به گزارش ایکنا از اصفهان، قل و دین از جمله موضوعات مهم در عرصه معرفتشناسی است که از دیرباز ذهن متفکران و اندیشمندان جوامع اسلامی و حتی غیراسلامی را به خود مشغول ساخته است که چه نسبتی میان عقل بهعنوان یک قوه بشری و دین به عنوان یک امر معنوی وجود دارد و بین این دو، کدام یک بر دیگری مقدم است. متفکران و فلاسفه اسلامی بر این باورند که قرآن کریم ایمان را برپایه تفکر و تعقل گذاشته و قرآن همواره میخواهد مردم از تعقل و اندیشه به ایمان برساند. اما در این میان برخی سهمی برای عقل در معرفتشناسی دینی قائل نیستند و معتقدند چون عقل انسان خطاپذیراست، پس بشر به وسیله عقل نمیتواند به ساحت ایمان دست پیدا کند. خبرنگار ایکنا درباره رابطه عقل و دین با عصمت همتی، عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان گفتوگویی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
در این گفتوگو میخوانید:
علامه طباطبایی قائل به عقلگرایی اعتدالی و ایمانورزی خردمندانه بود
دینی که از عقلانیت برنتابد، از حقانیت بهرهمند نیست
عقل پایه پذیرش دین است
دین موانع اندیشه را از سر راه انسان برمیدارد و افقهای اندیشه را گسترده میکند
اسلام، دینی عقلانی است
عقلانیت در کشور ما، کمترین بها را دارد
ایکنا: چه ارتباط و نسبتی میان عقل و دین وجود دارد؟
همتی: یکی از باسابقهترین سوالها در تاریخ تفکر بشر، رابطه دین با عقلانیت است، به همین دلیل متفکران سابق در این رابطه زیاد تئوریپردازی کردهاند و در جامعه امروز نیز دیدگاههای مختلفی در این رابطه مطرح میشود. یکی از آن تفکرات این است که با بودن دین، دیگر به عقلانیت نیازی نیست؛ با این توجیه که دین همه آنچه برای سعادت انسان نیاز است، در اختیار انسان قرار داده و اگر انسان تسلیم دین شود، به هدف غایی و سعادت خود میرسد. اما بعضی معتقدند، قبل از تسلیم دین شدن، باید دین را فهمید و پذیرفت و دین با عقل بشری سنجیده شود و به همین علت نمیتوان بینیازی انسان از عقل را با بودن دین اعلام کرد.
این دیدگاه تعدیل یافت و به شکلی که ما به عقل نیاز داریم تا حقانیت دین و رسالت را با آن بفهمیم و از این به بعد، عقل با بودن انبیا و دین، خلع صلاحیت میشود و آدمی باید با دین به سعادت برسد، درآمده است. در این دیدگاه بهمنظور اینکه شرط قبول دین، عقلانیت بوده است، نمیتوان پایه عقل را زد. دیدگاههای قبل در مقابل دیدگاه افراطیون عقلی قرار گرفته است. آنها بر این باورند که ملاک و معیار فعالیت و صحت همه چیز و هرگزارهای عقل است و باید دین را به عقل عرضه کنیم، اگر با عقل سازگار بود، بپذیریم و اگر نبود، دست از ظواهر دینی برداریم و قائل به تعمیق در متون شویم.
در میان متفکرین مسلمان معاصر، علامه طباطبایی قائل به عقلگرایی اعتدالی به همراه ایمانورزی خردمندانه بودند. به این معنا که هرچیزی با عقل قابل اثبات نیست، ولی اگر چیزی با عقل ناسازگار باشد، قابل پذیرش نیست. در واقع، عقل مرز تناقضات را تعیین میکند. موضعگیری علامه طباطبایی، عقلگرایی اعتدالی است. به این معنا که عقل هم در پذیرش دین و هم در فهم دین، حجت است و دینی که از عقلانیت برنتابد، این دین از حقانیت بهرهمند نیست. از طرفی عقل در فهم بعضی مسائل محدودیت دارد. اما همین عقل محدود میتواند یکی از موارد سعادت بشر باشد، به همین دلیل هم در مفاهیم دین از عقل به عنوان حجت یاد شده است.
ایکنا: اصلا منظور از عقل و عقلانیت چیست و آیا به لحاظ نظری، دین مقدم برعقل است یا عقل مقدم بر دین؟
همتی: در اصول کافی، هفت معنا برای عقل ذکر شده، اما چیزی که بهطور عرف پذیرفته شده این است که عقل قوه درک بشری و وجه ممیز انسان و حیوان است. اگر منظور از تقدم این باشد که کدام یک پایه پذیرش دیگری است، باید گفت عقل پایه پذیرش دین است که دعوت پیامبران را ارزیابی میکند. ابتدا این عقل است که دین را میپذیرد، البته اگر دینی حق باشد، این دین افقهایی برای عقل باز میکند و آن افقها، رشد عقل را تسریع میکنند و عقل را به اوجهایی میرساند. عقل، انسان را به پذیرش دین وادار میکند و دین موانع اندیشه را از سر راه انسان برمیدارد و افقهای اندیشه را گسترده میکند.
ایکنا: جایگاه عقل در قرآن چگونه تعریف شده و اینکه انسان تا چه حد مجاز به استفاده از عقل است؟
همتی: قرآن بیش از ۳۳۰ آیه درباره دعوت انسان به تعقل دارد. در روایات آمده، هیچ نعمت و موهبتی از سوی خداوند، بزرگتر از عنایت عقل به بشر نبوده است. دین حق است، چرا که در کتاب آسمانی هیچ نقطه معارض عقل دیده نمیشود. اگر انسان تابع شهوات شود، کارایی قوه عاقله کم میشود و آن را از دست میدهد. از نظر قرآن، جمود و تعصب، شتاب زدگی در قضاوت، همه جانبه نگاه نکردن به مسئلهای، رهزن اندیشه است. قرآن میفرماید، اگر انسان نفسش را تزکیه نکند، درست نمیتواند ببیند و اگر نتواند درست ببنید، نمیتواند درست حکم کند. یکی از افتخارات ما مسلمانان و یکی از حجتهای بزرگ ما برای دعوت به اسلام، بر حق بودن و عقلانی بودن اسلام است.
ایکنا: امروز در جامعه ما چقدر به عقل و عقلانیت بها داده میشود؟ آیا فکر نمیکنید عقلانیت در معرفت دینی ما کم رنگ شده است؟
همتی: بزرگترینمشکل در جامعه ما این است که به عقلانیت بهایی داده نمیشود. در دنیای غرب به همین عقل جزئی بشری اکتفا کرده و به وحی تکیه نمیکنند و از تجربیات خردمندانه خود استفاده میکنند و در نتیجه توانستهاند بسیاری از مشکلات در حوزه زندگی دنیایی را حل کنند. ما در کشورمان در امور جزئی و معمولی هم مشکلات عدیدهای داریم. عقل ممکن است در حوزه درک مراحل قیامت یا درک حقیقت توحید یا درک عوامل مجرد، محدودیت داشته باشد، ولی عقل در حوزه معیشتی، میتواند احکام قطعی حقیقی صادر کند. عقلانیت در کشور ما، کمترین بها را دارد. تا وقتی ملاک و امتیازات افراد با چیزی جز داشتهها و داراییهای وجودیشان سنجیده شود، این مشکل وجود خواهد داشت. در جامعه دینی نباید کسی برای بیان سخن حق، هزینه بپردازد. واقعیت این است که خردمندان یک جامعه، میتوانند جامعه را به سعادت برسانند و این نیاز به تامل و صبر و بازکردن فضاهای فکری جامعه دارد. و اینها خود نیاز به کارهای فرهنگی جدی و تصمیمگیریهای سطح بالا دارد.
انتهای پیام