به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ پنج عنوان «قرائت»، «تلاوت»، «ترتیل»، «استماع و انصات» و «تدبر» در ارتباط با خواندن آیات الهی در قرآن کریم بدانها اشاره شده است، از جمله آیه 20 سوره مبارکه مزمل «...فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ: ...هرچه از قرآن ميسر مىشود، بخوانيد»، آیه 27 سوره کهف «اتْلُ ما أُوحِی إِلَیک مِنْ کتابِ..: و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است بخوان»، آیه 4 سوره مزمل «...رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً: ...و قرآن را شمرده شمرده بخوان»، آیه 82 سوره مبارکه نساء «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ...: آيا در [معانى] قرآن نمى انديشند...» و آیه 204 سوره اعراف «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا...: و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا داريد و خاموش مانيد ...».
بر اساس این گزارش، قرائت از ریشه «قَرَءَ» به معنی «جمع کردن و به هم پیوستن» است و مقصود از آن در سخن، «جمع و پیوستنِ حروف و کلمات» است که با به هم پیوستنِ حروف، کلماتِ با معنی و با پیوستنِ کلمات و حروف با هم، جملاتِ مفید ساخته میشود. به همین جهت، «هر جمع و پیوندی»، «قرائت» نیست و همچنین تلفظِ حرفی واحد را قرائت نمیگویند.
«مفردات» در معنی «قرائت» میگوید: «ضَمُّ الْحُرُوفِ و الْکلِماتِ بَعْضَها إِلی بَعْضٍ فی التَّرتیلِ» از این معنی دقیق بر میآید که «قرائت» در جریان ترتیل مطرح است و جزئی از آن به حساب میآید که عمدتاً به بخشی از «ترتیل در لفظ» نظر دارد و لزوماً «ترتیل در معنی» را مطرح نمیکند و از این جهت ساکت است. تعبیر «قرآن» در اصل، وزن مصدری «قَرَءَ» بوده که اسم علم برای کتاب خدا است؛ گویا که این کتاب آسمانی، جامع و چکیده کتب آسمانی بوده و جامع و چکیده همه علومِ الهی در امر ارشاد و هدایت است و یا اینکه قرائت کننده و توضیح دهنده «کتاب تکوین، آفاق و انفس»، است، از این رو، خود به «کتاب تشریع» موسوم شده است.
نکته دیگر آن که تِلاوت، از ریشه «تلو»، به معنای خواندن است.[1] به نوشته برخی از علمای لغت،[2] این ریشه یک معنا بیش ندارد و آن «اتّباع»؛ یعنی «در پی آمدن» است و چون در خواندن قرآن، آیات در پی یکدیگر میآیند، به آن «تِلاوة القرآن» گفته شده است. مفسران قرآن نیز تلاوت را به معنای خواندن و برگرفته از معنای اصلی آن (اتّباع؛ در پی آمدن) دانستهاند.[3] و چون در مورد قرائت قرآن به کار رود متضمّن این نکته لطیف است که قارى باید از تعلیمات قرآن پیروى کند.[4]
ناگفته نماند که تلاوت و قرائت در خواندن دیگر کتابهای آسمانی نیز کاربرد داشته و در فرازهایی از قرآن نیز بدان اشاره شده است؛ موارد زیر از آن جمله است: مثالِ پیروی مادی و پیروی در حکم:«وَ الْقَمَرِ إذا تَلیها: قسم به ماه آنگاه که در پی خورشید رود»(آیه 2 سوره قمر).
مثالِ پیروی در حکم فقط: «وَ یتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ..: وشاهدی از خاندان پیامبر او را الگو میگیرد و از او متابعت میکند»(17 سوره هود).
مثالِ پیروی در قرائت و تدبرِ معنی «...مِنْ أَهْلِ الْکتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیلِ وَ هُمْ یسْجُدُونَ: بعضی از اهلِ کتاب، امتی بپا خاستهاند که آیاتِ خدا را در اوقات شب در حالی که به سجده رفتهاند با قرائت و تدبر در معنی، دنبال میکنند»(113سوره آل عمران).
مثالِ پیروی در قرائت و تدبر و عمل: «الَّذِینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ یتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِک یؤْمِنُونَ بِهِ..: کسانی که به آنان کتاب دادیم آن را به حق تلاوت مینمایند، چرا که آنان به آن ایمان دارند..»(121 سوره بقره).
با این توضیحات باید گفت؛ در این مورد، حدیث دیگری از پیامبر «حق تلاوت» را «پیروی راستین در عمل» معرفی میکند: «یتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ و یتَّبِعُونَهُ حَقَّ اتّباعِهِ». میبینیم این آیه شریفه، نظر به تلاوتِ جامع در پیروی لفظی، معنوی و عملی دارد. پس «تلاوت قرآن»، به معنای متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل است.
به بیان عمیقتر میتوان گفت؛ هر «تلاوتی»، «قرائت» است امّا هر قرائتی لزوماً تلاوت محسوب نمیشود؛ و اساساً «تلاوت» در مواردی بهکار میرود که مطالب قرائت شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد، از این رو گفته نمیشود «تَلَوْتُ رِقْعَتَک»: «نامهات را تلاوت کردم»، بلکه صحیح آن، «قَرَأْتُ رِقْعَتَک» میباشد؛ این معنی بهوضوح در آیات وجود دارد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ: آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید حال آنکه شما کتاب را تلاوت میکنید! پس چرا تعقل نمیکنید ـ و هوای نفستان را مهار نمیزنید»(44 سوره بقره) در آیه شریفه با توبیخ، سؤال میکند، که: «تلاوتِ کتاب»، چرا «موجبِ عمل» نشده و چرا هوای نفس را مهار نکرده است؟ در قرآنِ کریم، آنجا که از «قرائت»، «تأنی و دقت» نیز مقصود باشد فعلِ قرائت با قید اضافی آورده میشود: «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً: و قرآنی عظیم را ـ نازل کردیم ـ که جدا جدایش نمودیم ـ قطعه قطعه نازل کردیم ـ به این مقصود که آن را بر مردم با تأنی و درنگ بخوانی و به این دلیل که به نحو خاصی آن را نازل کردیم»(106 اسراء).
شایان ذکر است؛ ترتیل از «رَتَل»، به معنای منظم و استوار کردن آمده است.[5] با توجه به معناى لغوى این کلمه، منظور این است که قرآن با آرامش و طمأنینه و به صورت منظم و مرتب و بدون عجله و شتاب خوانده شود[6] که در چنین حالتى هم در خواننده اثر خود را میگذارد و هم شنونده را تحت تأثیر جاذبه خود قرار میدهد. ترتیل هنر درست و شمرده و شیوا خواندن قرآن است. در تفسیر ترتیل روایاتى از معصومین(ع) رسیده است که در هرکدام به یکى از ابعاد وسیع آن اشاره شده است؛ مانند مکث در آیات، با صداى خوب خواندن، بهطور روشن بیان کردن، خوب ادا کردن حروف و آشنایى با وقفهاى آن، و چنان خواندن که دلهاى سنگین را بیدار کند.[7]
با این توضیحات میتوان در تفاوت قرائت و تلاوت با ترتیل گفت؛ «قرائت» و «تلاوت» در جریان ترتیل مطرح است و جزئى از آن به حساب میآیند که عمدتاً به بخشى از «ترتیل در لفظ» نظر دارد و «ترتیل در معنا» را شامل نمیشود.[8]
باید ذکر کرد؛ ترتیل از ریشه «رَتَل» به معنی «جمع شدن و هماهنگی و نظام یافتن چیزی بر طریقی مستقیم» است؛ از این رو به شخصی که دندانهایش از هماهنگی و ترکیب و نظام سالمی برخوردار باشد، میگویند: «رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ.». این معنی باب مجرد را اگر به باب تفعیل بریم معنی «ترتیل» بدست خواهد آمد: جمع کردن و هماهنگی و نظام بخشی چیزی بر طریق مستقیم»، «طریقِ مستقیم» نسبت به هر چیزی، معنایی متناسب با آن را خواهد داشت. همان گونه که دندانها با نظمی خاص و براساسِ بنیادی محکم و صحیح، به منظورِ خرد کردن و هضم مناسبِ غذا چیده شده است و ترتیبِ دندانها با توجه به این هدفِ خاص، شکل گرفته است، آیاتِ قرآن نیز از نظم و چینش خاصی برخوردار است که با هدفِ درمانِ فکر و روح بشر و هدایت و ارشاد آنها به قلههای کمال انسانیت، هماهنگ شده است، از این رو، «ترتیل قرآن» نظم وچینشِ خاص آیات، هماهنگ با تأمین نیازهای فکری ـ روحی بشر، با اهداف درمان فکر و روح و ثبات بخشی به قلب مؤمنین و هدایت و ارشاد آنها به قلههای کمالِ بشری»، خواهد بود. این معنی از «ترتیل» به خداوند منسوب است :«کذلِک لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَک وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً: دینسان قرآن را یکباره فرو نفرستادیم به این دلیل که از این راه، دلِ پرالتهابِ تو را ثبات بخشیم و ـ دلیل دیگر اینکه ـ آن را ما به نحوِ خاصی، چیده و نظام بخشیدهایم»(32 فرقان).
از آنجا که قرآن با روحِ بشر، سروکار دارد، این چینش و انتظام هم در بخش الفاظ قرآن و هم در حوزه محتوا و معانی آیات مطرح است که هم زیبایی ظاهر و هم عمق باطن را گویاست. در واقع، بخش انتظام الفاظش، مقدمهای است برای ورود به حوزه معانی قرآن تا که با توجه به چینش و نظامِ خاصِ معانی آیات، به ژرفاندیشی و بررسی نتایج و آثارِ پیامِ قرآن بپردازیم. با این توضیحات، معنایی که «راغب» در «مفرداتِ خویش» برای ترتیل آورده است نه با معنی بابِ مجردِ آن هماهنگ است و نه با کاربردِ واژه در قرآن، سازگاری دارد: «الرَّتَلُ: إتِّساقُ الشَیءِ وَ انتِظامُهُ عَلَی استِقامَةٍ، یقالُ رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ». «التَّرْتیلُ: إرْسالَ الکلِمَةِ مِنَ الْفَمِ بِسُهُولَةٍ وَ اسْتِقامَةٍ، قالَ تَعالی «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً، وَ رَتَّلناهُ تَرتیلاً».ترتیل: فرستادن و خارج کردن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه صحیح است، چرا که خدای تعالی میفرماید: «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ...».معنی «مفردات» به بخشی از معنی ترتیل آن هم جزء مقدمی آن نظر دارد، حال آنکه عمده، بخشِ معنی قرآن بوده که به غفلت سپرده شده است. این غفلتِ شگفتآور در اکثر تفاسیر و کتب لغت به چشم میخورد با وجود اینکه آیات و احادیثِ در مورد «ترتیل» به وضوح، این گونه تلقی از «ترتیل» را مردود میشمارد.
فهرست مآخذ:
[1]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 14، ص 225، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق؛ صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج 9، ص 460، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 351، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 199 و 442، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 215، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 167، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[5]. مفردات ألفاظ القرآن، ص 341.
[6]. ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 265، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ «ترتیل خواندن قرآن»، 14877.
[7]. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 614 – 616، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. ر. ک: نقى پور فر، ولى الله، پژوهشى پیرامون تدبردر قرآن، ص 378 – 394، تهران، اسوه، چاپ چهارم، 1381ش.
منابع:
پایگاه اطلاعرسانی حوزه
وبسایت شخصی سیدمحمدمهدی عمادی
سایت اسلام «کوئست نت»
انتهای پیام
پریا سبزمحمدی