عبادتِ بدون عبودیت بی‌فایده است
کد خبر: 3722754
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۴
منبر مجازی: اصول جامعه قرآنی29/

عبادتِ بدون عبودیت بی‌فایده است

گروه اجتماعی- شیطان، در «عبادت» مشکلی نداشت، اما وقتی خداوند از او خواست بر انسان سجده کند، امتناع کرد. این ماجرا نشان داد عبادت بدون «عبودیت» دردی را دوا نمی‌‌کند. اگر غیر از این بود شیطان باید به درجات بالایی می‌‌رسید، چون عبادت داشت و عبودیت نداشت. عبودیت به خدا و اولیاء خدا چشم گفتن است و باید تسلیمِ اراده خدا بود.

 عبادتِ بدون عبودیت بی‌فایده است

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، در یادداشت‌ گذشته، یکی از اصول عبادی جامعه قرآنی، بررسی شد و در این یادداشت که حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین راجی، استاد کفایه حوزه، مدرس دانشگاه و رئیس بنیاد صحیفه سجادیه در خراسان رضوی در اختیار ایکنا قرار داده است، به « عبادت و عبودیت » به عنوان یکی دیگر از اصول عبادی جامعه قرآنی پرداخته می‌شود.
بعد از ترک محرمات اکنون باید اهل عبادات باشیم. بزرگان می‌‌فرمودند که تمام سیر و سلوک معنوی در انجام واجبات و ترک محرمات قرار دارد و انسان از این طریق به همه جا خواهد رسید و نیاز به ریاضت عجیبی نیست. همین ترک محرمات و انجام واجبات خود نوعی ریاضت است.
عبادت بدون عبودیت بی‌فایده است
در ابتدا سؤالی مطرح می‌‌کنیم که آیا عبادت مهم‌‌تر است یا عبودیت؟ عبادت همین نماز و روزه و حج و خمس و غیره که انجام می‌‌دهیم و عبودیت یعنی تسلیم‌‌بودن، بنده بودن و به خدا چشم گفتن. کدام یک از این ها مهم‌‌تر است؟ ما کسی را می‌‌شناسیم که سجده‌‌های او به اندازه تمام سجده‌‌های ما طول می‌‌کشید و هر سجده او چهار هزار سال بود. در عبادت مشکلی نداشت. اما وقتی خداوند از او خواست بر انسان سجده کند، امتناع کرد. او در عبادت مشکلی نداشت، اما معلوم شد عبادت بدون عبودیت دردی را دوا نمی‌‌کند. اگر غیر از این بود شیطان باید به درجات بالایی می‌‌رسید چون عبادت داشت و عبودیت نداشت.
عبودیت به خدا و اولیاء خدا چشم گفتن است. بعضی‌‌ها می‌‌گویند اگر ما دلیل فلان مسئله شرعی را ندانیم اطاعت نمی‌‌کنیم. چه کسی از این کار ضرر خواهد کرد؟ خود شما متضرر خواهید شد، مرجع تقلید که ضرر نخواهد کرد. این گونه بیان کنیم که شخصی بگوید من با خورشید قهر هستم و پشت به آن خانه می‌‌سازم. خورشید که ناراحت نمی‌‌شود، این ما هستیم که از آن بی‌‌بهره خواهیم شد.
عبادت مشروط، عبودیت نیست
بسیاری عبادت را مشروط می‌‌کنند و می‌‌گویند: تا دلیلش را ندانیم انجام نمی‌‌دهیم. مثلاً می‌‌گویند تا ندانیم چرا تراشیدن ریش حرام است، و یا تا ندانیم چرا شستن دست‌‌ها در وضو از بالا به پایین است و یا ما که بعد از جنابت حمام می‌‌رویم؛ چرا باید به این ترتیب غسل کنیم و ...، انجام نمی‌‌دهیم. اگر بگوییم مرجع تقلید گفته است، می‌‌گویند ما دلیل علمی می‌‌خواهیم. اما اگر کسی عبودیت داشت‌‌ «چرا» نمی‌‌گوید. اینگونه افراد فقط در دین اینگونه شبهه‌‌ها را مطرح می‌‌کنند.
همین فرد وقتی به پزشک مراجعه می‌‌کند و پزشک از او می‌‌خواهد تا دارو مصرف کند، خیلی راحت قبول می‌‌کند. کسی نیست که از دکتر دلیل علمی داروها را بپرسد. مثلاً بگوید چرا این کپسول صورتی است و یا چرا وسط قرص ها خط وجود دارد. اگر دارو را نخورد، خودش ضرر خواهد کرد. مسائل دینی با ویژگی‌‌های منحصر به فرد خود برای همه چیز دلیل دارد. اگر کتاب علل الشرایع را مطالعه کنید، خواهید دید که در همان زمان نیز از ائمه دلیل احکام را می‌‌خواستند.
اینکه چرا روبه قبله نماز می خوانیم، چرا 17 رکعت نماز می‌‌خوانیم، چرا 34 سجده و 17 رکوع داریم و غیره که همه این‌‌ها را ائمه جواب می‌‌دادند. اما پس در اینجا تسلیم بودن در پیشگاه خداوند چه نقشی دارد. اگر متوجه شدیم که به فرض روزی 34 بار سر به سجده گذاشتن خطر تومور مغزی را کم می کند، این دیگر چه نمازی است که ما می‌‌خوانیم، اگر از لحاظ علمی ثابت شود، یهودیان و مسیحیان نیز این کار را انجام می‌‌دهند. فرق ما در سجده کردن این است که ما بنده هستیم و می ‌‌گوییم دلیل آن را خداوند می داند و ما بنده اوییم و اطاعت می‌کنیم.
امام صادق (ع)فرمودند: «أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عباده ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید، خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده‌‌ می‌‌کنم اطاعت شوم.»
بنده، تسلیم اراده خداست
در اینجا کاملاً مفهوم بندگی از سخن خداوند برداشت می‌‌شود که خداوند به عبادت ما نیاز ندارد و از ما تسلیم شدن و بندگی می‌‌خواهد. فرضاً شخصی می‌‌گوید من نماز صبح نمی‌‌خوانم و به جای آن ظهر 20 رکعت می‌‌خوانم. حتی اگر 200 رکعت نماز بخوانیم فایده‌‌ای ندارد و باید آنچه را که خداوند فرموده است انجام دهیم. مانند آن نویسنده‌‌ای که می‌‌گوید من ترجیح می‌‌دهم در خیابان با کفش‌‌هایم راه بروم و به یاد خدا باشم تا آنکه در مسجد نماز بخوانم و به فکر کفش‌‌هایم باشم. این حرف اشتباه است. در مسجد حتی اگر به یاد کفش‌‌هایت هم باشی باید نماز را بخوانی. یا برخی دیگر می‌‌گویند اگر من نماز صبح را با خواب آلودگی بخوانم بهتر است یا از صبح تا شب به یاد خدا باشم؟
اگر انسان عادی باشد می‌‌گوید دومی بهتر است اما در اینجا ملاک خداوند بندگی است و می‌‌گوید باید به اینگونه نماز بخوانید. اگر نماز صبح را با نشاط بخوانیم می‌‌توانیم در طول روز نیز به یاد خدا باشیم. بعضی‌‌ها سؤال را اشتباهی می‌‌پرسند و می‌‌گویند اگر من یک بچه داشته باشم و خوب تربیتش کنم بهتر است یا 10 تا بچه داشته باشم و همه معتاد شوند؟ این سوال از پایه اشکال دارد. باید بگوییم 10 تا بچه خوب داشته باشیم بهتر است یا یک بچه معتاد؟ چرا اینگونه نمی‌‌پرسید؟ خداوند از ما بندگی و عبودیت خواسته است و اگر به ما بگوید چگوه عبادت کنیم باید تسلیم باشیم و چشم بگوییم.
شراب درمان یا درد!
مفضل بن عمر از شاگردان امام صادق(ع) می‌‌گوید: من و عبدالله بن ابى یعفور خدمت امام رسیدیم. امام براى پذیرایى از ما میوه آورد، اما عبدالله به ایشان عرضه داشت که براى ناراحتى معده‌‌اش نمى‌‌تواند چیزى بخورد. سپس عبدالله به امام گفت: «اى امام بزرگوار، شما مى‌‌دانید که من همواره از شما اطاعت کرده‌‌ام و هر چه گفته‌‌اید نه نگفته‌‌ام، اگر این انار را نصف کنید و بگویید این نیمه حرام است و نیمه دیگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى‌‌کنم، چون حرف شما حجت است». امام به او فرمود: «خدا رحمتش را شامل حالت گرداند». سپس عبدالله بیمارى‌‌اش و درمان آن را که پزشک گفته باید شراب بخورد را به امام گفت و پرسید: «حال چه مى‌‌فرمایید؟» امام صادق(ع) به او فرمود: «شراب حرام است، هرگز شراب ننوش، این شیطان است که تو را وسوسه مى‌‌کند و مى‌‌خواهد به بهانه شفاى دردت، شراب به تو بنوشاند، اگر از شیطان نافرمانى کنى او نیز مأیوس مى‌‌شود و دست از تو برمى دارد.»
تسلیم‌شدن در برابر خداوند و ائمه او باید اینگونه باشد و هر چه گفتند بدون چون و چرا پذیرفته شود.

عبادتِ بدون عبودیت بی‌فایده است
برو داخل تنور
مأمون رقي که يکي از دوستان امام جعفر صادق(ع) است حکايت می‌‌نمايد و می‌‌گوید: در منزل آن حضرت بودم که شخصي به نام سهل بن حسن خراساني وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: «يابن رسول اللّه! شما بيش از حد عطوفت و مهرباني داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است که قيام نمي‌‌کنيد و با اين که بيش از يک صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداکاري در رکاب شما هستند حق خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمي‌‌گيريد ؟»
امام صادق(ع) فرمود: «آرام باش، خدا حق تو را نگه دارد» و سپس به يکي از پيش خدمتان خود فرمود: «تنور را آتش کن.» همين که آتش تنور روشن شد و شعله هاي آتش زبانه کشيد، امام(ع) به آن شخص خراساني خطاب نمود: «برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين.» سهل خراساني خطاب به امام گفت: «اي سرور و مولايم! مرا در آتش عذاب مگردان، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.» در همين لحظات شخص ديگري به نام هارون مکي در حالي که کفش‌‌هاي خود را به دست گرفته بود وارد شد و سلام کرد. حضرت پس از جواب سلام، به او فرمودند: «اي هارون! کفش‌‌هايت را زمين بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشين.» هارون مکي کفش‌‌هاي خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه‌‌اي، داخل تنور رفت و در ميان شعله‌‌هاي آتش نشست.
آن گاه امام با سهل خراساني مشغول مذاکره و صحبت شد و پيرامون وضعيت فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبي را مطرح نمود مثل آن که مدت‌‌ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است. پس از گذشت ساعتي، حضرت فرمود: «اي سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است.» همين که سهل کنار تنور آمد، ديد هارون مکي چهار زانو روي آتش‌‌ها نشسته است، پس از آن امام به هارون اشاره نمود و فرمود: «بلند شو بيا»؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراساني کردند و اظهار داشتند: «در خراسان شما، چند نفر مخلص مانند اين شخص پيدا مي‌‌شود؟» سهل پاسخ داد: «هيچ، نه به خدا سوگند! حتي يک نفر هم اين چنين وجود ندارد!» امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «اي سهل! ما خود مي‌‌دانيم که در چه زماني خروج و قيام نمائيم؛ و آن زمان موقعي خواهد بود، که حداقل پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم.»
چشم گفتن به امام تسلیم بودن در برابر خداست
اگر امام زمان(عج) تشرف آوردند باید هر کاری گفتند چشم بگوییم، نه اینکه بگوییم تا نفهمیم دلیل این کار چیست انجام نمی‌‌دهیم. اینها نتیجه تسلیم نبودن به فرمان خداوند است. حتی بعضی می‌‌گویند اگر امام زمان(عج) هم بیایند و فلان کار را انجام دهند ما حتی ایشان را هم قبول نداریم.
وقتی با شخصی که از افراد به ظاهر خوب اما مخالف انقلاب بود صحبت می‌‌کردیم و می‌‌گفتیم اگر امام زمان(عج) بیایند و این انقلاب و رهبری را تایید کنند شما چه می‌‌کنید؟ گفتند اگر چنین کاری کنند امام زمان(عج) را نیز قبول ندارم. این حرف یعنی اینکه ما امام زمان (عج) را برای دل خود می‌‌خواهیم نه برای خود ایشان.
در دعاهایمان نیز همین گونه است و از امام زمان(عج) نیاز‌‌های خود را طلب می‌‌کنیم و می‌‌گوییم امام زمان بیاید تا ارزانی شود، بیاید تا مشکل ما حل شود و غیره. این حرف‌‌ها یعنی این که اگر آمدی و مشکلات ما حل نشد، ما دیگر شما را نمی‌‌خواهیم! چون امام را برای خود می‌‌خواستیم. شما مطمئن باشید اگر امام زمان(عج) بیاید ما تحریم خواهیم شد. بعضی خواهند گفت که در زمان غیبت که عزیزتر بودید و با آمدن شما جنگ و تحریم و مشکلات بیشتر شد. در زمان امام حسین(ع) هم با آمدن ایشان آب تحریم شد. با آمدن امام زمان(عج) هم دچار تحریم خواهیم شد. پس اگر قرار است ما امام را فقط برای خواسته‌‌های خود بخواهیم، بهتر است که بگوییم یا امام زمان(عج) فعلاً تشریف نیاورید. اینگونه افراد در مقابل امام خواهند ایستاد.
پیر مردِ حمال
پيرمردي در بازار بار بر دوش خود مي‌‌گرفت و مي‌‌برد. از جايي رد مي‌‌شد بچه‌‌اي از طبقه چندم ساختماني افتاد. گفت به اذن خدا بايست. بچه جلوي دستش ايستاد، دست بچه را گرفت و به زمين گذاشت. مردم آمدند لباس او را تكه پاره كردند كه ببرند. گفت: چرا لباس‌‌هاي مرا پاره مي‌‌كنيد؟ گفتند: چون تو معجزه كردي. گفت: من كاري نكردم. عمري به خدا چشم گفتم. خدا خودش گفته عبد من هرچه تو بگويي من چشم مي‌‌گويم، بچه‌‌هاي زيادي تصادف مي‌‌كنند و مي‌‌ميرند ولي من حالش را ندارم كه بچه‌‌اي جلوي چشمم بميرد گفتم خدايا نگه‌‌اش دار خدا هم نگه داشت. قبر این پیر مرد در تبریز است و روی قبرش نوشته اند «حمال».
فقط بگو «چشم»
خداوند گفته است اینگونه لباس بپوشید، بگویید چشم. اینگونه عبادت کنید، بگویید چشم. اینگونه بروید، بگویید چشم. طلا برای مرد حرام است، بگویید چشم. طلا برای زن مستحب است، بگویید چشم. ای خانم زینت تو را کسی نبیند، بگویید چشم. موی سرت را کسی نبیند، بگویید چشم. در اینجا کسی نباید از خودش حرفی بزند و فقط باید چشم بگوید.
روزی در حرم امام رضا (ع)بودیم. آقایی گردنبند طلا به گردنش داشت. به ایشان گفتیم جسارتاً شما نمی‌‌دانید طلا برای مرد حرام است؟ مردانی که طلا استفاده می‌‌کنند به مرور زمان عقیم می‌‌شوند. این را علم ثابت کرده است. پزشکی که در زمینه ناباروری فعال است می‌‌گوید اکثر آقایانی که مشکل ناباروری دارند، وقتی به ما مراجعه می‌‌کنند انگشتر و یا گردنبند طلا استفاده می‌‌کنند، طلا ژن‌‌های بدن مرد را تغییر می‌‌دهد. این تکلیف را 1400 سال پیش اسلام را مشخص کرده است و از ما خواسته تا در مقابل این فرمان تسلیم باشیم. حتی اگر روزی تمام اطبا جمع شوند و بگویند، طلا برای مرد خوب است، باز هم ما استفاده نمی‌‌کنیم، چون بنده هستیم و فرمان خداوند را اطاعت می‌‌کنیم؛ هرچند این اتفاق هیچ وقت در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد که چیزی را خداوند بیان کند و بعداً متوجه شویم که به ضرر ما بوده است.
یکی از بهترین نمونه‌‌های تسلیم و بندگی، تسلیم حضرت ابراهیم(ع) در برابر خداوند است. خداوند به ابراهیم فرمود: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ، (بخاطر بیاورید) هنگامى را كه پروردگار ابراهیم به او گفت تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»
حضرت ابراهیم و امام حسین(ع)، مصداق تسلیم در برابر خدا
یکی از مصادیق تسلیم شدن حضرت ابراهیم(ع) در مقابل خداوند داستان خوابی است که خداوند در آن از ایشان می‌‌خواهد تا فرزند خود را قربانی کند. در اینجا دیگر حرفی به میان نمی‌‌آورد و بهانه تراشی نمی‌‌کند و فقط در مقابل فرمان خداوند چشم می‌‌گوید و نمی‌‌گوید یا خدا به جای آن فلان عبادت یا کار را انجام دهم و فقط تسلیم امر خداوند می‌‌شود.
امام حسین(ع) نمونه بارز تسلیم هستند. ظاهراً ابن عباس به امام حسین (ع) گفت: «آقا نرو این ها شما را خواهند کشت.» امام فرمودند: «خداوند می‌‌خواهد من را کشته ببیند.» گفت: «لا اقل زن و بچه‌‌ها را با خود نبرید.» امام فرمودند: «خداوند می خواهد زن و فرزند من را اسیر ببیند.» خداوند چنین امری کرده و امام تسلیم آن بود. امام حسین (ع) به خداوند نگفت که مگر از من گناهی سر زده است که با من اینگونه می‌‌کنید. چرا من؟ من که از همه بهتر هستم. هیچ وقت این سخنان گفته نشد و فقط تسلیم امر خداوند شدند.
خداوند در قرآن می‌‌فرماید: «قُل ْأَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول، همان طور که خدا را اطاعت می‌‌کنید رسول او را هم عبادت کنید.»
وظیفه ما اطاعت است
در زمان حال نیز آنچه مراجع تقلید می‌‌گویند چون برگرفته از کلام خداوند و کلام رسول و امام است، تسلیم می‌‌شویم و اجر نیز می‌‌بریم. حتی وقتی که می‌‌دانیم از بین دو مرجع تقلید یکی اشتباه می‌‌کند، مانند روز عید فطر که مشخص نیست چه روزی است و یک مرجع عید را اعلام و روزه‌گرفتن را حرام می‌‌داند و مرجع دیگر می‌‌گوید هنوز عید نشده است. شما باید به سخن مرجع خود عمل کنید و هر دو اجر خواهید برد. این در حالی است که ما می‌‌دانیم یکی از این دو حرف درست است و نمی‌‌شود یک روز هم روزه درست باشد و هم باطل، ولی وظیفه ما اطاعت است و طبق روایات برای مرجع تقلید چنین چیزی حجت شده است. در آن دنیا به خاطر این اطاعت اجر خواهیم برد.
زمانی که امام زمان (عج) هم تشریف آوردند، آن زمان فقط از ایشان اطاعت خواهیم کرد. اطاعت از مرجع تقلید در زمان غیبت امام زمان(عج) است. امام زمان (عج) می‌‌فرمایند: «أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعوُا فیها إِلى رُواهِ حَدیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْكُمْ وَأَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِمْ، اما وقایعی که رخ خواهد داد، پس در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم.» و با این بیان، حضرت مهدی (عج) فقهاء را به عنوان نوّاب عام خود بر مسلمانان قرار دادند. تمام این موارد بیان شده به عبودیت اشاره دارد و همین عبودیت می‌‌گوید که عبادت، نماز و روزه و خمس و حج و... نیز باید در کنار آن باشد.
اول باید پرسید که آیا خداوند به عبادت ما نیاز دارد؟ خیر نیازی ندارد. خداوند می‌‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ ما جن و انسان را جز برای عبادت خلق نکره ایم.»
امام علی (ع)در خطبه 193 نهج البلاغه می‌‌فرمایند: «... فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ اَلْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ...، خداوند همه را خلق کرد در حالی که از اطاعت غنی بود و از معصیت‌ها ایمن بود.
عبادت ما به نفع خودماست
خداوند به عبادت نیازی ندارد و از معصیت‌‌ها ایمن است. پس چرا ما باید نماز بخوانیم؟ معلم وقتی به دانش آموز می‌‌گوید تا درس بخواند، به نفع خودش نیست بلکه به نفع دانش آموز است. خداوند هم می‌‌گوید عبادت کنید، اگر عبادت نکنیم خودمان متضرر و اذیت خواهیم شد. می‌‌گویند چرا باید عبادت کنیم؟ وقتی کسی به ما محبتی می‌‌کند آیا از او تقدیر می‌‌کنیم؟ در جواب می‌‌گویند بله. این تشکر همان عبادت است. این را قبول می‌‌کنند ولی می‌‌گویند برای این تشکر چرا باید نماز بخوانیم، که در قسمت قبل به آن اشاره شد و خداوند دوست دارد آنطور که خودش می‌‌خواهد عبادت شود. این را نیز قبول می‌‌کنند و می‌‌گویند اما چرا دو رکعت و سه رکعت و... .
من می‌‌خواهم همه را یکجا بخوانم و یا به جای دو رکعت 6 رکعت بخوانم. اگر ما اصل پزشک رفتن را قبول کردیم نوع و چگونگی مصرف دارو با پزشک است. بر همین اساس اگر اصل عبادت را قبول کردیم، چگونگی عبادت با خداوند است. وقتی خداوند می‌‌فرماید چگونه، ما هم اطاعت می‌‌کنیم. وقتی پزشکی به شما می‌‌گوید هر 6 ساعت یک قرص بخورید، کسی نمی‌‌گوید من دوست دارم هر 3 ساعت نصف آن را بخورم.
نماز، یکی از مصادیق عبادت
یکی از مهم‌ترین مصادیق عبادت، نماز است. نماز آن قدر مهم است که هم در جامعه و هم در خانواده، اصول با محوریت نماز است. خداوند می‌‌فرماید: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاه، هر کس در جامعه به قدرت رسید باید نماز را اقامه کند.» یعنی باید اولین کار تمام مسئولین اقامه کردن نماز باشد. در خانواده نیز حضرت لقمان (ع)به پسرش می‌‌فرماید: « يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ، ای پسرم نماز را اقامه کن.» نماز در جامعه و خانه باید اقامه شود. بزرگان دین عبادت می کردند چون عبودیت داشتند.
آقای شیخ عباس قمی(ره) می‌‌گوید شخصی برای من تعریف می‌‌کرد که میرداماد شبی 15 جزء قرآن می‌‌خواند. کسانی که سریع قرآن می‌‌خوانند در یک ساعت معمولا 3 یا 4 جزء قرآن می‌‌خوانند. 15 جزء تقریبا 5 ساعت طول می‌‌کشید. شیخ اعظم انصاری عادت داشت تا هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام و یک جزء قرآن بخواند و جمعه به جمعه نماز جعفر طیار را بخواند. اینها جدای از واجباتی بوده که هر روز انجام می‌‌داده‌‌اند. میرزا جواد ملکی تبریزی رجب، شعبان و رمضان را روزه می‌‌گرفتند. آیت الله بهجت سه ماه را روزه می‌گرفتند.
عبادت در شیارها
رزمنده‌‌ای تعریف می‌‌کند و می‌‌گوید: «شب قدر در حسینیه جبهه مراسم گرفته شد. شب اول و دوم 20 نفر آمدند. ناراحت شدم و گفتم یعنی چه؟ ما از جبهه این همه خوبی شنیده بودیم، همش 20 نفر می آیند؟ از حسینیه بیرون آمدم و راه می‌‌رفتم و همینطور از گوشه و کنار صدای گریه می‌‌آمد. دیدم رزمنده‌‌ها چون صدا با بلندگو به بیرون پخش می‌‌شد، در بیرون حسینیه و در شیارهای اطراف قرآن به سر گرفته و گریه می‌‌کنند. تازه فهمیدم آن 20 نفر مانند من تازه وارد بودند. این افراد اینگونه عبادت می‌‌کردند.»
این نماز و عبادات، ساده به دست ما نرسیده است. سختی‌‌های عجیبی برای رسیدن این نماز به دست ما کشیده شده است. خداوند به پیامبر(ص) می‌‌فرماید: «أَرَأَيْتَ الَّذي يَنْهى‏ * عَبْدا ًإِذا صَلَّى، بنده ما را دیده‌‌ای که نماز می‌‌خواند و بعضی ها اجازه نمی‌‌دادند.» داستان مربوط به قضیه ابوجهل است. پیامبر(ص) در سجده بودند. ابوجهل گفت الان سنگی بر می‌‌دارم و بر سر ایشان می‌‌زنم تا کار تمام شود. رفت جلو ولی نتوانست. پیامبر(ص) اینگونه نماز می‌‌خواندند و دائم او را مسخره می‌‌کردند. حضرت علی (ع) در محراب عبادت و در حال نماز به شهادت رسیدند. حضرت زهرا(س) شب شهادتشان تا صبح نماز می‌‌خواندند. در حال نماز از زیر پای امام مجتبی (ع) سجاده را کشیدند. امام حسین (ع) در کربلا فرمودند: «یک روز را فرصت بگیرید تا امشب را عبادت کنیم، چون من به نماز عشق می‌‌ورزم.»
در طول عمرم اینقدر به سرعت نماز نخوانده بودم!
ظهر عاشورا و وسط تیر باران، 31 تیر به سمت ایشان آمد، اما امام به نماز جماعت و اول وقت ایستادند. وقتی حضرت علی اکبر (ع) به شهادت رسیدند، حضرت پشت خیمه‌‌ها دو رکعت نماز خواندند. این‌‌ها کمک گرفتن از نماز است. از حجر بن عدی قبل از شهادت پرسیدند که چه درخواستی داری؟ گفت: «اجازه دهید من دو رکعت نماز بخوانم.» خیلی نماز خود را کند خواند. پس از اتمام نماز جلاد به او گفت از مرگ می‌‌ترسی که اینقدر کند نماز خواندی؟ گفت به خداوند قسم که در طول عمرم اینقدر به سرعت نماز نخوانده بودم. این نماز را خواندم تا نگویید یاران علی (ع) از شهادت می ترسند. از طفلان مسلم در آخرین لحظه پرسیدند چه در خواستی دارید. گفتند بگذارید نماز بخوانیم.
در انقلاب خودمان و در همین زمان 5 شهید وجود دارد که به شهدای محراب معروف هستند. این افراد یا در محراب عبادت و یا در حال آمدن به محراب به شهادت رسیده‌‌اند. آیت‌الله قاضی طباطبایی، آیت‌الله مدنی، آیت‌الله صدوقی، آیت‌الله دستغیب، آیت‌الله اشرفی اصفهانی از این جمله بودند.
شهید نواب صفوی در زمان شهادت شروع به اذان گفتن کرد. اینگونه این افراد سختی کشیده‌‌اند تا عبادات به ما برسد. اسرا و آزادگان عزیز ما برای نماز خواندن و نماز جماعت بسیار سختی می‌‌کشیدند و آب را بر آن‌ها می‌‌بستند، نان به آن‌ها نمی‌‌دادند و شلاق می‌‌زدند.
ما نماز خواندیم نه شما!
حجت‌الاسلام قرائتی می‌‌فرمودند: «در اجلاس نماز که سالى یک اجلاس داریم، یک روز آقاى ابوترابى که ده سال اسیر بود، گفت: من مى‏خواهم چند دقیقه صحبت کنم، گفت: آقایانى که در اجلاس نماز جمع شده‏‌اید ما نماز خواندیم نه شما! گفتیم: خب! گفت: صدام دستور داد رهبران این اسران را بگیرید با شکنجه همه را امشب اعدام کنید. منتها با شکنجه نه با گلوله! آمدند یک چند نفر را درآوردند، هر کدام را یک شکلى، دو نفر را چنان نگه داشتند، مشت به این طرف و آن طرف چشم او زدند، که چشم‏هایش روى موزاییک‌‏ها افتاد. یعنى مثل کله‌‏پاچه‌‏هاى که چنین می‌کنى، مخش تکان می‌‏خورد.
خود ایشان را میخ گذاشتند شروع به کوبیدن کردند. هر کدام را با یک نوع شکنجه‏ می‌کردند منتهی شکنجه‌ای که بداند این قطعاً مى‏میرد. گفتند: دستور صدام عملى شد، رفتند. ما همه افتادیم. بُنه عمرى داشتیم، بُنه جونى، تک تک نفس مى‏کشیدیم منتظر مرگ بودیم. سپیده زد فکر کردیم سپیده‏ى صبح است. بلند شدیم دیدیم حال نداریم. همان در خون خودمان خوابیده نماز خواندیم. بعد دیدیم نه این صبح صادق نبوده، صبح کاذب بوده، بعد که سپیده زد فهمیدیم این صبح است، دو مرتبه نماز خواندیم. گفت: آن روزى که چشم‏‌هاى ما از کاسه درآمد و میخ در سر ما کوبیدند ما دو بار نماز صبح خواندیم. ما نماز مى‏خوانیم.»
بی‌نمازها چه جوابی به امام حسین(ع) می‌دهند؟!
اسرا اینگونه نماز می‌‌خواندند، بعد ما در زیر باد کولر و کنار بخاری حال نماز نداریم. من نمی‌‌دانم این بی نماز‌‌ها در آن دنیا چه جوابی می‌‌خواهند بدهند. جواب امام حسین(ع) را چگونه می‌‌دهند. امام حسین(ع) بگوید بهترین یاران من در نماز شهید شدند و این همه تیر به سمت ما آمد ولی ما اول وقت نماز جماعت خواندیم. ما به خاطر اینکه نماز دیده شود آنجا نماز خواندیم وگرنه می‌‌توانستیم در چادر نماز بخوانیم، من به خاطر اقامه نماز شهید شدم. ما در زیارات امام حسین می‌‌گوییم: «أشهدُ انّك قد اقمتَ الصلاة، ما شهادت می دهیم شما نماز را اقامه کرده اید.»
حضرت امام روی تخت بیمارستان نماز شب می‌‌خواندند. مقام معظم رهبری در نماز جمعه وقتی مجاهدین خلق ملعون بمب‌گذاری کردند و جمهوری اسلامی به مردم خدمت کرده و آن‌ها را سال 67 اعدام کرد، ایشان حاضر نشدند خطبه‌‌ها را ترک کنند و آن را ادامه دادند و نماز جمعه را خواندند و در قنوت نماز جمله‌‌ای گفتند که لرزه بر اندام عالم افتاد. ایشان گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغ ْعَلَيْنا صَبْرا ًوَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ». دنیا دید که نمی‌‌شود با ما دربیفتند. بمب گذاری کرده‌‌اند و ایشان می‌‌فرماید خدایا به ما صبر بده تا بیشتر تحمل کنیم. کسی که در آن شرایط چنین حرفی زد جرأت دارد که به اتفاقات مجلس و حرم امام بگوید «ترقه بازی». کسی که اینگونه چیز‌‌ها را دیده است جرأت چنین حرفی را دارد.
نماز اول وقت به سبک شهدا
شهید عباس بابایی در اتاق ژنرال آمریکایی به نماز اول وقت ایستاد. همسر شهید همت تعریف می‌‌کند و می‌‌گوید بعد از مدت‌ها حاج ابراهیم به خانه آمد. چشمانش سرخ شده بود و مشخص بود مدتی است نخوابیده و نمی‌‌توانست سرپا بیاستد. جایش را پهن کردم تا بخوابد، دیدم وضو گرفته و آمده. گفتم بخواب. گفت من سریع آمده‌‌ام و نخوابیدم تا بتوانم نماز اول وقت بخوانم. وقتی به نماز ایستاد دور او را گرفته بودم که اگر وسط نماز افتاد بتوانم او را بگیرم. این افراد اینگونه نماز می‌‌خواندند.
شهید حسین علم‌الهدی قبل از انقلاب توسط ساواک بازدشت شده و به بند نوجوانان بزه‌‌کار منتقل شد. معتادان و چاقوکش‌‌ها در آن‌‌جا بودند. این شهید همه آن‌ها را نماز خوان کرد. نماز جماعت در آن‌جا تشکیل می‌‌داد و ساواک دائماً سر آن‌ها می‌‌ریخت و آخر هم به بند زندانیان سیاسی و انفرادی منتقل شد. او یک بچه 14 یا 15 ساله بود.

در ماه مبارک رمضان امسال، در 29 یادداشتی که بر روی خروجی ایکنا قرار گرفت، به اصول اخلاقی، اجتماعی و عبادی جامعه قرآنی، در قالب «منبر مجازی» پرداخته شد. ان شاالله دیگر «اصول جامعه قرآنی»، در فرصت‌های بعد بر روی خروجی این خبرگزاری قرار می‌گیرد.

فاطمه حکم آبادی
انتهای پیام 

 

مطالب مرتبط
captcha