به گزارش ایکنا شعبه اصفهان، امام خمینی(ره) شخصیت برجسته و ممتاز تاریخ معاصر است که تحولی شگرف را در اندیشه سیاسی اسلام ایجاد کردند و آن، رهبری شکل گیری انقلابی اسلامی بود. امام این انقلاب را برمنبای توجه به مقوله دین و همچنین توجه به نقش موثر مردم، رهبری کردند و بعد از استقرار آن نیز برعنصر دیانت و مردم که در اسلامیت و جمهوریت تجلی پیدا میکرد، تاکید داشتند. در سالروز رحلت امام خمینی(ره) خبرگزاری ایکنا پیرامون اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، با مرتضی مبلغ، کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: امام خمینی چه نوع نگاه و رویکردی در زمینه وحدت داشتند و اصولا رویکرد ایشان در زمینه وحدت ادیان، جریانها و گروههای سیاسی چه بود؟
مبلغ: امام خمینی(ره) به دلیل بینش عمیق و گستردهای که درباره جهان اسلام داشتند، اندیشه ایشان نیز واجد ویژگیهای منحصر بهفردی بود، به ویژه اینکه امام(ره) از متن حوزه و حوزههای سنتی برخاسته بودند، اما چنین ویژگیهای منحصر بهفردی در نسبت با جامعه و فرهنگی که ایشان در آن میزیست قابل توجه بود، چون این ویژگیها در آن فضا یا اصلا مرسوم نبود و یا خیلی کم و استثنایی مطرح میشد؛ برای نمونه میتوان به وحدت جهان اسلام اشاره کرد. در اوج وجود بینشهای سنتی که قائل به جنگ(تقابل) میان شیعه و سنی خصوصا در عرصه سیاسی و عمومی بود و در کنار آن، دشمنان جهان اسلام با تبلیغات بسیار گسترده و سیستماتیک و ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی تلاش میکردند مانع اتحاد جهان اسلام شوند تا بتوانند منافع خودشان را بیش از پیش تأمین کنند؛ امام(ره) در چنین شرایطی منادی وحدت شدند و این موضوع را به صورت جدی و اساسی دنبال میکردند و این نوع نگاه حتی در دیدگاههای فقهی ایشان نیز موج میزد، به خصوص در مسئله حج که یکی از مظاهر و نمادهای بسیار بزرگ و ارزشمند وحدت اسلامی است، امام(ره) نگاه فقهی خود را متناسب با این وحدت تنظیم کردند و هیچ فتوایی نداشتند که به نحوی در تعارض با این وحدت در مسائل مربوط به حج باشد و حتی برعکس، فتاوایی داشتند که این وحدت و انسجام میان ملل و فرق اسلامی را تقویت میکرد و این موضوع یکی از ویژگیهای مهم و منحصر به فرد امام(ره) بود.
نگاه امام(ره) به جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی صرفا نگاه تشیع نبود، گرچه مبنای جمهوری اسلامی در ایران، تشیع است و اکثریت ایرانیان شیعه هستند و قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر همین مبنا شکل گرفته، ولی امام(ره) معتقد بودند که همه گرایشها باید در حکومت حضور داشته باشند و هیچکس نباید حذف شود. از طرف دیگر چون اساس جمهوری اسلامی مبتنی بر رأی مردم است و مردم نیز در این کشور همه گروههای مختلف اعم از شیعه و سنی و سایر اقوام و ادیان را شامل میشوند، بنابراین همه این گروهها میتوانند بهطور مساوی در حکومت مشارکت داشته باشند و حکومت نیز نمیتواند بهطور انحصاری متعلق به یک قوم یا گروه خاصی باشد. همه اقوام و مذاهب میتوانند در چارچوب قانون اساسی که به تأیید ملت رسیده، حضور داشته باشند. این نیز یکی دیگر از ویژگیهای وحدتگرایانه امام(ره) بود که بر آن پافشاری داشتند و اینگونه نبود که به صرف شعار آن را مطرح کنند و در مواقع و مواضع مختلف شاهد بودیم که امام(ره) نه تنها این موضوع را دنبال میکردند، بلکه به شدت در مقابل کسانی که خلاف چنین بینشی، اقدام و عمل میکردند، موضع میگرفتند و اجازه نمیدادند چنین بینشهایی به منصه ظهور برسد و تحقق پیدا کند.
ایکنا: امام چه دیدگاهی درباره جریانهای سیاسی داشتند و اصولا در قبال آنها چه نوع رویکردی را اتخاذ میکردند؟
مبلغ: امام خمینی(ره) فردی کاملا فراجناحی بودند، یعنی شخصیت و جایگاه امام(ره) به گونهای بود که معنا نداشت بخواهند خودشان را در سطح یک جناح و یا گروه و حزب تقلیل دهند، البته رفتار ایشان در این خصوص شعاری نبود، بلکه واقعی و عملیاتی بود. ممکن است کسی شعار فراجناحی بدهد، ولی عملا جناحی رفتار کند. برای امام(ره) ارزشهای انقلاب، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصول مورد توجه مردم، مهم بود و به تبع آن هر جریان و جناحی که به چنین اصول و ارزشهایی نزدیکتر بود، طبیعتا مورد توجه و استقبال بیشتر امام(ره) بود؛ مثلا انجمن حجتیه بعد از انقلاب رنگ عوض کرد، افراد وابسته به آن شعار انقلابی میدادند و به ظاهر از انقلابیها نیز دو آتشهتر شده بودند، اما امام(ره) چون آنها را میشناختند و میدانستند که رفتارهای آنان ظاهرسازی است، با آنها مقابله کرده و افشاگری میکردند؛ در واقع کسانی که بهطور واقعی به آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی و جمهوری اسلامی پایبند بودند، مورد تایید بیشتر امام(ره) قرار داشتند که این نیز برگرفته از نگاه و اندیشه کلان امام در راستای انقلاب بود و کسانی هم که با این اصول فاصله داشتند، امام درصدد بودند تا آنها را به این اصول و ارزشها جذب و نزدیک سازند. اگر میبینید بعضی از موضعگیریهای امام(ره) به گونهای بود که به یک جناح بیشتر توجه کرده و آن را تقویت میکردند، ناشی از این نبود که ایشان جناحی فکر کرده یا به یک جناح متمایل بودند، بلکه آن جناح را نزدیکتر به اصول انقلاب میدیدند؛ لذا به طور طبیعی مواضع ایشان به نفع آن جناح تمام میشد، ولی در عین حال سعی میکردند تا توازن سیاسی در کشور برقرار شود. امام(ره) به شدت و با هوشمندی تمام به گونهای عمل میکردند که توازن سیاسی میان جناحها حفظ شود، چون معتقد بودند اگر این توازن حفظ نشود و رقابت واقعی وجود نداشته باشد و شرایط به گونهای پیش برود که انحصار سیاسی بهوجود بیاید، سم مهلکی برای نظام خواهد بود؛ بنابراین اجازه نمیدادند حتی آن جریانی که مواضعاش خیلی نزدیک به ایشان بود، به انحصار سیاسی تبدیل شده و جامعه به جریانهای خودی و غیر خودی و انشقاقهای سیاسی غیر واقعی بدل شود.
امام(ره) سعی میکردند زمینه را به گونهای فراهم کنند که رقابت واقعی و آزاد میان جریانهای سیاسی شکل بگیرد؛ مثلا در مقطع خاصی جامعه روحانیت مبارز تهران در حال تبدیل شدن به نوع انحصار سیاسی میان روحانیون بود، امام(ره) به شدت این موضوع را برای سپهر سیاسی کشور خطرناک میدید و بر همین اساس روحانیون رقیب را تشویق کردند که یک جریان و تشکل سیاسی رقیب را تشکیل دهند تا توازن حفظ شود و این نشان میدهد که امام(ره) حتی در میان روحانیت نیز اجازه ایجاد انحصار نمیدادند و به گونهای عمل میکردند که یک رقابت آزاد و سازنده وجود داشته باشد تا در پرتو آن، همافزایی رخ دهد، انحصار شکل نگیرد و شرایط سیاسی کشور به گونهای پیش نرود که یک جناح صاحب همه مواهب و امکانات و اختیارات باشد و جناح دیگر در اوج مشکلات و سنگاندازیها قرار گیرد.
ایکنا: امروز تا چه اندازه به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی مورد نظر امام(ره) و به خصوص به نگاه وحدتگرایانه امام در مناسبات مختلف جامعه توجه میشود؟
مبلغ: متأسفانه به نوعی از این آرمان و مشی امام(ره) در جامعه فاصله گرفتهایم، کما اینکه از بسیاری آرمانهای دیگر نیز فاصله گرفتهایم، مثلا امروز در عرصه رقابت سیاسی با مشکلات جدی و اساسی مواجه هستیم، یعنی رقابت سازنده و آزاد وجود ندارد و متأسفانه در موارد زیادی یک نوع رقابت تبعیضآمیز شکل گرفته است. به هر حال رقابتهای سیاسی عادلانه و سازنده نیست و توازن سیاسی برقرار نمیباشد. امروز متأسفانه برخی جریانهای تندرو به شدت در صحنه سیاسی کشور یکهتازی و میدانداری میکنند و عرصه رقابت را به یک جریان مخرب تبدیل کردهاند که در نتیجه، چالشهای اساسی و مشکلات عدیده در کشور به وجود آمده، آن هم در شرایطی که کشور از ظرفیتها و پتانسیلهای فوقالعاده گستردهای برخوردار است و به راحتی میتواند بر همه مشکلات فائق شود؛ ولی به دلیل برخی تندرویها، تبعیض سیاسی، رقابتهای مخربی که به تدریج شکل گرفته و یا حتی بعضی انحصارهای سیاسی و جناحی که به وجود آمده است، شرایط مساعدی وجود ندارد و اینکه در سالهای اخیر همه دلسوزان همواره نسبت به برخی تندرویها در فضای سیاسی کشور هشدار داده و بر تعامل، گفتوگو، آشتی و انسجام ملی تأکید کردهاند، برای این است تا از این وضعیت فاصله بگیریم و اجازه دهیم فرصتها و ظرفیتهای عظیمی که در دل این ملت وجود دارد، ظهور و بروز پیدا کند و با کمک یکدیگر از طریق آشتی، انسجام و همافزایی مشکلات را حلوفصل کنیم؛ نه اینکه با میدان دادن به تندرویها و وارد شدن به رقابتهای مخرب، روز به روز این فرصتهای طلایی از بین برود و مشکلات عدیدهای برای کشور بهوجود بیاید و خدای ناکرده به وضعیتی برسیم که مردم احساس کنند نظام کارآمدی ندارد و نمیتواند از عهده اداره جامعه برآید. ما میتوانیم به شرایط مناسبتر و سازندهتری دست پیدا کنیم و فضای وحدت و همدلی و همافزایی بر سپهر سیاسی کشور حاکم شود.
ایکنا: در اندیشه سیاسی امام جمهوریت و اسلامیت چه جایگاهی داشت؟
مبلغ: بسیاری از مذهبیون معتقد بودند که در زمان غیبت امام زمان(عج) نمیتوان نظام حکومتی تشکیل داد و یا در نقطه مقابل آن برخی جریانها میگفتند که اصولا آزادی، جمهوریت و دموکراسی با دین و مذهب سازگار نیست و اصلا اینها نمیتوانند با یکدیگر جمع شوند و امکان ندارد نظامی شکل بگیرد که دینمدار بوده و با ارزشهای دینی سازگار باشد. در چنین شرایطی که از دو طرف به شدت هجمه وجود داشت و یک عده معتقد بودند بین جمهوریت و اسلامیت قابل جمع نیست و دیگران اعتقاد داشتند که در زمان غیبت امکان تشکیل حکومت وجود ندارد، امام خمینی منادی شعار بسیار بزرگ سازگاری دین با جمهوریت شدند، ایشان قرائتی از دین و اسلام را ارائه دادند که طبق آن، دین میتوانست با جمهوریت جمع شود، به همین دلیل امام گفتند جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر. اسلامی که امام معتقد بودند سازگار و ملایم با جمهوریت است، نام آن را اسلام ناب محمدی گذاشتند. اسلام یعنی دینی که پیامبر آن را آورد، بدون شاخ و برگها و پیرایههایی که بعدا در قالب انواع افکار سنتی و غیر سنتی به آن بسته شد، بر این اساس است که مردم حق دارند و باید سرنوشت خود را رقم بزنند. هر گونه تلقی و قرائتی از اسلام که شأنی برای مردم قائل نباشد، از نظر امام اسلام ناب محمدی نیست. ایشان ضمن اینکه میگفتند اسلام و جمهوریت باید اجرا شود، میزان را رأی مردم میدانستند. جمع میان این دو هیچ راهی نداشت جز اینکه قرائتی از اسلام مطرح شود که با رأی و نقش مردم در سرنوشتشان قابل جمع باشد.
امروز در برخی جوامع اسلامی قرائتهایی از اسلام وجود دارد که به شدت با نقش و حضور مردم مخالفاند و اصلا برای آنها نقشی قائل نیستند، معتقدند مردم فقط باید تابع احکام حکومت باشند و حکومت ربطی به آنها ندارد، سازوکارهای خاصی برای آن قائلاند و نظریهپردازی نیز میکنند. اوج این قرائتها در شکل بسیار افراطی، تفکری است که امروز در قالب طالبانیسم و داعشیگری مشاهده میکنیم و خسارتهای هولناک آن را هم در جوامع اسلامی دیدهایم. از طرف دیگر قرائتهایی از اسلام نیز وجود دارد که هیچ شأنی برای دین در عرصه عمومی قائل نیست و معتقد است دین یک امر شخصی بوده و نمیتواند وارد حوزه عمومی شود، اصولا دین را به شدت از سیاست جدا میدانند و هیچ نوع هماهنگی میان این دو قائل نیستند. قرائتی که امام(ره) مطرح کردند، هم شأن عمومی و اجتماعی برای دین قائل بود و هم مردم را اساس قرار میداد و میگفت اگر مشارکت مردم در سرنوشت خودشان نباشد، آن وقت دین نیز نمیتواند منشأ اثر بوده و مردمساز و جامعهساز باشد. اینها نکات اساسی و بسیار ظریفی در اندیشه امام است که متأسفانه به آن کم توجهی شده و به دلیل افکار مختلفی که شکل گرفت، به ویژه رسوخ و نفوذ برخی افکار متحجرانه و واپسگرایانه، اندیشههای امام به حاشیه رفت و کمتر جلوه پیدا کرد، به گونهای که امروز ضرورت دارد تا بازخوانی جدی در اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گیرد.
به هر حال امامی که میگفت اسلام حتما باید در عرصه عمومی حضور داشته باشد، از طرف دیگر اعلام میکرد که میزان رأی ملت است. امام با اندیشه خود توانسته بود میان این دو جمع کند. این حرف کوچکی نیست که از یک طرف بگوییم دین حتما باید در عرصه عمومی حضور داشته باشد و از طرف دیگر بگوییم میزان رأی ملت است، جمع میان اینها کار بسیار عظیمی است که امام انجام داده و پای آن هم ایستادند. امام بعد از پیروزی انقلاب در همان سال اول تمام نهادهای یک نظام را با رأی مردم تأسیس کردند، در حالی که در هیچ انقلاب دیگری چنین اتفاقی را شاهد نیستیم و این از دستاوردهای منحصر به فرد انقلاب و بینش امام(ره) است، امامی که آنقدر اقتدار و فرهمندی در جامعه داشت و هر چه میگفت مردم میپذیرفتند و همه چیز در این راستا پیش میرفت که منتظر بمانیم تا جامعه آرام شود و سپس قانون اساسی تدوین کنیم، اما اولین پروژهای که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اجرا کردند، تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی بود و پس از تصویب قانون اساسی، پروژه بعدی این بود که نهادهای مربوطه با رأی مردم شکل بگیرد و در همان سال اول شاهد بودیم که همه ساختارهای حکومت با رأی مردم شکل گرفتند و این موضوع چیزی است که خیلی کم به آن توجه شده و در هیچ انقلابی چنین چیزی را شاهد نیستیم؛ این ناشی از بینش امام بود که هم معتقد به اصالت مردم و هم قائل به حضور دین در عرصه عمومی بود و از طرف دیگر میگفت باید میان این دو به گونهای جمع شود که مخالفتی با یکدیگر نداشته باشند و در سازگاری کامل، امور را پیش ببرند.
انتهای پیام