به گزارش ایکنا؛ عدالت اقتصادی از جمله مهمترین آرمانهایی است که یک حکومت دینی میتواند آن را پیگیری کند و بر مردم خویش این مهم را محقق نماید، چه این که اگر آن حکومت بر گرفته از مکتب قرآن و عترت و آموزههای نبوی و علوی باشد، بر همین اساس اگر در بیانات امام علی (ع) در نهجالبلاغه بنگریم سخنانی از حضرت وجود دارد که نشان میدهد ایشان یکی از اهداف مهمی که دنبال میکردند بحث عدالت اقتصادی و زدودن فقر از جامعه بود.
این مسئله در شرایط امروز در بسیاری از صفحات شبکههای اجتماعی پژوهشگران نهج البلاغه و حدیثژوهان به چشم میخورد. مصطفی دلشاد تهرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر نهجالبلاغه در همین راستا به انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود پرداخته و تحت عنوان «جایگاه عدالت اقتصادى» به بیان نکات مهمی از نهجالبلاغه پرداخته است که در ادامه متن آن از نظر میگذرد.
عدالت اقتصادى، وجهى از عدالت است که بر زندگى همگان تأثیر اساسى دارد و صلاح و سامان آن، یا تباهى و نابسامانى آن به شدّت همه عرصههاى زندگى را سمت و سو مىدهد. عدالت اقتصادى در نگاه امیرمؤمنان على (ع) چنان مهم و اساسى تلّقى شده است که آن حضرت حکومت را پذیرفت تا ستمهاى اقتصادى را برچیند و عدالت اقتصادى را حاکم سازد، چنانکه در خطبه شقشقیه که دلیل پذیرش حکومت را از جانب خود بیان کرده، فرموده است:
«أمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَأَ النَّسَمَة، لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا أَخَذَاللهُ عَلَىالْعُلَمَاءِ أَلاَّ یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لاََلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا، وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا» (نهج البلاغه، خطبۀ ۳). بدانید، به حقّ آن که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر مردمان چنان حاضر نمىشدند و با اعلام وجود ناصران، حجّت را بر من تمام نمىکردند و اگر خداوند از عالمان پیمانى سخت نگرفته بود که در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده هیچ آرام و قرار نگیرند، بىتأمّل ریسمانِ مهارِ حکومت را بر گردنش مىافکندم و با همان جام نخست آخرش را هم سیراب مىکردم (حکومت را نمىپذیرفتم و، چون گذشته خود را به کنارى مىکشیدم).
امام على (ع) به صراحت اعلام مىدارد که حکومت را پذیرفت تا به بىعدالتى و ستمگرى اقتصادى که شاخصه آن پرخورى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان است، پایان دهد. این امر پیوسته دغدغه امام (ع) و مایه نگرانى و رنج او بود، چنانکه فرمود: «وَلکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هذِهِ الاُْمَّةِ سُفَهَاءُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللهِ دُوَلا، وَ عِبَادَةُ خَوَلا، وَ الصَّالِحِینَ حَرْبًا، وَ الْفَاسِقِینَ حِزْبًا» (همان، نامۀ ۶۲). لیکن آنچه مرا اندوهگین مىکند، آن است که کار سرپرستى این امّت به دست نابخردان و نابکارانشان بیفتد. در نتیجه، دارایى خدایى (اموال عمومى) را دست به دست میان خود بگردانند و بندگان او را به بندگى خویش درآرند، و با شایستگان به دشمنى و پیکار برخیزند، و با تبهکاران به ساختن دار و دسته بپردازند.
حاکم شدن نابخردان و نابکاران، مایه تباه شدن دارایى مردمان و له شدن ایشان است؛ و این همان چیزى است که امام (ع) را در اندوه فرو مىبرد. هر جا بىعدالتى و ستمگرى اقتصادى سر برآوَرَد، انسان و انسانیت را به تباهى و نابودى مىکشاند. امیرمؤمنان على (ع) در سخنى دردمندانه در این باره چنین گفته است: «وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لاَ یَزْدَادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلاَّ إِدْبَارًا، وَلاَ الشَّرُّ إِلاَّ إِقْبَالاً، وَ لاَ الشَّیْطَانُ فِی هَلاَکِ النَّاسِ إِلاَّ طَمَعًا. فَهذَا أَوَانٌ قَوِیَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَکِیدَتُهُ، وَ أَمْکَنَتْ فَرِیَسَتَهُ. اِضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاَّ فَقِیرًا یُکَابِدُ فَقْرًا، أَوْ غَنِیًّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْرًا، أَوْ بِخَیلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْرًا، أَوْ مُتَمَرِّدًا کَانَ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْرًا» (همان، خطبۀ ۱۲۹).
شما در روزگارى هستید که خوبى در آن پشت کرده و همچنان مىرود، و بدى روى آورده و پیش مىدود؛ و طمع شیطان در تباه کردنِ مردمان بیشتر مىشود. این روزگارى است که ساز و برگ شیطان قوىتر گردیده، و فریب نیرنگش فراگیر گشته است، و شکارش در دسترس او قرار گرفته است. گوشه چشمت را به هر سو که خواهى به مردم بیفکن! آیا جز مستمندى مىبینى که با فقر دست به گریبان است؛ یا توانگرى که با نعمتِ خدا در کفران است؟! یا آن که دستِ بخشش ندارد، و ندادنِ حقِّ خدا را افزونى مال به حساب آرد، یا گردنکشى که از سخن حق روگردان است، گویى گوش او از شنیدن پندها گران است؟!
هیچ ستمى بر آدمیان تباهکنندهتر از ستم اقتصادى نیست؛ و از این روست که در آموزههاى امام على (ع) چیزى گزندهتر از آن معرفى نشده است، و آن حضرت حکومت را مىخواست تا ظلم اقتصادى را دگرگون کند که با وجود آن، مسیر زندگى انسانى و ایمانى، و راه بردن به کمالات بایسته و شایسته، سخت دشوار است. امام (ع) چنین دغدغهاى داشت؛ و این دغدغه هر انسان آزاده و عدالتخواهى است.
انتهای پیام