به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) در تبیین خصوصیات دشمنان اسلام و راهکار ناکام گذاشتن طرحها و اهداف آنها به سه آیه قرآن کریم اشاره میکنند.
ایشان در تبیین خصوصیات دشمنان اسلام دو آیه «قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ» و «اِن تُصِبکَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم» را مطرح کرده و در خصوص راهکار خنثی کردن توطئههای دشمن نیز آیه «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا» را بیان میکنند.
رهبر معظم انقلاب به طور خلاصه در این خصوص میفرمایند: «...در ضمنِ آیاتی که در مورد دشمنان عنود اسلام و جامعه اسلامی است. چندین آیه است درباره دشمنان عنود و لبریز از بغض و کینه اسلام و مسلمین و پیامبر که آنها را بیان میکند. قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ؛ بعد از آنکه این خصوصیّات را در مورد این دشمنان ذکر میکند -که این دشمنان، خصوصیّاتشان منطبق است با خصوصیّات همین دشمنانی که امروز شما دارید و ملّت مسلمان ایران دارد و ایران اسلامی دارد که واقعاً «قَد بَدَتِ البَغضَاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَرُ»؛ یا «اِن تُصِبکَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم»، اگر شما یک افتخاری به دست بیاورید، یک موفّقیّتی به دست بیاورید، آنها عمیقاً ناراحت میشوند- و بعد از آنکه این آیات ذکر میشود، در پایان، قرآن اینجور میگوید، میفرماید که «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا»؛ این یک قانون -قانون آفرینش- است. صبر و تقوا موجب میشود که همین دشمن عنود، این کپسول زشت کینه و بغضاء، با همه تواناییهایی که برای خودش فراهم کرده، هیچ غلطی در مقابل شما نتواند بکند؛ لَا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیْئًا؛ یعنی هیچ زیانی به شما نمیتوانند برسانند؛ به شرط چه؟ به شرط صبر و تقوا. من امروز این را میخواهم در این میدان پُرمعنا و پُرمغز، به شما جوانان عزیز -که حقیقتاً نور چشم این ملّتید- عرض بکنم. این درس فقط برای شما هم نیست؛ برای همه ملّت است، برای همه سپاه است، برای همه نیروهای مسلّح است، برای همه آحاد جامعه است، بهخصوص برای مسئولان و مدیران جامعه اسلامی است؛ صبر وتقوا».
رهبر معظم انقلاب در تبیین صبر و تقوا به عنوان راهکار قرآنی مقابله با دشمن اظهار میدارند که «صبر یعنی چه؟ صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن. بعضی از میدان میگریزند؛ بعضی نمیگریزند امّا بتدریج از میدان کناره میگیرند؛ این خلاف صبر است. صبر یعنی پایداری کردن، در میدان ماندن، استقامت کردن. صبر یعنی چشم به هدفهای دور و به افقهای دور دوختن؛ چشم دوختن به هدفهای دور. گاهی انسان از یک موفّقیّت نقد خرسند میشود، خوشحال میشود، گاهی مغرور میشود، و خطرناک این است که قانع میشود؛ این خطرناک است؛ این موجب میشود که انسان در میدان باقی نماند. نه، هدفِ دور را نگاه کنید، قلّه را نگاه کنید؛ ببینید پیام حقیقی انقلاب و نظام اسلامی چیست و ملّت ایران را و امّت اسلامی را و در نهایت جامعه بشری را به سمت چه هدفی میخواهد حرکت بدهد؛ به آنجا نگاه کنید. حرکت انقلاب اسلامی یک چنین صبری را لازم دارد».
اما ایشان در تفسیر تقوا به مثابه دومین راهکار مقابله با دشمن میفرمایند: «تقوا با معنای گسترده خود در این آیه شریفه مورد توجّه قرار گرفته است؛ هم به معنای عامّ تقوا است یعنی مراقبت از خود برای عدم انحراف از جادّه مستقیم شریعت اسلامی -که در بسیاری از جاها به کار رفته است- هم به معنای پرهیز و مراقبت از خود در مقابل دشمن، به قرینه آیات قبل از این آیه که درباره دشمنان است. مراقب باشید؛ در مقابل دشمنید. انسان در میدان جنگ یک جور زندگی میکند؛ در هنگامی که جنگ نیست، جور دیگری زندگی میکند. انسان در سنگر یک جور مینشیند، یک جور استراحت میکند، یک جور میخوابد؛ در اتاقِ راحتِ داخلِ خانه خود یک جور دیگری میخوابد و زندگی میکند. بدانید در مقابل دشمنید؛ این را همه ما باید بدانیم. تقوا به این معنا است: مراقبت از خود در مقابلهی با دشمن، پرهیز از اعتماد به دشمن -به دشمن اعتماد نکنید- تقوا به این معنا است؛ به معنای مراقبت از حیله و مکر دشمن است؛ نه فقط به او اعتماد نکنید بلکه حتّی ترفند او را هم بفهمید، بدانید چه کار دارد میکند، چه حیلهای به کار میزند؛ آماده باشید، مراقب باشید؛ حیلههای دشمن هم فقط حیله نظامی نیست. و هم تقوا به معنای رعایت تدبیر [است]؛ پرهیز از کار خلاف قاعده و خلاف عقلانیّت و پرهیز از سستی و سهلانگاری؛ این شد معنای آیه شریفه. اگر آن صبر و این تقوا را شما جوانان عزیز و مسئولان مسائل نظامی و امنیّتی و اقتصادی و دیگران در درجه اوّل، و سایر مردم و عموم ملّت ایران در درجه بعد، به کار ببندند، لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا؛ هیچ ضربهای، هیچ آزاری نمیتوانند به شما برسانند؛ و به توفیق الهی همین هم خواهد بود».
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (118، آل عمران) آورده است که «(یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانه من دونکم ): (ای کسانیکه ایمان آوردهاید دوست محرم رازی از غیر خودتان نگیرید) دوست و خویشاوند نزدیک را (بطانه ) یعنی آستر نامیده است. چون آستر به پوست بدن نزدیک است، چنین شخصی از باطن و ضمیر انسان باخبر است و رازهای او رامی داند.
(لا یالونکم خبالا): ( که آنها لحظهای از شر رساندن به شما نمیآسایند) یعنی در حق شما از هیچ بدی و فسادی فرو گذار نمیکنند و جنون را(خبل ) میگویند، چون فساد عقل است.
(ودوا ما عنتم ): (دوست می دارند شمارا به ستوه آورند)، یعنی دوستدار شدت گرفتاری و ضرر شمایند، (قد بدت البغضاء من افواههم وما تخفی صدورهم اکبر):(دشمنی باطنی آنها ازسخنانشان پیداست و آنچه در دل دارند بسی بزرگتر از آنست )،یعنی آنقدر باشما دشمنند که نمیتوانند دشمنی خود را پنهان کنند و از لحن گفتار و چرخش زبانشان آشکار است و با اینهمه آنچه از دشمنی در دل دارند بسی بیشتر وخطرناکتر است و از شدت تنوع و عظمت قابل وصف نیست و به همین سبب آن را مبهم آورده است. (قد بینا لکم الایات ان کنتم تعقلون ):(ما آیات را برای شما بیان می کنیم ،اگر تعقل نمایید) یعنی ما خطر دوستی و همدلی با آنان و اطلاع دادن آنها از اسرار و احوالتان را، برای شما بیان نمودیم، باشد که تعقل کنید و با آنان همدل و همراز نگردید».
از «ابن عباس» نقل شده این آیات، هنگامى نازل شده، که عدهاى از مسلمانان با یهودیان، ـ به سبب قرابت، یا همسایگى، یا حق رضاع و یا پیمانى که پیش از اسلام بسته بودند ـ دوستى داشتند و به قدرى با آنها صمیمى بودند که اسرار مسلمانان را به آنان مىگفتند، بدین وسیله قوم یهود که دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بودند و به ظاهر خود را دوست مسلمانان قلمداد مىکردند، از اسرار مسلمانان مطلع مىشدند.
این آیات نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد که چون آنان در دین شما نیستند، نباید آنها را محرم اسرار خود قرار دهید؛ زیرا آنان درباره شما از هیچ شرّ و فسادى کوتاهى نمىکنند، آنان مىخواهند شما همیشه در رنج و عذاب باشید.
براین اساس ویژگی اصلی این دسته از دشمنان این است که از شدت عناد و کینه قادر به مخفی کردن دشمنی خود نیستند و سخنان و رفتارشان کاملا دلالت بر این دشمنی دارد ولذا قرآن به شدت مسلمانان را از دوستی و اعتماد به آنان برحذر داشته است.
همچنین در تفسیر نمونه نیز در این باره آمده است که «این آیه به دنبال آیاتى که مناسبات مسلمانان را با کفار بیان کرد، به یکى از مسائل حساس اشاره کرده و ضمن تشبیه لطیفى به مؤمنان هشدار مىدهد، مىگوید: غیر از هممسلکان خود براى خود، دوست و همرازى انتخاب نکنید و بیگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود با خبر نسازید. «بطانة» در لغت به معنى لباس زیرین است، و مقابل آن ظهارة به - معنى لباس روئین مى باشد و در اینجا کنایه از محرم اسرار است.
«خبال» در اصل به معنى از بین رفتن چیزى است و غالبا به زیانهایى که در عقل انسان اثر مىگذارد، گفته مىشود. یعنى کفار شایستگى دوستى شما را ندارند، و نباید آنان دوست و محرم اسرار شما باشند. کفار در رساندن شر و فساد نسبت به مسلمانان کوتاهى نمى کنند (لا یالونکم خبالا). هرگز سوابق دوستى و رفاقت آنها با شما مانع از آن نیست که به خاطر جدائى در مذهب و مسلک آرزوى زحمت و زیان شما را در دل خود نپرورانند، بلکه پیوسته علاقه آنها این است که شما در رنج و زحمت باشید. (ودوا ما عنتم)
آنها براى اینکه شما از مکنونات ضمیرشان آگاه نشوید، و رازشان فاش نگردد، معمولا در سخنان و رفتار خود مراقبت مىکنند، و با احتیاط و دقت حرف مىزنند، ولى با وجود این، آثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشکار است و گاه بطور ناخودآگاه سخنانى بر زبان مىآورند، که مىتوان گفت همانند جرقهای است از آتش پنهانى دلهاى آنها، و مىتوانید از آن ، به ضمیر باطن آنان پى ببرید (قد بدت البغضاء من افواههم ).
این آیه حقیقتى را بیان مىکند که امیرمؤمنان علی (ع) در سخنان خود توضیح داده است، آنجا که مىفرماید: ما اضمر احد شیئا الا ظهر فى صفحات وجهه او فلتات لسانه . هیچ کس در ضمیر باطن ، رازى را پنهان نمىدارد، مگر اینکه از رنگ چهره و لابلاى سخنان پراکنده و خالى از توجه او آشکار مىشود. خلاصه اینکه خداوند بدین وسیله طریقه شناسایى باطن دشمنان را نشان داده و از ضمیر باطن و راز درونیشان خبر مىدهد و مىفرماید: آنچه از عداوت و دشمنى در دل خود پنهان کردهاند، بهمراتب از آنچه بر زبان مىآورند بزرگتر است».
درباره نکات و پیامهای این آیهمیتوان موارد ذیل را از تفسیر نور اینگونه برشمرد:
1ـ بیگانگان را مَحرم اسرار خویش قرار ندهیم. «لا تتخذوا بطانة من دونكم» وجود مستشاران خارجى در كشورهاى اسلامى، ممنوع است.
2ـ رازدارى، یك وظیفه قطعى است. «لاتتخذوا بطانة من دونكم».
3ـ هر مسلمانى هم كه مصداق «دونكم» باشد، نباید محرم اسرار قرار گیرد، زیرا در میان مسلمانان نیز افراد فتنهجو و جاسوس، كم نیستند. «لاتتخذوا بطانة من دونكم».
4ـ ملاك دوستى و روابط صمیمانه مسلمانان با سایر جوامع باید ایمان باشد. «لاتتخذوا بطانة من دونكم»
5 - جامعه اسلامى، برتر از جامعه غیراسلامى است. «دونكم» بجاى «غیركم» نشان آن است كه غیر مسلمانان، دون و پائیناند. «من دونكم».
6- اوّلین حركت و خطر دشمن، تهاجم فرهنگى است. دشمن در ضربه زدن به فكر و اندیشه كوتاهى نمىكند. «لایألونكم خبالاً»
7ـ دشمنان با روشهاى گوناگون با ما برخورد مىكنند: 1- فساد؛ «لایألونكم خبالاً» 2- فشار؛ «ودّوا ما عنتم» 3- نفاق؛ «ما تخفى صدورهم اكبر».
8 - دشمنان خود را بشناسید و هشیار باشید، آنان ذرهاى در توطئه و فتنه علیه شما كوتاهى نمىكنند. «لا یألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم»
9ـ اوامر و نواهى الهى، دلیل و فلسفه دارد. اگر شما را از روابط صمیمانه با دشمنان نهى مىكنند، به خاطر آن است كه آنان در توطئه علیه شما كوتاهى نمىكنند. «لاتتخذوا... لا یألونكم».
10- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. از دشمن انتظارى جز بغض و كینه نیست. «قد بدتالبغضاء من افواههم».
11- دشمنان خود را از تبلیغات آنان بشناسید. «قد بدتالبغضاء من افواههم».
12ـ روابط صمیمى با دشمن توطئهگر، نشانه بىعقلى است. برخورد با صفا، با افراد بىصفا، كمعقلى است. «ما تخفى صدورهم اكبر... ان كنتم تعقلون».
13- خداوند به درون همه آگاه است و نقشههاى دشمنان اسلام را افشا مىكند. «وما تخفى صدورهم اكبر».
14- دشمنان شما منافق هستند، ظاهر و باطنشان یكى نیست. «ما تخفى صدورهم اکبر».
15- خداوند با معرّفى روحیات دشمن، با شما اتمام حجّت كرده است. «قد بیّنا الایات».
16- مؤمن بودن مسئلهاى است و عاقل بودن مسئله دیگر، لذا در این آیه خداوند به مؤمنان مىفرماید: كفّار را محرم اسرار خود قرار ندهید، اگر عقل دارید. «یا ایها الّذین آمنوا... ان كنتم تعقلون».
در خصوص آیه «إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ۖ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ» ( هرگاه نیکی به تو رسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر مصیبتی به تو رسد، میگویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفتهایم.» و بازمیگردند در حالی که خوشحالند) (50، توبه) که رهبر معظم انقلاب به بخش اول آن، (إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ)، اشاره کردند در تفسیر المیزان آمده است که «(حسنه) و (سیئه) در این جا به قرینه سیاق ، فتح و ظفر و غنیمت و اسیر گرفتن از یک طرف و کشته شدن و زخمی گشتن یا شکست خوردن از طرف دیگر است، لذا میفرماید: ای پیامبر این منافقان بدخواه تو هستند، اگر غنیمت بدست آوری و پیروز شوی ناراحت میشوند و اگر شکست بخوری یا زخمی شوی و یارانت کشته شوند میگویند: خوب شد ما قبلا احتیاط کردیم و خود را از جنگ بر حذرداشتیم و قبل از وقوع شر از آن احتراز جستیم، و آنگاه با خوشحالی از اینکه نجات یافتهاند، از تو روی بر میگردانند».
این آیه تصویرگر ویژگی و صفت منافقین در مقابل مسلمانان است که که هر موفقیت جامعه اسلامی مایه ناراحتی آنان است اما جرئت ابراز آن را ندارند و تنها وقتی مسلمانان شکست خوردند جرئت ابراز خوشحالی پیدا میکنند.
تفسیر نمونه نیز پیرامون این آیه چنین بیان میدارد که «در آیات فوق به یکى از صفات منافقان و نشانههاى آنها اشاره شده است و بحثى را که در آیات گذشته و آینده پیرامون نشانههاى منافقان مىباشد تکمیل مىکند. نخست مىگوید: اگر نیکى به تو رسد آنها را ناراحت میکند؛ (ان تصبک حسنة تسؤهم)، خواه این خیر و نیکى پیروزى بر دشمن باشد یا غنائم جنگى و خواه پیشرفتهاى دیگر .
و این ناراحتى دلیل عداوت باطنى و فقدان ایمان آنها است. چگونه ممکن است کسى کمترین بهره از ایمان داشته باشد و از پیروزى پیامبر خدا و یا حتى یک فرد با ایمان عادى ناراحت شود؟ ولى در مقابل اگر مصیبتى به تو برسد و گرفتار مشکلى شوى با خوشحالى مىگویند: ما از جلو پیشبینى چنین مسائلى را مىکردیم و تصمیم لازم را گرفتیم و خود را از این پرتگاه رهائى بخشیدیم؛ (و ان تصبک مصیبة یقولوا قد اخذنا امرنا من قبل) . و هنگامى که به خانههاى خود باز مىگردند از شکست یا مصیبت یا ناراحتى شما خوشحالند (و یتولوا و هم فرحون) .
این منافقان کور دل از هر فرصتى به نفع خود استفاده و لاف عقل و درایت مىزنند که این عقل و تدبیر ما بود که موجب شد در فلان میدان شرکت نکنیم و مشکلاتى که دامن دیگران را بر اثر نداشتن عقل و درایت گرفت دامان ما را نگرفت. این سخن را چنان مىگویند که گوئى از خوشحالى در پوست نمىگنجند».
به طور دستهبندی شده درخصوص پیامها و نکات این آیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ پیامبر و رهبر، سیماى نظام اسلامى وامّت است. «تُصبك» به جاى «تصبكم»
2- هر كه از كامیابى دیگران رنج مىبرد، حسد و خوى منافقانه دارد. «ان تصبك حسنة تسؤهم»
3 ـ دوستان و دشمنان خود را هنگام سختىها و حوادث تلخ و شیرین بشناسیم. «ان تصبك حسنة تسؤهم».
4- در جنگهاى پیامبر، هم پیروزى وجود داشت وهم شكست. «حسنة...مصیبة».
5 - منافقان فرصتطلب، از ناگوارىهاى مسلمانان به نفع مقاصد خود، سوء استفاده و تیزهوشى و آیندهنگرى خود را تبلیغ مىكنند. «اخذنا امرنا من قبل».
آیه دیگر مورد اشاره رهبر معظم انقلاب در این دیدار آیه 120 سوره آل عمران است که میفرماید: « انْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا ۖ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ». (اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (امّا) اگر استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمیرساند؛ خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد».
رهبر معظم انقلاب به بخش «وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا» اشاره میکنند که بیانگر راهکارهای مقابله با دشمنان است و خداوند صبر و تقوا را به عنوان راهکار اصلی در این میدان مبارزه با دشمنان آشکار بیان میفرماید.
در تفسیر المیزان در این باره آمده است که «(مساءت) خلاف مسرت است، یعنی بدحالی و ناراحتی. پس آنها هر وقت مصیبتی به شما نازل شود مسرور میشوند، ولی اگر بر دشمنی آنها صبر کنید و در برابر دوستی و یاری آنها تقوی به خرج دهید از کید و کینه آنها ایمن خواهید شد و ایمنی را مشروط به صبر وتقوی نموده است، و در آخر میفرماید: خدا به آنچه میکند احاطه دارد، یعنی همه کیدهای آنها بر علیه شما و دینتان را میداند».
تفسیر نمونه نیز در این باره بیان میدارد که «خداوند در این آیه به مؤمنان هشدار داده است ، تا دشمنان خود را جزء خاصان خویش قرار ندهند و رازهاى مسلمانان و نیک و بد ایشان را، در برابر این گروه آشکار نسازند، این اعلام خطر به صورت کلى و عمومى است و باید در هر زمان و در هر حال مسلمانان به این هشدار توجه کنند. ولى متأسفانه بسیارى از پیروان قرآن از این هشدار غفلت ورزیدهاند و در نتیجه گرفتار نابسامانیهاى فراوان شدهاند. هم اکنون در اطراف مسلمانان دشمنانى هستند که خود را به دوستى مىزنند و به ظاهر از مسلمانان طرفدارى مىکنند، ولى با کارهایى که از خود نشان مىدهند، معلوم مىشود که دروغ مىگویند و مسلمانان فریب ظاهر آنها را خورده به آنان اعتماد مىکنند، در صورتى که آنان براى مسلمانان جز پریشانى و بیچارگى و تباهى چیزى نمى خواهند، و از ریختن خار بر سر راه آنها و به دشوارى افکندن کار آنان کوتاهى ندارند».
در واقع اين آيه راه شناخت دوست و دشمن را بيان مىكند كه آن، توجّه به روحيات و عكسالعمل ديگران در مواقع كاميابى و يا ناكامى مسلمانان است. در سياست خارجى نيز توجّه به محكوم كردنها، تأييد و تكذيبها، و انواع كمكها و تبليغات، لازم است.
در آيات قبل، خداوند به مسلمانان سفارش كرد كه دشمنان را نه ياور همراه خود بگيرند و نه دوست خود. اين آيه مىفرمايد: اين برخورد ممكن است تاوان سختى داشته باشد و آنان عليه شما توطئه كنند، بنابراين شما بايد اهل صبر و تقوا باشيد، تا حيلههاى آنان ضربهاى به شما نزند.
درباره پیامها و نکات این آیه موارد ذیل را میتوان مطرح کرد:
1- حسادت دشمنان به قدرى است كه اگر اندك خیرى به شما برسد، ناراحت مىشوند. «ان تمسسكم حسنة تسؤهم»
2- راه نفوذ دشمن، یا ترس و طمع ماست و یا بىپروایى و بىتقوایى ما، كه صبر و تقوا، راه خنثى كردن آنهاست. «ان تصبروا و تتّقوا لایضرّكم»
3- در برابر حسودانى كه از رشد ما ناراحتند، چارهاى جز صبر و تقوا نیست. «ان تصبروا و تتّقوا لایضرّكم»
4- خداوند با افشاى روحیات دشمن، به مسلمانان هم روحیه مىدهد و هم بیدار باش. «ان تمسسكم حسنة تسؤهم... لا یضرّكم كیدهم».
در مجموع محوریت این سه آیه تبیین ویژگیها و خصوصیات دشمنان جامعه اسلامی و راهکار شناخت آنها از یکسو و معرفی ابزارهای مقابله مؤثر با دشمنان، صبر و تقوا، از سوی دیگر است.
انتهای پیام