به گزارش خبرنگار ایکنا؛ گردهمایی مروجان و فعالان نهجالبلاغه صبح امروز با حضور اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی و فعالان حوزه نهجالبلاغه در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. حجتالاسلام میرلوحی در آغاز سخنان خود عنوان کرد: در دو جای قرآن کریم این تعبیر ذکر شده است که پیامبر(ص) را به سوی شما فرستادیم تا آیات قرآن را تبیین کند: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ؛ و ما [اين] كتاب را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند براى آنان توضيح دهى (سوره نحل ایه 64) بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ؛ اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى (سوره نحل آیه 44)».
وی ادامه داد: قرآن نیاز به تبیین دارد. بر خلاف منطق «حسبنا کتاب الله» قرآن کریم حتما برای هدایت بشر کافی نیست و قرآن بدون مفسر، مبین و متولی نه تنها موجب هدایت نیست بلکه میتواند سبب گمراهی شود؛ چنانکه در قضایای دهه 40 و 50 نتیجه موج بازگشت به قرآن که برخی منادی آن بودند، گروههای منحرفی مثل فرقان بود که شهید مطهری از دست آنها فریاد میزد. تمام مکاتب انحرافی در دهههای اخیر که بزرگترین ضربه را به نظام زدند مدعی بازگشت به قرآن بودند.
وی خاطر نشان کرد: معاویه با قرآن به جنگ امیرالمومنین(ع) آمد. قرآن بدون ولی مضرّ است. به همین خاطر پیامبر اکرم(ص) دو انگشت خود را کنار هم قرار دادند و فرمودند: «إنّي تاركٌ فيكم الثّقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض ما إن تمسّكتم بهما لن تضّلوا؛ من در ميان شما امت دو چيز نفيس باقي گذارندهام كه كتاب خدا و عترت من كه اهل بيت منند، اين دو هرگز از همديگر جدا نميشوند تا وقتي كه بر من نزد حوض كوثر وارد شوند. مادامی که به این دو تمسک بجویید گمراه نمیشوید». در خطبه غدیر هم وقتی پیامبر(ص) دست علی(ع) را بالا برد فرمود: «فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ؛ به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمیکند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام».
میرلوحی افزود: ضرر دور شدن از اهل بیت(ع) بیش از ضرر دور شدن از اصل قرآن کریم است. در اینجا نقش حدیث و معارف عترت روشن میشود که یکی از مهمترین مصادیق آن خطبههای علی(ع) در نهجالبلاغه است. برخی از اهل سنت تصریح کردهاند که برخی خطبهها را تا هزار مرتبه خواندهاند؛ در حالی که منِ روحانی و طلبه در طول ایام تحصیل این کتاب را نگشودهام. واقعا چه چیزی در نهجالبلاغه نیست؟!
وی تاکید کرد: لااقل از خطبه «قاصعه» برای بیان تاریخ اسلام و بعثت پیامبر(ع) استفاده کنید؛ چراکه بیانی صریحتر و مستندتر از بیان علی(ع) که شاهد وحی بوده است نیست. خود ایشان فرمودند وقتی پیامبر(ص) به حرا میرفت فقط من همراه او بودم. حداقل برای بحث بعثت به جای اینکه سراغ نقلهای دست چندم تاریخ طبری برویم از نهجالبلاغه استفاده کنیم. چرا تاریخ اسلام را به روایت این آقایی که از کودکی در آغوش پیامبر(ص) بود و در آخر هم پیامبر(ص) در حالی که سرش روی سینه او بود از دنیا رفت نقل نکنیم؟
وی در پایان گفت: شما این موضوعات را در کدام کتاب درسی میبینید؟ خطبه قاصعه علی(ع) به عنوان حرف علمی پذیرفته نمیشود اما بافتههای مستشرقین برای دانشگاهها علمی محسوب میشود. واقعا در دانشگاهها چه برخوردی با روایات میشود؟ تا میخواهیم روایتی نقل کنیم میگویند حرف علمی بزن! وقتی بزرگترین سنگر ما که علوم آل محمد(ص) است را خراب کردند ما دیگر پشت کدام سنگر امامت را حفظ کنیم؟ اینها دارند ریشه اصلی را میزنند. ما هر چقدر از نهجالبلاغه دور شویم شاهد گسیختگی مردم از باورها خواهیم بود. مگر بازگشت به سیره رفتاری اهل بیت(ع) بتواند نجاتبخش ما باشد.
در ادامه نشست حجتالاسلام ارزانی دبیر ستاد عالی کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور به ایراد سخن پرداخت و گفت: وقتی میگوییم نهجالبلاغه یک اثر ارزشمند است که باید آن را ترویج کنیم باید به این دو پرسش پاسخ دهیم که این کتاب چرا ارزشمند است و چرا باید آن را ترویج کرد؟ مرحوم دشتی میگوید من 15 هزار عنوان کلی و جزئی را از نهجالبلاغه استخراج کردهام. تنوع موضوعات این کتاب یک جلدی به حدی است که وقتی آن را با تنوع موضوعات کتاب بحارالانوار صد و ده جلدی مقایسه میکنیم شاهدیم که نهجالبلاغه از لحاظ تنوع موضوع از بحار افزون است.
وی ادامه داد: در کنار بحث جامعیت نهجالبلاغه، مسئله ژرفایی آن نیز مطرح است. سیدرضی میگوید علی(ع) در هر موضوعی که وارد بحث میشود انسان خیال میکند علی(ع) تنها فرد و برترین فرد در آن حوزه است. مثلا وقتی از زهد سخن میگوید تصور میکنی که زاهدترین مردم این سخن را گفته است. پس اینطور نیست که نهجالبلاغه اقیانوسی باشد که در سطح مانده است بلکه به عمق راه پیدا کرده است. پس ما با کتابی مواجه هستیم که از لحاظ جامعیت جامعترین است و از لحاظ ژرفایی ژرفترین است. باید برای ترویج این اثر از راه ابلاغ، اقناع، سبکسازی و سیرهسازی بهره ببریم.
گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام