به گزارش ایکنا، جهان اقتصاد نوشت: اگرچه در شرایط عادی بخش خصوصی چندان مورد وثوق دولتمردان نیست، اما در روزهای سختی توجه به این بخش بیشتر شده و از ایشان میخواهند که برای حل مشکلات وارد میدان شوند و به حق که بخش خصوصی اگرچه به خوبی میداند که پس از رسیدن به ساحل عافیت، به اجبار باید از کشتی مدیریت کشور پیاده شوند، اما هرگاه دولت دست کمک به سوی ایشان دراز کرده، برای فشردن آن، دست پیش آوردهاند.
اما این روزها جای یکی از ارکان اصلی بخش خصوصی برای کمک به اقتصاد در حال غرقشدن کشور خالی است، چراکه کشتی ایشان خود در حال غرق شدن است و همانها که از سر منفعتطلبی و خودخواهی این کشتی را سوراخ کردهاند، چنان ناخدایان کشتی اصناف را دوره کردهاند که هیچ یک فرصت گرفتن سکان و هدایت کشتی را پیدا نمیکنند.
متأسفانه امروز شرایط اتاق اصناف تهران به جایی رسیده که چارهای نیست جزء اینکه اذعان داشت و اعتراف کرد که حال این روزهای اصناف خوب نیست.
جامعه صنفی پایتخت به دلایل متعددی چون حضور در مرکز و ارتباط نزدیک با مدیران عالی کشور و مرکزیت بازار تهران در کشور همواره در جایگاهی قرارداشتهاند که هدایت و رهبری اصناف کشور را برعهده داشتهاند.
این مهم شرایط را به گونهای فراهم آورده که هرگاه اصناف پایتخت نشین در جایگاه قدرت قرار داشتهاند، به تبع آنها جامعه صنفی کشور قدرتمند و اثرگذار نشان داده و در مقابل هرگاه مشکلات اصناف تهران را به حاشیه ضعف کشانده، جامعه کشوری اصناف، آسیب دیده است.
انتخابات اتاق اصناف تهران در حالی برگزارشد، که برخی حواشی از ماهها قبل، تنشهایی را ایجاد کرده بود و با نزدیک شدن به زمان انتخابات، تنشها بیشتر و فاصله میان بزرگان جامعه صنفی بیشتر میشد.
انتخابات برگزار و برخلاف آنچه تصور میشد، همچنان ابرهای تیره فاصلهها را بیشتر میکردند و هرچه از زمان برگزاری انتخابات گذشت، اختلافات عمیقتر و فاصلهها بیشترشد تا جاییکه اختلافات درون این خانواده به بیرون درز کرد و بسیاری به خود اجازه دخالت دادند.
در این میان آنچه از دست میرفت، اعتبار بزرگان، جایگاه جامعه و یکپارچگی خانواده اصناف بود و تنها برنده این بازی معدود منفعتطلبانی بودند که با گلآلود کردن آب به دنبال سودجویی بودند.
متأسفانه بزرگان جامعه صنفی چنان سرگرم اختلافات شدند که برخی از ایشان فراموش کردند که این متولی است که حرمت امامزاده را حفظ میکند و نتیجه این بی توجهی آن شد که امروز شاهد هستیم که بسیاری افراد بیربط و باربط برای جامعه صنفی تعیین تکلیف میکنند و بدون در نظر گرفتنن جایگاه و اعتبار افراد ایشان را خطاب قرارداده و به راست و دروغ حریم ادب را میشکنند.
و همه این اتفاقات ناخوشایند در حالی رقم خورد که بزرگان جامعه صنفی پایتخت، چندباره فرصت داشتند، بزرگی کرده و با اندکی مسامحه، فاصله نظرها کوتاه کرده و به اختلافات پایان دهند، چراکه بیشک حرمتی که امروز از هریک از ایشان شکسته میشود، آجری است که از زیربنای این خانه جدا شده و با فروریختن آن برای جامعه صنفی اعتباری باقی نمیماند.