وامداری مبانی نظری پیشرفت/ چرخش تئوری‌های اقتصادی به نظام ارزشی قرآن
کد خبر: 3716087
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۲

وامداری مبانی نظری پیشرفت/ چرخش تئوری‌های اقتصادی به نظام ارزشی قرآن

گروه اندیشه ــ ناکامی‌های اقتصاد سرمایه‌داری در رسیدن به عدالت و رفاه اقتصادی برای همگان باعث شد تا اقتصاددانان عمل به ارزش‌های اخلاقی را در دستور کار خود قرار دهند و نظریه‌های جدیدی وضع کنند که به مبانی نظری و فرهنگی اسلام نزدیک‌تر هستند.

یکی از سوالاتی که همواره پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شده است این است که الگوی توسعه و پیشرفتی که برای ایران اسلامی شایسته است وامدار چه پایه‌های نظری باید باشد؟ به بیان دیگر تازه‌شدگی دنیای معاصر ایرانی اسلامی که در قالب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مطرح می‌شود مبتنی بر چه پایه‌های نظری و ارزشی است؟

واقعیت آن است که در زمینه مبانی نظری کاستی‌های فراوانی داریم و با وجود میراث فکری و فرهنگی سترگ، نتوانستیم برای ورود به جهان جدید پایه‌های اندیشه لازم را تولید کنیم و در مقابله با اکثر تفکرات مهاجم منفعل ایستاده‌ایم. بیشتر اقدامات صورت گرفته در قالب تحقیقات غیرکاربردی، کلیشه‌ای و به دور از واقعیت‌های جامعه است که باعث شده برخی به این بیندیشند که پارادایم تحقیقات دینی به بن‌بست رسیده است.

اگرچه اصلاحات روش‌شناختی و متدلوژیک امری ضروری است و در این راستا نیاز به تحقیقات میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای با رویکرد کاربردی احساس می‌شود، اما نباید مرکزیت پارادایمی را به خارج از معارف وحیانی و هدایت‌گر قرآن و عترت انتقال داد. آنچه اخیرا به عنوان اندیشه پیشرفت‌شناخت قرآنی مطرح می‌شود امری غیرقابل انکار در این راستاست.

به عنوان نمونه اگر بخواهیم این موضوع را در بحث اقتصاد که از ضروری‌ترین نیاز‌های جمهوری اسلامی در شرایط حساس کنونی است دنبال کنیم، متوجه می‌شویم که مبانی انسان‌شناختی اقتصاد سرمایه‌داری غیرقابل انطباق با ضرورت‌های دینی است؛ انسان مفروض در اقتصاد متعارف، موجودی بریده از خدا و تعالیم آسمانی (دئیسم)، واگذارشده به قوانین و نظام‌های طبیعی (طبیعت‌گرایی)، دارای اصالت و مرجع تعیین ارزش‌ها، قوانین و حاکمیت (اومانیسم)، دارای هویت فردی در ابعاد وجودی، ملکی و اخلاقی (فردگرایی) است.

به همین دلیل در نظریه‌های اقتصاد سرمایه‌داری جایی برای طرح احکام و ارزش‌های مبتنی بر وحی وجود ندارد؛ به عنوان مثال در مواردی مانند انقاق، مواسات، زکات، خمس نفی ربا و امثال آن دچار تعارضات شدیدی خواهیم بود؛ از این‌رو با بازخوانی سریع محور‌های غیرمتضاد و بازبینی اساسی در محور‌هایی معارض اقتصاد سرمایه‌داری با اندیشه بنیادین اسلامی ضرورت دارد، هم در سطح مبانی نظری اقتصاد و هم در نظام ارزشی و رفتاری قالبی همخوان با فرهنگ و الگوی اقتصادی اسلام بنا شود.

سوال اینجاست که آیا قرآن کریم نظام ارزشی و رفتاری ویژه خود را دارد؟ برای درک بهتر موضوع سه مثال بیان می‌شود که برخی از یافته‌های اقتصاد سرمایه‌داری به سوی آنچه که اقتصاد اسلامی می‌گویند رهنمود شده است. نخست بحث اقتصاد خیرخوانه است. ناکامی‌های اقتصاد سرمایه‌داری در رسیدن به عدالت و رفاه اقتصادی برای همگان باعث شد تا ادبیات اقتصادی جدیدی به نام اقتصاد خیرخواهانه یا بدون سود رقم بخورد، اما به دلیل تعارض مبانی، تمام نظریه‌های اخلاقی آنان برای حل مشکل اقتصادی با ضعف جدی روبرو شده است.

مثال دوم بحث عدالت است؛ برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۷ ریچارد تالر از امریکا در زمینه اقتصاد رفتاری است. در سال‌های زیادی از قرن بیستم اقتصاد‌های مهم بر اساس این فرض ساده شده عمل می‌کردند که افراد، منطقی تصمیم می‌گیرند، اما نتایج تحقیقات تالر نشان داد که این فرض در واقعیت درست نیست. اهمیت عادلانه بودن یکی از حوزه‌های کلیدی تحقیقات پروفسور تالر بود که نشان داد که افراد اهمیت زیادی به عادلانه بودن می‌دهند و رفتاری را که از نظر آن‌ها غیرعادلانه باشد مجازات خواهند کرد، حتی اگر در انجام این کار سود اقتصادی نداشته باشند.

مورد دیگر بحث آزادی است. یکی دیگر از تحقیقات تالر کتاب «Nudge theory» است. او در تاج تئوری که از بهترین کتاب‌های سال ۲۰۱۸ بوده، موضوعی شبیه امر به معروف و نهی از منکر دولتی را مطرح می‌کند؛ یعنی حاکمیت باید مردم را هدایت کند. این مسئله در برابر ابراصل آزادی اقتصادی قرار دارد که تقریبا تمامی مبانی دیگر را در هنگام تعارض تحت سیطره خود قرار می‌دهد.

کتاب دیگر او کج‌منشی با عنوان لاتین «misbehaving» است که سال گذشته ترجمه شد. بروز و ظهور فساد اقتصادی و رفتار‌های نابهنجار در حوزه کسب‌و کار غرب را به اهمیت اخلاق در تمام زمینه‌های اقتصادی متوجه کرده است؛ درخور توجه است که در چنین شرایطی که دانشگاه‌های بزرگ به ویژه در امریکا کرسی‌های درس اخلاق اقتصادی تاسیس می‌کنند و حتی مؤسسات اقتصادی و انتفاعی به برگزاری دوره‌های اخلاق کسب‌وکار می‌پردازند، دانشجویان رشته اقتصاد در داخل کشور از درس اخلاق اقتصادی گله می‌کنند.

در حالی که غرب داعیه‌دار بحث اخلاق در اقتصادی می‌شود و کرسی‌های متعددی در این زمینه دایر می‌کند و راهکار‌های تحقق اخلاق اقتصادی در سیاست‌های آموزشی و پروتکل‌های عملی وارد می‌شود، هنوز ما موفق به درک ضرورت تحقیق در این زمینه نشده‌ایم. وضع فرهنگی و اخلاقی در کسب‌وکار اقتصادی ایران چه در سطح بازار‌های سنتی و چه در سطح نهاد‌های بزرگ اقتصادی، شرایط مساعدی ندارد و آینده روشنی را نیز ترسیم نمی‌کند. این در حالی است که آموزه‌های اخلاقی سرشاری از قرآن کریم و سنت معصومین (ع) قابل برداشت است که برای دنیای امروز، در قالب مبنای نظری یا رفتاری کارامد است.

نکته بعدی بحث ساختار اقتصادی است. اگرچه عمده تلاش‌های صورت‌گرفته در مطالعات اقتصادی قرآن بیشتر معطوف به تک‌آموزه‌ها بوده است، اما دستاورد قلمرو‌های متعدد اقتصادی در قرآن کریم از جمله جهان‌بینی، مبانی ارزشی و سازوکار‌های اقتصادی هنگامی بیشتر می‌شود که رابطه و نحوه تعامل ساحات مختلف نظری در قرآن کریم، به‌ویژه در حوزه اقتصاد با فرهنگ واکاوی شود. از این رو توجه بیشتر به رهیافت‌های سیستماتیک، کل‌نگر و بینامتنی ضرورت می‌یابد.

باید دقت کرد که هسته ثابت مبانی نظری و فرهنگی اقتصاد، در اسلام وحی است و باور‌های بنیادین فرهنگ اقتصادی نمی‌تواند از سوی انسان‌ها جرح و تعدیل شود؛ به بیان دیگر این باور‌ها نیازمند تاسیس و طراحی نیست بلکه با توجه به منابع و مبانی دینی قابل کشف و ارائه است. در این فرایند مشاهده می‌شود که جهان‌بینی قرآن کریم اهداف و ارزش‌ها را تولید می‌کند و بر اساس آن‌ها، قواعد دست‌یابی به اهداف وضع می‌گردد و دست آخر این قواعد زیربنای الگو‌های رفتاری قرار می‌گیرند؛ زنجیره ارتباط مسائل اقتصادی و مؤلفه‌های فرهنگی در قرآن کریم، جریانی پیوسته از مبانی تا احکام را شامل می‌شود.

آموزه‏‌های اقتصادی قرآن در عرصه‌های تولید، توزیع، بازتوزیع، مصرف و تخصیص درآمد ساختار و نظامی را سامان می‌دهند که تحولات عمیقی در توسعه اقتصادی در جامعه شکل می‌دهد. فرهنگ اقتصادی در قرآن و حدیث مؤلفه‌های متعددی در سه سطح کلی بینش (مبانی خداشناختی، جهان‏‌شناسی، انسان‏‌شناختی و اصول راهبردی)، منش (منش‌های کلی و اقتصادی) و کنش (اصول کلی حاکم بر فعالیت‌های اقتصادی و حوزه‌های تولید، توزیع، بازتویع و مصرف) انسان دارد که در صورت فهم غیرمنحرف و کاربست صحیح، کارایی و اثربخشی اقتصادی مطلوبی در ابعاد فردی و اجتماعی دارد.

محمد پارسائیان

دانش‌آموخته دکتری علوم قرآن و حدیث
captcha