خطر ایجاد جریان شبه‌وهابیت شیعی در امتداد تفکرات مکتب تفکیک
کد خبر: 3733885
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۳
سیدحسن اسلامی هشدار داد:

خطر ایجاد جریان شبه‌وهابیت شیعی در امتداد تفکرات مکتب تفکیک

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام اسلامی ضمن نقد اخلاقی مکتب معارفی خراسان موسوم به «مکتب تفکیک» عنوان کرد: تمدن اسلام بر سه پایه وحی، فلسفه و عرفان استوار است و حذف آموزه‌های فلسفی و عرفانی به حذف بنیادهای تمدن اسلامی منجر خواهد شد که نتیجه آن ظهور تفکری شبیه به وهابیت است.

حجت‌الاسلام سید حسن اسلامی اردکانی، استاد تمام و مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشگاه ادیان و مذاهب در گفت‌وگو با ایکنا؛ به توضیح درباره آخرین اثر تألیفی خود با عنوان «سودای تفکیک» پرداخت که چندی پیش روانه بازار نشر نشده است. اسلامی در آغاز عنوان کرد: در واقع رویکردی که نقطه عزیمت من در نقد مکتب تفکیک است رویکرد اخلاقی و معرفت‌شناختی است. مکتب تفکیک جریانی است که ادعای معرفی و ارائه اسلام خالص را دارد و در این مسیر کار‌هایی را انجام می‌دهد؛ از جمله نقادی فلسفه، نقادی عرفان، ارائه دیدگاه‌های بدیل و تأکید بر نوعی فهم سوسیالیستی در فهم قرآن و نظام اقتصادی اسلام. آنچه در کار تفکیکی‌ها برجسته است این است که این جریان پروای حقیقت و درست و نادرست را ندارد. به همین دلیل هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند؛ مثلا می‌گویند ابن‌سینا آن‌طور بود، ملاصدرا این‌طور بود، علامه طباطبایی آن‌گونه بود و ... .

وی ادامه داد: هنگامی که این مدعیات و اتهامات بررسی می‌شود روشن می‌شود که هیچ کدام درست نیست. مثلاً نقل می‌کنند خواجه نصیرالدین طوسی گفته است فلسفه امری وهمانی است، اما وقتی به آثار ایشان مراجعه می‌کنیم می‌بینیم چنین مطلبی در آن‌ها موجود نیست. مثلاً می‌گویند علامه طباطبایی گفته است قرآن و برهان و عرفان با هم سازگار نیستند، اما وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم چنین ادعایی واقعیت ندارد. در مجموع ارجاعات این گروه قابل بررسی است و مدعیا‌شان نادرست است. خلاصه کلام، نقد بنده نقد روشی و اخلاقی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اضافه کرد: روز اول که من با مکتب تفکیک آشنا شدم یک نگاه همدلانه داشتم و آثارشان را با دقت می‌خواندم. یکبار از من خواسته شد مقاله‌ای در خصوص کتاب «الحیاه» بنویسم. وقتی من خواندن این کتاب را شروع کردم متوجه شدم خیلی از مدعیات آن را نمی‌توانم هضم کنم. در نتیجه مقاله‌ای در این زمینه نوشتم و این مقاله با نقد‌هایی مواجه شد. این فرآیند به طول انجامید و حاصل آن این کتاب و کتاب «رؤیای خلوص» شده است.

وی ادامه داد: یک تفکری از حدود ۸۰ سال قبل شکل گرفته است که نام سنتی آن «مکتب معارفی خراسان» است. بعد‌ها در دهه شصت کسانی آمدند و مکتب تفکیک را بنیان‌گذاری کردند. مکتب تفکیک دو هدف اساسی دارد: یک هدف سلبی و یک هدف ایجابی. هدف سلبی مکتب تفکیک آن است که نشان دهد سه راه برای معرفت وجود دارد: یکی راه دل است که سر از عرفان در می‌آورد؛ یکی راه تعقل است که سر از فلسفه در می‌آورد؛ یکی هم راه وحی است که سر از قرآن در می‌آورد.

پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: این سه راه در طول تاریخ کمابیش با هم مرتبط بوده‌اند، اما ادعای تفکیکیان این است که باید این سه راه را از هم تفکیک کرد. تفکیک یعنی همین؛ یعنی راه اسلام غیر از راه فلسفه و عرفان است. در گام بعدی ادعا کرده‌اند می‌خواهند اسلام اصیل و آموزه‌های قرآن را فارغ از باور‌های عرفانی و فلسفی معرفی کنند. این دو هدف اصلی مکتب تفکیک است. آنچه در عمل طی سال‌های بعد اتفاق افتاد صرفا تأکید بر تفکیک راه اسلام و وحی از راه عرفان و فلسفه بود. روندی که پیروان این جریان پی گرفتند تأکید بر بی‌اعتباری فلسفه و توهین و تحقیر فلاسفه بود.

وی در پاسخ به پرسشی در خصوص علت حضور پررنگ جریانات فلسفه‌ستیز در خراسان گفت: این موضوع نیازمند مطالعه گسترده تاریخی است. از دیرباز در خراسان نوعی تفکر ظاهرگرایی و اخباری‌گری وجود داشته است. غزالی از آن خطه است، خواجه عبدالله انصاری از آن خطه است، خواجه نظام‌الملک طوسی از آن خطه است؛ لذا یک سنت تاریخی فلسفه‌ستیزانه در خراسان وجود داشته است. البته نباید این موضوع را خیلی پررنگ کرد؛ چراکه بنده معتقدم در همین خطه ما شاهد ظهور شخصیت‌هایی بودیم که با تلاش بسیار از فلسفه دفاع می‌کردند. حتی فق‌هایی مانند آیت‌الله میلانی طرفدار فلسفه بودند و در خراسان می‌زیستند.

وی در ادامه به پیامد‌های این جریان اشاره کرد و گفت: تمدن اسلامی که ما می‌شناسیم و وارث آن هستیم چند پایه دارد. یک پایه‌اش قرآن و وحی است؛ یک پایه‌اش تفسیری است که فلاسفه و متکلمان از وحی ارائه کرده‌اند؛ یک پایه‌اش هم کاری است که عرفا در خصوص این سنت وحیانی انجام داده‌اند. در واقع ما وارث وحی‌ای هستیم که از طریق فق‌ها، عرفا و فلاسفه تفسیر شده است. هر کدام از این سه رویکرد نقاط قوت و ضعف دارند. بنده معتقدم هر جرانی بخواهد یکی از این سه پایه را حذف کند و کنار بگذارد یکی از پایه‌های تمدن اسلامی را کنار گذاشته است.

اسلامی اردکانی هشدار داد: اگر پروژه مکتب تفکیک به سرانجام برسد و موفق شود که نمی‌شود، اسلام و تشیعی عرضه خواهد شد که در آن نه عرفان است و نه فلسفه است. یعنی یک نوع تفکر شبیه به وهابیت ترویج می‌شود، یک نوع ظاهرگرایی و صورت‌گرایی و اخباری‌گری که بدتر از اخباری‌گری سنتی است؛ چراکه اخباری‌گری سنتی صرفا به تمسک به اخبار در فروعات فقهی معتقد بود، اما این‌ها این رویکرد به حوزه عقاید هم تسری داده‌اند.

وی در پایان اظهار کرد: پیروان این جریان هواره خود را پشت سر اهل بیت (ع) پنهان می‌کردند. تفکیکی‌ها به صراحت می‌گویند آیا سخن امام باقر (ع) و امام صادق (ع) برای ما حجت است و اعتبار دارد یا سخن ارسطو؟ آیا معارف ناب وحیانی برتر است یا معارف مخدوش انسانی. پاسخ ما این است که معارف ناب وحیانی برتر است، اما شما معارف ناب را به ما نشان بدهید. معارف وحیانی به دلیل گذر از کانال تفسیر من و شما آشفته می‌شود. تفکیکیان به صراحت می‌گویند ما عین اسلام هستیم و هر کس با ما مخالفت کند در مسیر بنی‌امیه و بنی‌عباس قرار دارد. این‌گونه شعار دادن جاذبه عمومی دارد هرچند در نهایت به دین آسیب می‌زند.

انتهای پیام

captcha