زبان فارسی؛ تنها رسانه فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی/ لزوم الگوگیری از حکیم فردوسی
کد خبر: 3714608
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۸

زبان فارسی؛ تنها رسانه فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی/ لزوم الگوگیری از حکیم فردوسی

گروه فرهنگی- مدیران فرهنگی ما باید از یک سو بن‌مایه‌های فرهنگ ایرانی - اسلامی را که در جای جای ایران بزرگ هنوز ریشه دارند، زنده کنند و شاخه‌های برآمده از آن را به پایه‌های نوینی پیوند بزنند و هم زبان فارسی را که بخشی از فرهنگ ماست و تنها رسانه فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی است، زنده و پویا و بالنده نگه دارند. فردوسی و شاهکار او شاهنامه، الگوی مناسبی برای امروز ماست.

زبان فارسی؛ تنها رسانه فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی/لزوم الگوگیری از حکیم فردوسی

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، زبان نماد هویت و فرهنگ یک ملت است، از همین رو اگر مردمانی بتوانند اصالت زبان‌شان را حفظ کنند، خواهند توانست از فرهنگ خود نیز محافظت کنند. حکیم فردوسی با سرودن شاهنامه از میراث ارزشمند ایرانیان و فرهنگ آنان صیانت کرد اما وظیفه امروز ما چیست؟ زبان فارسی و فرهنگ ایران امروز در مقابل چه هجمه‌هایی قرار گرفته است و برای نگهبانی از آن چه باید کرد؟

به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و روز پاسداشت زبان پارسی و برای پاسخ به این سوالات، غلام‌عباس سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، استاد زبان و ادبیات پارسی و شاعر، یادداشتی را در اختیارمان قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.

به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد

رویارویی زبان و ادب فارسی با فرهنگ و تمدن جدید، که کرانه‌های نو را در نوردیده و انبوهی از مفاهیم را فراهم آورده، این زبان کهن و ریشه‌دار را به دردسر بزرگی انداخته است: چگونه این مفاهیم را به فارسی بیان کنیم؟ در هر زبانی، شاعران و نویسندگان نوآور و خلّاق در اصل، بزرگ‌ترین پاسداران آن زبان هستند؛ فردوسی بزرگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. فردوسی در دوره‌ای می‌زیست که هم زبان فارسی و هم فرهنگ ایرانی در معرض خطربود؛ فردوسی با سرودن شاهنامه از یکسو فرهنگ ایرانی قبل از اسلام را با رنگ و بوی اسلامی و ایرانی زنده کرد و از سوی دیگر روح تازه‌ای در زبان پارسی دمید و این کاخ بلند را از گزند بادهای حوادث ناخوشایند در امان داشت. همان‌گونه که خود سروده است:

بسی رنج بردم در این سال سی
عجب زنده کردم بدین پارسی

پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند

نمیرم از این پس که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراکنده‌ام

 

شاهنامه فردوسی، از نظر کمّیّت و کیفیّت، یکی از بزرگ‌ترین آثار نظم و نثر فارسی است. این اثر سترگ، از کشمکش‌های دیرین ملّتی بزرگ سخن می‌گوید که از هستی و چیستی خود، در طول تاریخ، دفاع کرده است. استاد زرین‌کوب می‌فرمایند: «شاهنامه نه فقط بزرگ‌ترین و پرمایه‌ترین دفتر شعری است که از عهد روزگار سامانیان و غزنویان باز مانده است، بلکه در واقع مهم‌ترین سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن‌ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدّن ایرانی است. شاهنامه خزانه لغت و گنجینه فصاحت زبان فارسی است و داستان‌های ملّی و مآثر تاریخیِ قوم ایرانی در طیّ آن به بهترین وجهی نموده شده است.»(زرین‌کوب،1343: 16).

جنبه حماسی، ادبی و هنری شاهنامه آن‌قدر قوی است که جنبه‌های دیگر این کتاب بزرگ بر ما پوشیده مانده است؛ امّا نباید فراموش کرد که به قول ادوارد براون «شاهنامه از لحاظ تحقیقات لغوی، بی‌شکّ دارای اعتبار و اهمیّت بسیار است زیرا یکی از کهن‌ترین آثار زبان پارسی دری است و در آن آشکارا از آوردن لغات تازی اجتناب شده‌است»(براون، 1342: 206).

یکی از نیازهای امروز زبان فارسی درست کردن واژه‌های جدید برای واژه‌های بیگانه‌ای است که چون سیل بنیان‌کن به زبان و فرهنگ ما سرازیر شده است. فردوسی برای چنین امری از راهکارهای ویژه‌ای بهره برده که می‌تواند امروز الگوی واژه سازان و فرهنگستانیان ما باشد. به طور اختصار به برخی از این راهکارها به طورفهرست‌وار اشاره می کنیم:
به‌ کار بردن فعل ساده به جای فعل مرکّب، استفاده خلاقانه و نوآورانه از انواع تک‌واژه‌های اشتقاقی، زنده کردن برخی سازه‌های مرده واژگانی، وندافزایی نوآورانه و ... که پرداختن به هر کدام مجال فراخ‌تری می طلبد.

زمانه ما از دو جهت بسیار شبیه به زمانه فردوسی است؛ نخست اینکه نسل امروز با توجه به فضاها و امکانات پیش‌آمده با نوعی بحران هویت یا گسست فرهنگی مواجه است و دیگر آنکه زبان فارسی که بخشی از فرهنگ و هویت ایرانی ماست، عرصه تاخت و تاز واژه‌های بیگانه قرار گرفته است.

فردوسی با سرودن شاهنامه با یک تیر دست کم دونشان زد: هم فرهنگی خودی را در برابر فرهنگ بیگانه تقویت کرد و هم زبان فارسی را از مرگ حتمی نجات داد. امروز هم باید مردی یا مردانی از گوشه برون بیایند و کاری بکنند. مدیران فرهنگی ما باید از یک سو بن‌مایه‌های فرهنگ ایرانی - اسلامی را که در جای جای ایران بزرگ هنوز ریشه دارند، زنده کنند و شاخه‌های برآمده از آن را به پایه‌های نوینی پیوند بزنند و هم زبان فارسی را که بخشی از فرهنگ ماست و تنها رسانه فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی است زنده و پویا و بالنده نگه دارند. فردوسی و شاهکار او شاهنامه، الگوی مناسبی برای امروز ماست.
زرین‌کوب، عبدالحسین. (1343). با کاروان حلّه. تهران.
براون، ادوارد. (1342). تاریخ ادبیّات ایران: از فردوسی تا سعدی، ترجمۀ فتح الله مجتبایی. تهران.

انتهای پیام

 

 

captcha