به گزارش ایکنا از استان مرکزی، محمدرضا فیضیان، قاری و مربی قرآن کریم، درباره اختلاف قرائات، مقالهای در اختیار ایکنا قرار داد که بخش اول آن با عنوان «اختلاف قرائات؛ از شکلگیری تا یکی شدن مصاحف»، بخش دوم آن با عنوان «اختلاف قرائات؛ موهبت الهی یا بیکفایتی تاریخی؟» و بخش سوم آن با عنوان «شهرت طلبی؛ علت پیدایش قرائات شاذ و نادر» منتشر شد، بخش چهارم این مقاله به جایگاه علمی ابن مجاهد به عنوان تحدیدگر اختلاف قرائت می پردازد، همچنین انگیزه و روش انتخاب قرائات سبعه را مورد بررسی قرار میدهد.
نقش ابن مجاهد در رسمیت یافتن قرائات هفتگانه
باید دانست در اوایل قرن چهارم ابن مجاهد(324-245 ه ق) قاری بـزرگ بغداد نخستین بار نظریه قرائت هفتگانه را مطرح و آن را رسمیت بخشید به این ترتیب که قرائت قراء سبعه را لازم الاتباع عنوان کرد و قرائات دیگر را جایز ندانست.
طبعا حرکت تحدیدگرایانه ابن مجاهد در محافل علمی بومهای مختلف بازخوردهای متفاوتی در پیداشـت. در بومهای عراق و ایران که قرائت و تألیفات مربوط به آن توسعهگرا بود و به اختیار گرایش داشت، قرائات سبعه نوعی تحدید تلقی میشد به همین دلیل مخالفتهایی از جانب عالمان آن نواحی اعلام شد ولی در غرب جهان اسلام، یعنی مـصر و انـدلس و آفریقا که تا قرن چهارم فقط قرائت نافع به روایت و روش مصری رواج داشت قرائت سبعه توسعهگرایی تلقی میشد. ابن جزری میگوید در اندلس و بلاد غرب تا اواخر قرن چهارم هیچ یک از ایـن قـرائت مـتداول نبود و اولین کسی که علم قـرائت را بـه انـدلس شناسانید ابوعمر طلمنکی(429 ه.ق) صاحب کتاب الروضه بود. از سوی دیگر باید توجه داشت پس از فروپاشی حکومت امویان و ظهور عباسیان، بنی امیه در اندلس مستقر شـد به همین دلیل اندلسی همواره میکوشید در همه زمـینهها از حـکومت مرکزی حمایت کند.
به هر رو، ابن مجاهد در مقام شیخ الاسلامی بغداد با این مقدمه که کار اختلاف قرائت بالا گرفته است و باید از اجـتهاد قـاریان و قرائت جدید جلوگیری کرد قرائت صحیح را قرائت قراء سبعه عنوان کـرد و در کتابی به نام السبعه؛ قراء هفتگانه یعنی ابن عامر، نافع، عاصم، ابن کثیر، حمزه، کسایی و ابوعمر بن علا را معرفی کرد و بقیه قرائتهای شناخته شده را در کـتابی بـه نـام الشواذ جای داد. کار ابن مجاهد از چنان اهمیتی برخوردار شد که محافل قرایی را کـاملا تـحت تأثیر قرار داد چنان که از همان نیمه اول قرن چهارم کتابهای بسیاری درباره قرائت هفتگانه و ارزش و علل آن تألیف شد. در این مـیان بـه نـظر میرسد کتاب ابن خالویه(370 ه.ق) شاگرد ابن مجاهد با عنوان الحجة فی القراات السـبعه و نـیز مـؤلفات ابوعمر و عثمان بن سعید دانی اندلسی(444 ه.ق) مانند التیسیر فی القراات السبع بیش از دیـگران در رونـق و رواج قرائتهای هفتگانه مؤثر بوده است. در تبیین عوامل مؤثر در قدرت و استحکام حرکت ابن مجاهد عالمان امـور ذیـل را بر شمردهاند.
شخصیت علمی قرائی ابن مجاهد
ابوبکر احمد بن موسی بن عباس ابن مجاهد(245 ه ق-324 ه ق) از شـخصیتهای علمی و قـرائی بـرجسته قرن چهارم است. شخصیت علمی ابن مجاهد از سوی دانشمندان علم قرائت کاملا تأیید شده است. ذهبی صـاحب مـعرفة القراء، وی را ثقه و حجت داشته است. ابن ندیم میگوید: «وی فردی یگانه در عصر خود و بیرقیب بـوده اسـت». بنا بـه نظر ابن جزری نام ابن مجاهد تا جاهای دور دست انتشار یافته و در کارش مشهور گشته، او نسبت بـه هـمگنان پیشتاز و نسبت به آنها برتر بوده است و باید بر این مزایا، دینداری، قدرت حـافظه، خیر و بـرکت وجـودش را افزود. از نوجوانی در بغداد به تحصیل پرداخت، چنان که از قدیمترین شیوخ او میتوان احمد بن منصور رمـادی(265ه ق) و نـیز سعدان بن نصر و محمد بن عبد الله المخرمی و ابی بکر الصغانی و عباس الدوری را نـام بـرد.
از دیگر مشایخ او در قرائت از حسن بن عباس بن مهران، احمد بن ابن خیثمه، حارث بن ابن اسامه، محمد بن یـحیی کسایی صـغیر، عبدالله بن احمد بن حنبل و احمد بن یحیی ثعلب میتوانند باشند. مـهمترین اسـتاد ابن مجاهد در قرائت ابوالزعراء عبدالرحمن ابـن عـبدوس(280ه ق) است که بارها قرآن را به قرائت نافع، ابوعمرو، حمزه و کـسایی نـزد او ختم کرده بود.وی همچنین در سفر حج قرائت ابن کثیر را از محمد بن عبدالرحـمن قـنبل در مکه فرا گرفت. ابن مـجاهد حـتی از هم طـبقههای خـود چـون محمد بن جریر طبری(130 ه ق) و ابـوبکر داجـونی(324ه ق) استفاده کرده است.
در نظرگاه ابن جزری هیچ یک از استادان قرائت به انـدازه ابـن مجاهد دانشجو و شاگرد نداشته است و راجـع به ازدحام شاگردان وی در کـلاسهایش مـطالب بسیار آمده است. ابن حزم حکایت مـیکند کـه در بغداد در حلقه درس ابن مجاهد 300 نفر از مصادر علم قرائت حضور پیدا میکردند و نیز علی بـن عـمر میگوید: چهارصد و هشتاد نفر از اسـتادان در کـلاس درس او حـضور داشتند. ابـن خـالویه، ابوسعید سیرافی، احمد بن نصر شـذایی، ابن حـبش حسین بن محمد، محمد بن عبد الله بن اشته، ابوعیسی بکاربن احمد، ابوطاهر عبد الواحد بـن عـمر بزاز و ابو الفضل شیبانی را در شمار شـاگردان مـشهور ابن مـجاهد مـیتوان بـرشمرد. در جمع روایتکنندگان حـدیث از وی بزرگانی چون ابوالحسن دار قطنی، ابو حفص ابن شاهین، ابوبکربن جعابی و ابوحفص کتانی شایان توجهاند.
تمایلات کوفیگرایانه ابن مجاهد
ابن مجاهد، در گزینش قاریان از هر شهر، کسی را برگزید که مردم آن دیار بر قرائت او اتفاق داشتند. چنان که انطاکی نیز از هر شهر یـک نفر را برگزیده بود. ولی ابن مجاهد، از بوم کوفه افزون بر قرائت حمزه دو قرائت دیگر یعنی قرائت عاصم و کسایی را نیز اضافه کرد. با این که قرائت غالب در کوفه قرائت حمزه بوده است. از سوی دیگر کسانی چـون ابوجـعفر مخزومی(310 ه ق) در مدینه و یعقوب حضرمی(205 ه ق) در بصره دارای قرائت رایج و مشهوری بودهاند و اگر ابن مجاهد به دنبال جمعآوری قرائت مشهور بود باید قرائت ایشان را نیز رسمیت میبخشید. در این جا باید تـوجه داشـت که کوفه از لحاظ قرایی اهمیت زیادی داشته است. چون از سویی قرائت ابن مسعود درکوفه پایهگذاری شد، از سوی دیگر قرائت علی(ع) و شاگردان وی در کوفه پایگاه داشته است. عثمان نیز با فرستادن مصحف امام خـود بـه کوفه، ردپایی از قرائت در کوفه ایجاد کرده بود که ابن مجاهد به همه این موارد عنایت داشته است. در عین حال پژوهشگران با توجه به قرینههایی بر این باورند که ابن مجاهد از تـعالیم نـحویان کـوفی به ویژه فراء تأثیر زیادی پذیـرفته و هـمین تـمایلات کوفی گرایانه باعث شد وی به قاریان این شهر اهمیت بیشتری بدهد.
عـواملی که تاکنون برشمردیم، نقش اساسی در موضوع محل بحث دارد و میتوان آنها را عوامل اصلی در اختلاف قرائت قرآن قلمداد کرد. عوامل دیگری نیز برای اختلاف قرائت شمرده شده که به نظر میرسد تـأثیر جـزئی در این موضوع داشتهاند، ازاینرو از ذکر آن عوامل خودداری میکنیم. تأثیر بعضی از حاکمان جور در امر قرائت، مجاورت مسلمین با بلاد غیرعـرب و تـأثیرپذیری قرائت از ایشان، تأثیر نحلههای کـلامی بـر قرائت، تأثیر نحلههای تفسیری و...از جمله همان عوامل دست دوم و کم تأثیر به حساب میآیند. برخی از این عوامل را صاحب کتاب «اتحاف الفقهاء» متذکر شده است.
علت شهرت قراء سبعه
علّت شهرت قراء سبعه از نظر مرحوم فضلبنحسنطبرسی (متوفایسال 548 ه) چنین آمده است:1ـ اینقراء عمده اهتمام و فـرصت خود را درباره قرائتها مصروف داشته و به شدت در رابطه با قرائت مـیکوشیدند و از عـمل و آگـاهی بیشتری نسبت به قراء دیگر برخوردار بودند؛ ولی قرائی که قرائتشان «شواذ» معرفی شده است، اهتمام آنها بـه امـر قرائت محدود نبود؛ بلکه عنوان و سِمَت تخصصی آنها، فقه یا حدیث یا سایر علوم دیگر بود و قسمتی از فـرصت خود را در امر قرائت صرف میکردند.
2ـ قرائت این قراء (قراء سبعه)هم لفظا و هم سـماعا در رابطه با آغاز تـا پایـان قرآن کریم، به طور سند به دست آمده است؛ به عبارت دیگر، روایات مربوط به قرائتهای آنها شامل همه کلمات قرآن کریم میشود و به صورت سند نقل شده است. این قـراء نه تنها آگاه به قرائت بودند، بلکه خود با این وجوه، عملاً در مقام اقراء سر و کار داشتهاند.
دمیاطی(متوفای سال 117 ق) مینویسد: باید بدانیم سببی که باعث اخذ قرائت از قراء مشهور شـده و قـرائت قراء دیگر به عنوان ملاک و مأخذ قرائتهای قرآن کریم تلقی نشد این است که اختلاف مربوط به قرائتها که رسم الخط مصاحف عثمانی، آن قرائتها را پذیرا بود رو به ازدیاد گذاشت.
بدعت پیـشگامان و آن گـروهی که در امر قرائت بر طبق هوس و دلخواه خود دست اندر کار قرائت شده بودند و هماهنگ با رأی و نظر خود، قرآن کریم را به گونهای که تلاوت آنها بدان صورت روا نبوده اسـت، قـرائت یا اقراء میکردند، موجب شد که مسلمین تصمیم بگیرند بر قرائتهای قراء مورد اعتماد و افراد موثقی متفقا رأی دهند؛ یعنی راجع به قرائت قرائی به توافق رسند که صرفا اهـتمام خـویش را دربـاره قرآن و قرائت آن مبذول میداشتند. از ایـن رو، بـر آن شـدند از هر سرزمین و یا شهری که مصحفی از طرف عثمان به سوی آن فرستاده شده بود پیشوایان و قرائی را انتخاب کنند که معروف به وثـاقت و امـانت در نـقل و درک صحیح و کمال علم بوده و عمری را در قرائت و اقراء سـپری کـرده باشند و کارشان معروف و مشخص بوده و اهل سرزمینی که این قراء در آن میزیستند بر عدالت آنها اتفاق داشته و قرائت آنان نـیز بـا رسـم الخط مصحفشان ناسازگار نبوده است.
ادامه دارد...
انتهای پیام