حضرت خدیجه‌کبری(س) از دیدگاه خاندان رسالت
کد خبر: 3717574
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۹

حضرت خدیجه‌کبری(س) از دیدگاه خاندان رسالت

گروه معارف - قلم و بیان از وصف شخصیت، عظمت و جلالت شان ام‌المومنین حضرت خدیجه کبری(س) عاجز و ناتوان است و باید گفت غیر از حضرات اهل‌بیت عصمت‌و‌طهارت(ع) کسی نمی‌تواند آن حضرت را آنگونه که بوده‌اند، توصیف نماید. ایشان نزد ائمه طاهرین(ع) دارای مقام و موقعیت خاصی بود و همیشه از آن حضرت به عظمت یاد می نمودند.

حضرت خدیجه‌کبری(س) از دیدگاه خاندان رسالتبه گزارش ایکنا از استان مرکزی، دهم رمضان‌المبارک سالروز وفات بانوی بزرگ اسلام و همسر گرانقدر پیامبر‌اکرم(ص)، حضرت خدیجه کبری(س) است. خدیجه کبری، اشرف امّهات مومنین و نزدیک‌ترین همسران پیامبر(ص) و عزیزترین آن‌ها نزد آن بزرگوار، هم در زندگی دنیا و هم پس از مرگ است. 25 سال به تنهایی مورد مهر و احترام رسول خدا(ص) قرار داشت و هیچ زنی در این افتخار با او شریک نیست.
در سال‌های نخستین اسلام، یعنی سال‌های رنج‌و‌مشقت، در کنار آن حضرت جای داشت و کمک و همراهی می‌کرد و دشواری‌هایی که آن بزرگوار در راه رسالتش از جانب قریش می‌دید را، آسان می‌کرد. خدیجه(س) ایمان آورد و پیامبری آن وجود مقدس را گردن نهاد و به رسالتش اطمینان کرد و امیدوارانه در کنار آن حضرت می‌کوشید. نسبت به همسر بزرگوارش دارای چنان محبتی سرشار بود که در راهش حتی جان خویش را نثار می‌نمود.
انکار قریش بر اطمینان خدیجه کبری(س) و ایمان او که چون کوه استوار بود، لرزشی وارد نساخت. سران ایل و تبار خدیجه به پیامبر(ص) بدگمان بودند و او را جادوگر و دیوانه می‌خواندند، ولی خدیجه به یکتا مردی که دوستش می‌داشت و راستگویش می‌دانست معتقد بود و تا آخرین رمق به او ایمان داشت.
زمانی که خدیجه کبری(س) در آن موقعیت تاریک و پیچیده یعنی شعب ابی‌طالب از دنیا رفت، آغاز مرحله‌ای سخت از مراحل مبارزه رسول خدا(ص) بود؛ زیرا پس از او مکه بر رسول خدا(ص) تنگ شد و نتوانست بماند و هجرت به مدینه که تا‌کنون، بلکه برای همیشه، مبدا تاریخ مسلمانان است، رخ داد. پیامبر(ص) هجرت کرد و هنوز در دلش خاطراتی از نخستین محبوبه بر جای بود و هیچ‌یک از زنان آن حضرت که پس از خدیجه آمدند، نتوانستند این یادگار زنده را از قلب پیامبر(ص) بیرون کنند و یا اندکی آتش آن را فرو نشانند.(1)
قلم و بیان از وصف شخصیت، عظمت و جلالت شان ام‌المومنین حضرت خدیجه کبری(س) عاجز و ناتوان است و باید گفت غیر از حضرات اهل‌بیت عصمت‌و‌طهارت(ع) کسی نمی‌تواند آن حضرت را آنگونه که بوده‌اند، توصیف نماید. ایشان نزد ائمه طاهرین(ع) دارای مقام و موقعیت خاصی بود و همیشه از آن حضرت به عظمت یاد می‌نمودند. مهر وصف‌ناپذیر امیرالمومنین(ع) به حضرت خدیجه(س) به گونه‌ای شکوه‌بار بود که او را مادر واقعی خویش و مهتر بانوان دو جهان می‌دانست.(2)
امام حسن مجتبی(ع) که به شهادت تاریخ در زیبایی ظاهر و باطن سرآمد همگان بوده‌اند، در رابطه با تفسیر آیه شریفه«فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ»(سوره انفطار، آیه 8) فرمود: آن‌گاه که خدای توانا، طرح آفرینش را افکند و انسان‌ها را آفرید، علی(ع) را از پدرش ابوطالب، در سیما و منش، شبیه‌ترین فرد به رسول الله(ص) آفرید و حسین(ع) را شبیه‌ترین فرد به فاطمه(س) و من در سیما و منش، شبیه‌ترین فرد به جده گرانمایه‌ام، خدیجه کبری(س) هستم.(3)
همچنین در کوفه پس از آنکه معاویه بر اوضاع مسلط شد و از مردم برای خود بیعت گرفت، امام حسن(ع) در پاسخ به جسارت و ناسزای او به ساحت مقدس امیرالمومنین(ع) طی خطبه‌ای طولانی با افتخار به حسب‌و‌نسب و جده طاهره‌شان فرمودند: «... جده من خدیجه(طاهره) ولی جده تو قتیله(زن زشتکار حاهلیت) است و خدا لعنت کند آن کس را که حسب و نسبش پلید و پست است...»(4) همچنین امام مجتبی(ع) در مسجد‌النبی طی خطبه‌ای در پاسخ به جسارت معاویه به علی‌ابن‌ابیطالب(ع) فرمود: «... جد تو حرب است و جد من رسول خدا(ص) و مادر تو هند است و مادر من فاطمه(س) و جده من خدیجه(طاهره) است ولی جده تو قتیله می‌باشد...»(5)
امام حسین(ع) روز عاشورا مقابل سپاه دشمن ایستاد و نگاهی به صف‌های طولانی آن‌ها کرد که مانند سیل بود و نیز نگاهی به ابن‌سعد کرد که در میان بزرگان کوفه ایستاده بود. آن حضرت در این هنگام خطبه‌ای ایراد کرد و فرمود: «ستایش سزاوار خداوندی است که دنیا را خلق فرمود و آن را دار نیستی قرار داد... من پسر دختر پیامبر شما هستم و جده‌ام خدیجه همسر رسول خدا(ص) می‌باشد.»(6) و نیز خطاب به دشمن فرمود: «... شما را به خدا سوگند آیا می‌دانید که مادر بزرگم خدیجه دختر خویلد، نخستین بانوی گرونده به اسلام و تصدیق‌کننده پیامبر و پیشتاز در یاری و حمایت اوست؟»(7)
امام سجاد(ع) در بارگاه ستم یزیدیان و در آن شرایط حساس و تاریخ‌ساز در معرفی خویش به مردم شام، ضمن روشنگری در مورد نسب شریف و تبار پر‌افتخار خویش به مردم شام، با افتخار نام پر‌شکوه و با عظمت جده گرانمایه‌اش حضرت خدیجه(س) را در کنار نام بلند و تاریخ‌ساز پیامبر و علی و فاطمه(ع) می‌آورد و خود را اینگونه می‌نامد: «أنا ابن خدیجة الکبری»(8) همچنین سیدابن طاووس در مهج‌الدعوات این دعا را از امام سجاد(ع) نقل کرده که آن حضرت در نیایش خود با پروردگار جهانیان، ضمن درود بر پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع)، از حضرت خدیجه(س) یاد نموده و می‌فرماید: «اللهم صلِّ علی محمدٍ المصطفی و علی علیٍّ المرتضی و علی فاطمة الزهراء و خدیجة الکبری...»(9)
همچنین امام صادق(ع) در مورد شخصیت والای ام‌المومنین حضرت خدیجه کبری(س) فرمود: « او همان بانوی بزرگی است که سالار بانوان قریش است. وی به خواستگاری زمامداران و امیران روزگار خویش، نه گفت؛ اما به خاطر کمال‌جویی و آینده‌نگری‌اش، خود را به همسری پیامبر اکرم(ص) درآورد، چرا که پرتوی از نویدها و بشارت‌های کتاب‌های آسمانی پیشین را از زبان دانایان روزگار خویش در وصف محمد(ص) شنیده بود.»(10)
امام حسن عسکری(ع) نیز در صلوات بر حضرت زهرا(س) چنین می‌فرماید: «فصلِّ علیها و علی اُمِّها خدیجة الکُبری صَلوةً تُکرِمُ بِها وَجهُ محمدٍ المُصطَفی وَ تُقِّرُ بِها اَعیُنَ ذُرِّیَتِها...»(11)
حضرت زینب کبری(س) نیز در کربلا و در روز یازدهم محرم سال 61 هجری هنگامی که کنار پیکرهای پاره‌پاره شهیدان آمد مطالبی جانسوز گفت. از جمله در آن‌جا پس از ذکر نام پیامبر(ص) و علی(ع) از حضرت خدیجه کبری(س) یاد کرد و فرمود: «بأبی خَدیِجَةَ الکُبری؛ پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد»(12)
خدیجه(س) در کنار پیامبر(ص) در سال‌های نخستین مظلومیت او، مانند یاری غمخوار و مبارز قرار گرفت و مقاومت کرد و رنج و عذابی را که رسول الله(ص) در راه رسالتش از قریش نصیبش شد بر او آسان نمود. آیا دیگری غیر از خدیجه را می‌شناسیم که با عشق آتشین و مهر و ایمانی استوار، بی آنکه اندک تردیدی به دل راه دهد یا ذره‌ای از باورش نسبت به بزرگداشت همیشگی خدا و پیغمبر(ص) بکاهد، دعوت دین خدا را از غار حرا پذیرا شود؟ آری تنها خدیجه کبری(س) بود که دست سرنوشت او را برای پر کردن جاهای خالی زندگانی پیامبر(ص) پدید آورد و او را مایه امید و آرامش و سلامت رسول خدا(ص) قرار داد.(13)
پی‌نوشت‌ها:
(1)بانوی کربلا زینب(س)، عائشه بنت‌الشاطی، فصل پدران و نیاکان
(2)مناقب آل‌ابی‌طالب(ع)، ابن‌شهر‌آشوب، ج 4، ص 70.
(3)کنز‌الدقائق و بحر‌الغرائب، ج 14، ص 165.
(4)الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، ج 2، ص 15.
(5)شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج16، ص 47.
(6)بحارالانوار، محمد‌باقر مجلسی، ج45، ص6.
(7)الامالی، شیخ صدوق، مجلس 30، ص 158.
(8)بحارالانوار، محمد‌باقر مجلسی، ج 45، ص174.
(9)مهج الدعوات، سیدابن‌طاووس، ص29.
(10)قرب‌الاسناد، حمیری قمی، ص325.
(11)جمال‌السبوع، سیدابن‌طاووس، ص297.
(12)بحارالانوار، محمد‌باقر مجلسی، ج45، ص59.
(13)نساء محمد، سنیه قراعه، ص38.
برگرفته از کتاب خصائص ام‌المومنین خدیجه کبری(س)
انتهای پیام

captcha