به گزارش ایکنا از خوزستان، در روشنایی سحرهای ماه خدا، انگار میتوانی از میان کلمهها و سطور مفاتیح مرهم پیدا میکنی برای بعضی زخمها. برخی ذکرها، برخی آیهها بیشتر از همه به جان تشنهات مینشیند، برخی نمازها، برخی تکرارها، انگار برای این است که دردهایی را تسکین بدهد، و اگر خوب حواست را جمع کنی درمان کند.
در بعضی نمازها، لابه لای کلماتی که تکرار میکنی، در میان لحظههایی که «ایاک نعبد و ایاک نستیعین» را آرام و شمرده شمرده بر لبانت جاری میکنی، در «ایاک نعبد» هفتادم یا هشتادم میفهمی انگار گمشدهات همین جمله بود.
تنها تو را، فقط تو را بنده هستم.
انگار خدا این جمله را برای یک درد کهنه در تو تجویز کرده، چقدر دنبالش بودی. ما از اول همین را میخواستیم. اما تنهایی نمیتوانیم: برای همین کمکت را میخواهیم: «ایاک نستعین».
نوشتهاند «ایاک نعبد» غایت درجه تواضع و فروتنی کسی در برابر دیگری همراه با اطاعت محض است(همگام با وحی، عبدالکریم بهجت پور، جلد اول)
قرار بود همین بشویم: بندهات. در هر لباس و شأن و مرتبه، راه دور نرویم. همین جا بمانیم پیش خودت و این بشود اولین و آخرین نقطه در زندگی همهمان که قرار است روزها و شبها برایش کار کنیم.
خوب که نگاه میکنی میبینی خیلی چیزها را میشود در «ایاک نعبد» پیدا کرد، توی همین عبارت میتوانی شناسنامهات را هم پیدا کنی که سالهای سال در نبودن تو خاک خورده بود.
انتهای پیام