یاسر رستگار، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه هرمزگان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با بیان اینکه جامعه ایران درگیر تنشهای متعدد اقتصادی و مشکلات اجتماعی نظیر طلاق، اعتیاد و بیکاری است، اظهار کرد: مشکل اساسی در رابطه با زنان از آنجا ناشی میشود که این قشر متناسب با بستری که در آن زیست میکنند، اساسا با ناملایمات و پیچیدگیهای خاصی در زندگی اجتماعی خود روبهرو هستند، ناهنجاریهایی که عموما برای زنان در مقایسه با مردان نوعی بحران مضاعف به حساب میآید.
وی ضمن اشاره به برخی انتخابهای نامناسب توسط خود زنان که بیشترین تنش را برای آنان به ارمغان میآورد، گفت: واقعیت این است که در جامعه ایران، بخش زیادی از نقشهایی که میتواند موقعیت زنان را بهبودیافتهتر کند، تاکنون در اختیار آنها قرار نگرفته است و زمانی این اجحاف در حق آنان دوچندان میشود که به دلیل موقعیت نابرابر و شکنندگی روحیاتشان، مشکلات و فشارهای اجتماعی را دو چندان تجربه میکنند. در ایران به دلیل شرایط ساختاری و سیستمی، زنان شرایط بحرانیتری را تجربه میکنند و لذا امکان حل مسئله برای آنها دشوارتر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه هرمزگان خاطرنشان کرد: انتخاب سبک زندگی و نقشهای مربوط به آن، بخشی از مهمترین مسائل اجتماعی است که زنان ایرانی با آن درگیر هستند. طبق اصول جامعهشناسی، انتخاب باید با در نظرگرفتن بسترها، هنجارها و ارزشهای یک جامعه باشد، لذا زنان متناسب با هنجارهای جامعه خود باید تصمیماتی اتخاذ کنند که کمترین تنش را برای آنان داشته باشد.
رستگار با بیان اینکه ایران جامعهای در حال گذار است، گفت: زنان در ایران بیشتر از مردان این وضعیت گذار را تجربه میکنند. امروز زنان نسبت به سالهای گذشته فرصتهای بیشتری را پیش روی خود میبینند، موقعیتهایی که آنان را از پوسته هویتی قبلی خود خارج و مدام موقعیتهای جدید هویتساز برای آنان فراهم کرده است. تجربه نقشهای جدید برای زنان هم فرصت است و هم تهدید؛ از این جهت برای آنان فرصت است که به زنان کمک میکند تا با قرار گرفتن در موقعیتهای جدید، شرایط خود را بهبود ببخشند و از این جهت برای آنان تهدید به حساب میآید که ممکن است زنان را دچار بحرانهای جدیدی سازد؛ برای مثال خانمی که در خانه پدری خود در موقعیت نابرابر جنسی بوده است، اگر موقعیتی اجتماعی برایش فراهم شود و نتواند آن را مدیریت کند، به چالشی جدی برای او تبدیل میشود.
بحرانهای مربوط به زنان با اصلاح ساختارهای آموزشی قابل پیشگیری است
وی بیان کرد: ساختارهای اشتباه جنسیتی در ذهن مردان انتظارات غلط ایجاد میکند. تغییر بنیادین ساختار و قوانین در قالب آموزش و پرورش در جامعه ایران، بدون ارتباط با دین و بعضا برخاسته از سنت در جامعهای مردسالارانه، به غلط نگاه زنانه و مردانه ایجاد کرده است، لذا سهم زیادی از جبران نابرابریهای جنسیتی با افزایش آگاهی زنان و مردان نسبت به موقعیت خود باید از کودکی و از دوران مدرسه در یک ساختار اصلاح شده تربیتی و فراجنسیتی آغاز شود.
این پژوهشگر علوم اجتماعی گفت: اشاعه قوانین در حد بنر و تبلیغات کارایی ندارد، حاکمیت باید تصمیمات جدیتری در مورد وضعیت زنان در جامعه اتخاذ کند. با تجدید نظر ساختاری و بنیادی در کتب درسی آموزشی در مقطع ابتدایی و اصلاح ساختار بنیادی آموزشی با آموزشهای صحیحتر و عدالتطلبانهتر، بحرانهای حال حاضر در بیست سال آینده وجود نخواهند داشت.
وی افزود: در حال حاضر زنان به اصطلاح مدرن در موقعیتی دوگانه به سر میبرند و دچار چالشهای جدی هستند، به این صورت که هم افکار سنتی خود را دارند و هم میخواهند مدرن باشند. این وضعیت دوگانه و بینابین مدرنیته و سنت چون سبک زندگی آشفته و نامنظم ایجاد میکند، چالشهای جدی برای زنان به وجود آورده است. با وجود اینکه دین کلیتی معنادار میباشد، ولی زنان به دلیل برداشتهای شخصی شده از دین، سبک زندگی نامنظم و درهمی دارند.
مسائل مربوط به زنان، تشکیل نهادهای مدنی را میطلبد
رستگار با بیان اینکه آموزشهای یکسویه و از بالا به پایین نتیجهای به دنبال ندارد، گفت: شکلگیری انجمنها و اجتماعات محلی با حضور زنان آگاه و دارای سبک زندگی منسجم باعث میشود تا باب گفتوگو باز شده و افکار مختلف در فضایی عمومی مورد بررسی قرار گیرد و زنان بتوانند خود راه درست را پیدا کنند. در این خصوص زنان باید از طریق مدل مسئلهیابی مشارکتی با تشکیل گروهها، انجمنها و نشستها همراه با حق آزادی برابر برای بیان نظراتشان در مباحث شرکت کرده و در فضایی مفاهمهای، با گفتوگوی آزاد برای دستیابی به وضعیت نرمال تلاش کنند.
وی خاطرنشان کرد: پدیده مدرنیزاسیون از طریق منابع مختلف داخلی و خارجی وارد ایران شده، در نتیجه سیاستگذاریهای فرهنگی از سوی جامعهشناسان، روانشناسان و ... در این خصوص بسیار مهم است. با توجه به اینکه سبک زندگی خاص بدون تنوع و تکثر قطعا مردود خواهد بود، شیوه زندگی محتوم و مشخص باید کنار گذاشته شود. سبک زندگی یا life style اصطلاحی است که در غرب بعد از شکلگیری جامعه مصرفی معنا پیدا کرد. نمیتوان یک سبک زندگی خاص را تجویز و حق انتخاب را در آن حذف کرد، لذا سبک زندگی باید از سوی مردم پذیرفته شود. سیاستگذاریهای فرهنگی از بالا به پایین و بدون مشارکت آحاد مردم و مشارکت آزادانه اجتماعات محلی جواب نمیدهد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: برنامهریزی فرهنگی برای حجاب نباید در اتاقهای فکر یک وزارتخانه انجام شود، بلکه باید از تمام طراحان مد و لباس حتی آنهایی که خود حجاب مناسبی ندارند، در این خصوص دعوت به عمل آید، آنها اگر احساس کنند در اجرای طرحی متعلق به خودشان مشارکت دارند، خود را در تصمیمات ملی شریک میدانند و دغدغه اجرای آن را خواهند داشت. از طرف دیگر، تاکنون هزاران میلیارد اعتبار مالی برای حل مسئله اعتیاد هزینه شده، اما به اندازه یکی از جلسات (N.A) جواب نداده است، چون افرادی که در این جلسات معتادان را از اعتیاد نهی میکنند، خود درگیر مسئله اعتیاد بودهاند. متأسفانه امکان بروز و ظهور از فعالیتهای مدنی به ویژه در حوزههای فرهنگی گرفته شده است و نگاه امنیتی به این نهادها و انجمنها باید کنار گذاشته شود.
انتهای پیام