینی برابر نیستند و برخی پیشرفته‌تر از دیگران هستند. گرچه هگل یک نوع از کثرت‌گرایی را امضا و تایید می‌کند اما معتقد است باید سنت‌های دینی را درجه‌بندی کنیم. هگل این انگاره کثرت‌گرایان که می‌گفتند همه ادیان برابر هستند را رد می‌کند.

وی ادامه داد: سومین مسئله مربوط به معنویت که در آثار هگل نمود دارد علاقه به غیب است. هگل چند دوست داشت و از طریق آنها با فرقه‌های مختلف آشنا بود اما هیچ وقت عضو فرقه‌ای نشد. کیمیای عصر هگل با جریان موسوم به معنویت عصر جدید شباهت دارد. هگل در تمام زندگی‌اش به عرفان مسیحی علاقه داشت. وقتی مارکسیست‌ها هگل را معرفی می‌کنند این موضوع را کتمان می‌کنند. در عین حال هگل اتهام همه‌خدایی بودن خود را رد می‌کرد. او معقتد بود چیزهای محدود نمی‌توانند عضو و قسمتی از خدا بشوند.

انتهای پیام

captcha