به گزارش ایکنا از استان مرکزی، قرآن نابترین و اعجاببرانگیزترین متن وحیانی و آسمانی است که از جانب مسلمانان با دو رویکرد مواجه بوده است؛ رویکرد درونی که همان تلاش در جهت فهم معانی و مفاهیم ژرف این متن دینی است و رویکرد بیرونی که حاصل آن دانشی به نام علوم قرآنی است. رویکرد درونی که از دیرباز و شاید همزمان با نزول وحی مورد توجّه و استقبال مخاطبان وحی قرار گرفته است. حاصل آن گسترش و نفوذ فرهنگ نوین و عمیق اسلامی در جامعه جهانی معاصر پیامبر(ص) و تداوم آن تا هماکنون بوده است.
علوم قرآنی که نتیجه رویکرد بیرونی مسلمانان به قرآن است هنوزهم در میان ایشان قدر و منزلت خویش را پیدا نکرده است. این دانش گرچه جنبه تمهیدی و مقدّماتی دارد، امّا ارتباط آن با تفسیر که رویکرد درونی به قرآن است، بسیار مهم و روشن است و در اهمیّت این ارتباط بعضی صاحبنظران نوشتهاند: «اهمیّت علوم قرآنی به حدّی است که فهم قرآن به صورت دقیق بدون فهم آن مباحث ممکن نیست»
از جمله مباحث مبنایی مربوط به شناخت قرآن که در چگونگی فهم و تفسیر آن نقش دارد، جامعیّت قرآن است. نوع تلقی هر مفسّری از گستره موضوعات و مسائل قرآن، معانی و مقاصد آیات و بالتّبع نحوه تعامل وی با این کتاب الهی و بهرهگیری از آن تأثیرگذار است. با تفاوت نوع نگرش به جامعیّت قرآن چگونگی تفسیر بسیاری از آیات و در نتیجه، ترسیم محدوده رهنمودها و قوانین و احکام قابل استفاده از قرآن و میزان نقشآفرینی آن در زندگی انسان نیز متفاوت خواهد بود.
بحث در مورد قلمرو و جامعیت قرآن از دیرباز تاکنون مورد توجّه مفسّران و قرآنپژوهان بوده است و با توجّه به تصریح قرآن در خصوص اصل جامعیّت همگان آن را پذیرفتهاند. گرچه درباره محدوده آن اختلاف دارند، به طور نمونه غزّالی در احیاءالعلوم و زرکشی در البرهان و عدّهای دیگر قائل به جامعیّت مطلق قرآن شدهاند و نتیجه گرفتهاند که در قرآن تمام آنچه که میتوان نوعی ادراک و فهم به آن پیدا نمود، وجود دارد، هرچند عقل و درک ما از شناختن آن قاصر است.
در واقع بحث جامعیّت در میان پیشینیان و در آثار مکتوب ایشان عنوانی به این نام مورد بحث قرار نگرفته است، بلکه نظریّات مربوط و مرتبط با این عنوان در ذیل مباحثی چون «علوم مستنبط از قرآن» مطرح گردیده است. و به نوعی جامعیت از واژگان نوپیدایی است که وارد حوزه علوم قرآنی شده است. بنابراین میتوان چنین برداشت کرد که منظور از بحثی همچون جامعیت قرآن این است که؛ «شمول و فراگیر بودن آیات و آموزههای قرآن نسبت به همه شئون زندگی بشر در تمامی دورانها و اعصار» است. بنابراین، قرآن برای همه انسانها و همه مکانها و همه زمانها و برای همه امور زندگی بشر، اعم از امور فردی و اجتماعی نازل شده است. علامه طباطبائی بر جامعیّت قرآن تأکید دارد و معتقد است که تبیان بودن قرآن برای هر شیئی با توجّه به شأن هدایتگری آن است و برای رسیدن انسان به هدایت، تمام احتیاجات و علوم مورد نیاز او را بیان نموده است؛ مانند: مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهی، قصص، تاریخ و ... در برخی از دیگر آیات نیز رسالت فراگیر پیامبر(ص) اشاره شده که نشان از جامعیّت مفاهیم کتاب او است؛ مانند: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا...: ای مردم! من فرستادة خدا به سوی همة شما هستم» (الأعراف/158). همین طور در آیة شریفة «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ: ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم»(الأنبیاء/ 107).
از این رو، قرآن برای تحقق اهداف خود که همان هدایت مردم است، فراگیر علوم و دانشهای لازم است و اگر از علوم تجربی، جامعهشناسی و ... یاد کرده در راستای تحقق همان هدف هدایتگری بوده است. بدین جهت قرآن نمیتواند در بر گیرنده تمام علوم و معارف باشد، آنچنان که برخی مانند سیوطی پنداشتهاند که قرآن شامل همه علوم است و هیچ مطلبی نیست مگر آنکه در قرآن وجود دارد. البته مطالب قرآن نیز تنها منحصر در مسائل عبادی و رابطه انسان با خدا نیست، آنچنان که برخی از معاصران از آن پنداشتهاند.
بنابراین، رویکرد به شمول قرآن، دارای«قلمرو حداکثری، حداقلی و اعتدالی» است و به نظر میرسد تنها اعتقاد به «قلمرو اعتدالی» صحیح باشد. برای هر یک از این سه دیدگاه مستنداتی ذکر شده است. در مواردی، امکان ارجاع یکی به دیگری وجود دارد، مانند قلمرو حداکثری که میتواند به قلمرو اعتدالی برگردد و آن در صورتی است که معتقد به فهم معارف و علوم قرآن به کمک سنّت و معتقد به فهم «طولی، عرضی و عمقی» مطالب از آیات قرآن باشیم و دلالت قرآن را فراتر از دلالتهای لفظی و دلالتهای اشاری قرآن بدانیم که البتّه راه دسترسی بدان برای همه کس چندان متعارف نبوده است.
یادداشت از علی عقیلی
انتهای پیام