حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی در گفتوگو با
ایکنا، با بیان اینکه سلامت معنوی موضوعی است که به روح انسان مربوط میشود، اظهار کرد: روح ما در دوران کودکی تحول زیادی ندارد بلکه در این دوران جسم ما در حال رشد و تکامل است از زمانی که در آستانه بلوغ قرار میگیریم و رشد جسمی حدی از کامل و استحکام میرسد، از آنجا به بعد سرعت رشد جسمی کاهش و تحولات روحی شتاب پیدا میکند.
وی ادامه داد: فلسفه اینکه سن بلوغ در فرهنگ دینی بعد از دوران کودکی تعریف شده به همین جهت است که بعد از پایان دوران کودکی و در آستانه جوانی روح انسان تحولاتی را تجربه میکند که معنویت برای او معنی دار میشود و میتواند در ارتباط با خداوند قرار گیرد، بنابراین کانون اصلی سلامت معنوی و تربیت معنوی افراد باید پس از دوران کودکی اول یعنی بعد از هفت سالگی تعریف شود. پیش از سن بلوغ میتوان زمینههایی را فراهم کرد، ولی سهم آن زمینهها در تأمین سلامت معنوی بسیار کم است و درصد کمی را از یک برنامه کامل برای تأمین سلامت معنوی به خود اختصاص میدهد.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی اخلاق حوزه تصریح کرد: در دوران کودکی اول که تقریبا تا سن هفت یا هشت سالگی و دوره پیش دبستانی را پوشش میدهد، سطح رشد شناختی افراد هنوز به مرحله تفکر نرسیده؛ هنوز قوه تفکر در فرد رشد نکرده؛ به همین جهت درک معنوی او کامل و شفاف نیست و خدای متعال هم تکلیفی برای آن فرد قائل نشده، فقط یک سری زمینهها است که والدین و معلمان باید مراقب باشند، عوامل جامعه پذیر را تا حدودی مدیریت کنترل کنند تا زمینههای آسیب سلامت معنوی پدید نیاید.
وی ادامه داد: ما کار زیادی در این دوره برای کودکان نمیتوانیم انجام دهیم، روایاتی که درباره دوره جنینی یا دوران کودکی است، حجم بسیار کمی دارد و نهایتا در 100 صفحه جمع میشود. چون بیشتر قابلیت شناختی کودکان تخیل است و مسائل معنوی هم اگر بخواهیم مطرح شود در حد تمثیل و تخیلات است. برای مراحل کودکی اول باید بستههای آموزشی معنوی مبتنی بر داستان و تخیلات و آن چیزی که مناسب ذهن و زبان کودکانه است، فراهم کنیم. اما این بخش مهم و تعیین کنندهای در تربیت معنوی و تأمین سلامت معنوی افراد نیست. حتی اگر برنامههای مناسب در این دوره به خوبی انجام نشود، در دوره بعد میتوان با یک زمان بندی کوتاه آن را جبران کرد، اصل موضوع به مرحله بعد بازمیگردد.
مظاهری سیف تصریح کرد: دوره کودکی دوم یا نوجوانی که از هفت هشت سالگی به بعد تا حدود 14، 15 سالگی است، مهمترین مرحله در رشد معنوی و تأمین سلامت معنوی است. مرحلهای که قوه تفکر شکل گرفته و درک نوجوان به مرحلهای میرسد که میتوان با او گفتوگو کرد، میتواند درکهای معنوی را به صورت پایداری در ذهنش حفظ کند. تجربههای معنوی که در سنین نوجوانی پیش میآید برای آن فرد سوال برانگیز میشود که باید به آن پاسخ داد. میتواند این تجربهها را مورد بازنگری و تأمل قرار دهد و اوج استعداد معنوی در دوره نوجوانی به ویژه بین حدود ۱۱ تا ۱۵ سالگی است که شکل گرفته و خودنمایی میکند و باید به آن رسیدگی کرد. در روایات هم هفت سال دوم زندگی برای تربیت بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.
وی تأکید کرد: اگر ما بیاییم مبنای سلامت معنوی را دوران کودکی اول یعنی پیش از سن هفت سالگی تعریف کنیم چه اتفاقی میافتد؟ مبنا و شالوده اصلی معنویت تخیل میشود، به تعبیری که برخی محققان دارند در این دوره معرفت کودک نسبت به خدا مانند قصه شاه پریان میماند، اگر ما اساس معنویت را بخواهیم در دوران کودکی اول بریزیم و براساس آن قابلیتها، قالب برنامه معنوی را تعریف کنیم کلا معنویت تبدیل به قصه، خیال و رویا میشود، و تحریف معنویت صورت میگیرد. این اتفاقی است که در دنیای غرب در حال رخ دادن است؛ آنها معنویت را فرصتی میدانند تا از عقلانیت، نظام زندگی مدرن، مسئولیتهای اجتماعی، درگیریهای روزمره و ویژگیهای بزرگسالی به سوی کودک درون خود فرار کنند و تخیلاتی که آن را معنویت میپندارند، سرگرم شوند.
مظاهری سیف با بیان اینکه معنویت در غرب فرصتی برای گریز از فشارهای زندگی جدید تعریف میشود، عنوان کرد: به همین علت است که مهمترین برنامه معنوی در جریانهای معنویت گرای سکولار این است که در حالت مدیتیشن مینشیند و نفس عمیق میکشند و جنگل، باغ، رود، کوه، دریا و... را تخیل میکنند. در حال حاضر اغعلب برنامه معنوی که در غرب و در دنیای سکولار، تعریف میشود این شکلی است و از این مدل مدیتیشن و تخیل پردازی و بازگشت به کودک درون استفاده میکنند؛ اسم آن را معنوی میگذارند و با ویژگیهای جالب نظیر سادگی، خلوص، صداقت، صیمیت دوران کودکی آن را توصیف میکنند.
وی در ادامه با بیان اینکه تا کنون براساس نظریه معنویت اسلام کاری انجام نشده است؛ عنوان کرد: نه نظام آموزشی و نه رسانهها و نه حتی حوزههای علمیه در بخش تبلیغ دینی زیاد روی نظریه معنویت اسلام کار نکردهاند، البته برنامههایی انجام شده است؛ الان طلابی داریم که متخصص تبلیغ برای کودکان هستند و بسیار موفقاند، اما انتظار میرود که حوزههای علمیه فعالتر ظاهر شوند و برای دوره نوجوانی یا کودکی دوم برنامههای اساسی و گستردهای داشته باشند و براساس نظریه معنویت اسلام کار جدی انجام دهند.
مظاهری سیف ادامه داد: در این خلأ یک فاجعهای رخ میدهد و آن این است که نظریه معنویت سکولار جایگزین میشود و این خلاء را پر میکند و بعضی از مدیران جامعه پزشکی پیشگام این موضوع شدهاند؛ فرهنگستان علوم پزشکی ایران و وزارت بهداشت هماهنگ با هم به موضوع سلامت معنوی وارد شدند و اساس کار را بر معنویت برای کودکان گذاشته اند. عجیبتر و پر خطاتر این است که وزارت بهداشت با آموزش و پرورش برای سلامت معنوی وارد تعامل شده و به آنها خط میدهد. این اقدام نادرست و نابجایی است که باید از آن پرهیز کنند.
این پژوهشگر دین و سلامت تأکید کرد: برای معنویت باید با کارشناسان معنوی صحبت کرد، نظریه معنویت اسلام را باید دانست، بالاخره معنویت موضوعی در خلأ نیست، سازمان جهانی بهداشت وقتی از کشورهای عضو خواست که درباره سلامت معنوی اقدام کنند برنامه خاصی ارائه نکرد، گفت: هر کشوری براساس فرهنگ خود به این موضوع بپردازد، اینجا در موضوع دین و معنویت تنوع فرهنگی داریم، حتی درخواست سازمان بهداشت جهانی هم از نظام سلامت کشور ما این بود که مطابق فرهنگ و مبانی ارزشی که در جامعه ما نهادینه شده است؛ کار کند نه مطابق آن چیزی که به ما ارتباط ندارد و از جای دیگر وارد میشود.
وی یادآور شد: پیشنهاد ما به وزارت بهداشت و سایر سازمانها و نهادها مانند آموزش و پرورش، صدا و سیما و جاهای دیگر این است که اساس سلامت معنوی را روی سنین نوجوانی و جوانی تعریف کنند از همه مهمتر سن 11 تا ۱۴ سالگی و اولویت بعدی را بر روی ۱۴ تا ۲۱ سالگی بگذارند و دوره کودکی اول بعد از این دو اهمیت پیدا میکند.
رئیس مؤسسه بهداشت معنوی ادامه داد: اگر براساس این اولویتبندی برنامهریزیهای ما در رابطه با سلامت معنوی از لحاظ امکانات، زمان و برنامهای بودجهبندی شود این درست است، اما اگر بخواهیم کانون برنامهها و سرمایه گزاری و تحقیق و پژوهش را بر روی مرحله کودکی تا هفت سال بگذاریم در نهایت ما محتواهایی را برای سلامت معنوی تولید میکنیم که همان قصه شاه پریان و تخلیات و بازگشت به کودک درون میشود و براساس جایی که کانون قضیه شده و اصل برنامهها را به خود اختصاص داده سایر مراحل هم تحت تأثیر قرار میگیرد و برای بزرگ سالان هم وقتی بخواهیم از معنویت سخن بگویم، موضوع مدیتیشن و تخیلات و کودک درون اساس کار را تشکیل میدهد.
وی افزود: تأکید ما این است که مرکز ثقل باید سن ۱۱ تا ۱۵ سالگی باشد نه دوران قبل از هفت یا هشت سالگی؛ این دو خیلی تفاوت دارند. همان دقتی که یک پزشک جراح در دستکاری روی جسم افراد دارد بیش از آن دستکاری در روح افراد، حساس و خطرناک است؛ آنها چطور برای این که تیغ را یک سانت این طرف یا آن طرف بزنند بسیار دقت میکنند، تا جان فرد به خطر نیافتد، در سلامت معنوی هم دقت لازم است. برنامه سلامت معنوی که کانونش زیر هفت سال است با برنامهای که کانونش 11 تا 15 سال است، بسیار متفاوت است. روی سن افراد باید دقت کرد. این شش، هفت سالی که ما اختلاف داریم شش، هفت سال مهمی است. بین یک بچه شش ساله و یک نوجوان ۱۴ ساله بسیار تفاوت است، اینکه برنامههای معنوی را بر اساس چه سنی بریزیم تفاوت بسیاری را در نتایج ایجاد میکند.
مظاهری سیف در پایان یادآور شد: این یک بحث علمی جدی است؛ لذا ما درخواست میکنیم وزارت بهداشت و فرهنگستان علوم پزشکی به حرف حوزه گوش فرا داده و به تذکرات و تحقیقات آنها توجه کنند.
انتهای پیام