تعریف درستی از فساد ارائه نشده است/ مفسد اقتصادی یا قهرمان اقتصادی؟
کد خبر: 3743176
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۹

تعریف درستی از فساد ارائه نشده است/ مفسد اقتصادی یا قهرمان اقتصادی؟

گروه سیاست و اقتصاد - استاد علوم سیاسی مراکز آموزش عالی استان اصفهان معتقد است: تعریف درستی از فساد در جامعه ما ارائه نشده، اما با این حال برای مبارزه با آن باید به آگاهی‌بخشی مردم، رفع فاصله و شکاف طبقاتی و ایجاد شفافیت در جامعه و ساختارهای دولتی اهتمام جدی داشت.

راه مبارزه با فساد، شفافیت‌سازی و آگاهی بخشی به مردم است

به گزارش ایکنا از اصفهان، فساد مقوله‌ای چند بعدی و پیچیده است که در ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین شکل، انحراف از مسیر قانون، هنجارها و ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و دینی معنا می‌شود، اما این مفهوم در جوامع مختلف، براساس نظام سیاسی، فرهنگی و قانونی آن‌ها تعریف و تبیین می‌شود، ولی به نظر می‌رسد همه جوامع براینکه فساد ناشی از انحراف  از مسیر  قانون و ارزش‌های اجتماعی می‌باشد، اتفاق نظر دارند. فساد از این منظر به‌عنوان امری مذموم شناخته می‌شود که می‌تواند در کوتاه مدت و بلندمدت نظم و سامان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دینی یک جامعه را برهم بزند و جامعه را دچار بحران‌ها و چالش‌های جبران ناپذیری بکند، برهمین اساس مقابله و مبارزه با فساد یک ضرورت محسوب می‌شود که این ضرورت در شکل قانون تعریف و تبیین شده است. خبرنگار ایکنا در همین رابطه با احمد‌رضا حمصیان، کارشناس مسائل سیاسی و استاد علوم سیاسی مراکز آموزش عالی استان اصفهان گفت‌وگویی داشته ست که متن آن را در ادامه می‎خوانید.
ایکنا: فساد به چه معناست و منظور از فساد سیستمی چیست؟
حمصیان: کلمه فساد به معنای تباهی و ویرانگری بوده و در اصطلاح، اختلال در روند یک مسئله است که به تباهی آن منجر می‌شود. فساد را می‌توان از جنبه‌های فلسفی، الهی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. معمولا فساد را انحراف معنوی و اخلاقی از یک امر آرمانی و ایده‌آل می‌دانیم، برای مثال هنگامی که می‌گوییم دروغ‌گویی بد و راست‌گویی خوب است، یعنی دروغ‌گویی انحرافی از ایده‌آلی به نام راست‌گویی می‌باشد؛ در واقع زمانی که از آرمان خود عدول کرده و منحرف می‌شویم، دچار فساد شده‌ایم. در مباحث اجتماعی و سیاسی امروز، فساد به معنای استفاده غیر مجاز از قدرت عمومی برای منافع شخصی و خصوصی تلقی می‌شود، یعنی یک نفر یا عده‌ای از افراد، از قدرت عمومی به منظور بهره‌مندی از منافع شخصی سوءاستفاده می‌کنند.
برای پی بردن به معنای فساد سیستماتیک باید به ابعاد فساد بپردازیم. معمولا در مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، فساد به دودسته خُرد و کلان تقسیم می‌شود. فساد خُرد نوعی ناهنجاری و تباهی است که معمولا در ابعاد کوچک یک جامعه انجام می‌شود، برای مثال رشوه گرفتن یک کارمند نمونه‌ای از فساد خُرد است، چون منحصر به یک فرد بوده و در محدوده‌ای کوچک انجام می‌شود؛ ولی فساد کلان معمولا در سطوح بزرگ اجتماعی و دولتی مثل قوه قضائیه، مقننه و مجریه اتفاق می‌افتد. فساد سیستماتیک با توجه به این دو بعد، فرایندی است که در یک سازمان یا کشور در ابعاد گوناگون به صورت همه‌گیر رخ داده و به صورت کلان، شبکه‌ای و نهادینه شده انجام می‌شود. در این نوع فساد، با یک نفر مواجه نیستیم، بلکه با شبکه‌ای سروکار داریم که هم‌افزایی کرده و برای یکدیگر دلالی می‌کنند و برخورد با آن بسیار مشکل است.
ایکنا: کدام علل و عوامل ساختاری در بروز فساد مؤثر هستند؟
حمصیان: متأسفانه در کشور ما درباره بعضی از مسائل کار تحقیقاتی و پژوهشی انجام نشده است و نمی‌توانیم برای آنها مفاهیم داخلی و بومی ارائه دهیم، به همین دلیل مجبوریم به دیدگاه اندیشمندان جهان درباره چنین مسائلی رجوع کنیم. فساد نیز از جمله مسائلی است که درباره آن کار تحقیقاتی و پژوهشی انجام نشده و نتوانسته‌ایم مفهوم درستی از فساد مطابق با شرایط بومی، داخلی، مذهبی و فرهنگی خودمان ارائه دهیم. در این خصوص به دیدگاه اندیشمندان جهان مراجعه کرده و مجبوریم موضوع فساد را مطابق با معیارها و شاخص‌های غربی بررسی کنیم؛ البته ضرورت دارد راجع به بسیاری از مسائل از جمله فساد، کار پژوهشی و علمی انجام دهیم تا بتوانیم این تعاریف را بومی ساخته و مطابق با شرایط داخلی خودمان بیان کنیم.
معمولا در بروز فساد ساختاری، از چند عامل صحبت می‌شود، اول اینکه عده‌ای معتقدند یکی از عوامل بروز فساد، منافع متعارض میان افراد است؛ زمانی که در یک جامعه منافع متعارض و متقابل وجود داشته باشد، در این حالت فساد ساختاری بروز می‌کند و دو دسته که منافعشان با یکدیگر متعارض است، تلاش می‌کنند منافع خود را مطابق با ساختاری به دست بیاورند که این منافع منحرف شده و باعث ایجاد فساد در جامعه می‌شود. از طرف دیگر، قدرت انحصاری افراد می‌تواند فساد ساختاری به وجود آورد، وقتی در یک منطقه اعم از شهر یا کشور، قدرت انحصاری شکل بگیرد که قابل چون و چرا و تحقیق و پرسش نباشد، طبیعتا فساد ساختاری ایجاد می‌شود و کسانی که ابزار قدرت را در اختیار دارند، تلاش می‌کنند فساد را به نفع خود نهادینه و سیستماتیک کنند.
یکی دیگر از علل مهم در ایجاد فساد، عدم شفافیت است. اگر همه مسائل در جامعه شفاف شود، دیگر امکان فساد ساختاری وجود نخواهد داشت. زمانی که آب رودخانه‌ای شفاف باشد، می‌توانید شرایط آن رودخانه را بررسی کنید، ولی زمانی که آب گل‌آلود شود، بررسی فساد سخت یا غیرممکن می‌شود؛ بنابراین فساد می‌تواند به صورت پنهان و ساختاری تأثیرگذار باشد. علت مهم دیگر، فرهنگ غلط مصونیت از مجازات در بعضی از جوامع است. اگر شخص مفسد مطمئن باشد که با او برخورد می‌شود، طبیعتا رفتار مفسده‌انگیز انجام نمی‌دهد، ولی اگر عده‌ای در مقابل مجازات مصونیت داشته باشند و مطمئن باشند هیچ کس با آنها کاری ندارد، طبیعتا فساد ساختاری شکل می‌گیرد. فقر و فاصله طبقاتی نیز یکی از عوامل مهم فساد به شمار می‌رود. در جامعه‌ای که فقر و فاصله طبقاتی وجود داشته باشد، به این معناست که یک نفر چیزی ندارد و برای به دست آوردنش هر اقدامی انجام می‌دهد و دیگری هیچ نیازی ندارد، چنین جامعه‌ای طبعا دچار فساد ساختاری می‌شود. زمانی که عده‌ای برای نان همه کار انجام دهند و عده‌ای دیگر به اندازه‌ای قدرت و ثروت داشته باشند که هیچ نیازی به انجام کار نداشته باشند، این فاصله میان فقر و غنا باعث می‌شود تا فساد ساختاری شکل بگیرد.
ایکنا: چه راهکارهایی برای پیشگیری از فساد وجود دارد؟
حمصیان: فساد مربوط به زمانی است که قانونمندی وجود نداشته باشد، یعنی زمانی که در جامعه قانون و التزام به قانون حاکم باشد، طبیعتا فساد به خصوص از نوع ساختاری و سیستماتیک آن از بین می‌رود. به نظر من آنچه در هر جامعه‌ای بسیار خطرناک می‌نماید، این است که فساد به یک فرهنگ تبدیل شود. زمانی که فساد به فرهنگ تبدیل شد، اشخاص فکر نمی‌کنند کاری که انجام می‌دهند، غلط است. اگر فرهنگ فساد وجود داشته باشد، شخص تصور می کند کاری که انجام می‌دهد، درست است. اگر بخواهیم هر مسئله‌ای به خصوص فساد حل‌و‌فصل شود، باید آن را از حالت فرهنگی خارج کنیم، یعنی فساد باید به عنوان امر ضد فرهنگی و غلط نهادینه شود. در بعضی از جوامع، تعریف آدم زرنگ شخصی است که از مالیات فرار کرده و قانون‌شکنی می‌کند، در واقع شخصی که کار غیر قانونی انجام می‌دهد، خودش را زرنگ می‌داند.
متأسفانه امروز فساد در بعضی از جوامع به فرهنگ تبدیل شده است، یعنی باعث شده فرد خود را قهرمان یا شخص زرنگی بداند که در مقابل قانون تمکین نکرده و مالیات نداده است، بنابراین اگر بخواهیم با فساد مبارزه کنیم، در یک کلمه باید فرهنگ مبارزه با فساد و مفاسد را نهادینه سازیم. اولین کاری که بسیار حائز اهمیت است و اگر به آن توجه نکنیم دچار انحراف می‌شویم، تعریف فساد است، یعنی باید فساد را مطابق با شرایط بومی، ملی، مذهبی و اجتماعی خود تعریف کنیم؛ برای مثال در جامعه ما کسی که سرمایه‌گذاری انجام می‌دهد، مفسد اقتصادی است یا قهرمان اقتصادی؟ آیا معتاد فردی مجرم است یا فردی بیمار؟ این تعاریف بسیار مهم و در واقع کلیدی و حیاتی است. اگر معتاد فردی بیمار است، باید اصلاح شود و اگر مجرم است، مفسد محسوب شده و باید با او برخورد شود. اگر تعاریف درست نباشد، فرهنگ مناسبی نیز شکل نخواهد گرفت.
ایکنا: ارزیابی شما از قوانین و برنامه‌های مبارزه با فساد در ایران چیست؟
حمصیان: معتقدم بیش از هشتاد درصد قوانین در کشور ما درست تدوین شده، ولی مشکل در تعدد قوانین است که باعث ایجاد فساد می‌شود. اگر قانون مناسب وجود داشته باشد، ولی بخواهیم آن را دقیق‌تر سازیم، به تعدد می‌انجامد و تعدد خود فسادآفرین است. در کشور ما قوانین خوبی تدوین می‌شود، ولی در اجرا دچار مشکل هستیم و ریشه آن نیز به این مسئله برمی‌گردد که در این خصوص پژوهش و بررسی انجام نشده است، در واقع باید مشخص شود که چرا قانون خوب، بد اجرا می‌شود؟ در اینکه مسئولین افرادی متعهد و درستکار هستند، تردیدی وجود ندارد، ولی چرا قوانین خوب توسط انسان‌های خوب نمی‌تواند قوانین اجرایی و غیر مفسده‌انگیز باشد؟ باید در این خصوص تحقیق و پژوهش انجام شود.
در دنیای امروز مفهومی با عنوان شاخص احساس فساد یا شاخص درک فساد وجود دارد، یعنی رتبه فساد در بخش عمومی را در یک کشور بررسی و سپس مقایسه می‌کنند که این کشور نسبت به کشور دیگر از لحاظ شاخص فساد در چه وضعیتی قرار دارد. برای این منظور معیارهایی مشخص شده که معیارهای غربی است و بومی و ملی ما نیست. یکی از معیارها این است که هر چقدر در جامعه‌ای مدیریت، دولتی باشد، فساد در آن جامعه بیشتر و هر چقدر شهرواندان به خدمات عمومی دسترسی بیشتری داشته باشند، فساد کمتر است. ساختار حقوقی و قضایی یک کشور بر شاخص احساس فساد در آن تأثیرگذار است، همین‌طور موقعیت بخش خصوصی در آن کشور، به این صورت که هر چقدر بخش خصوصی فعال‌تر باشد، فساد در آن کشور کمتر است.
ایکنا: معنای فساد و مفسده در ادبیات دینی چیست و چه مواردی را شامل می‌شود؟
حمصیان: در ادبیات دینی، فساد به احکام اخلاقی برمی‌گردد، یعنی احکام اخلاقی فساد را معنا می‌کند، مثلا افراد دزد، دروغگو، تارک‌الصلوه و کسانی که زکات یا خمس نمی‌پردازند، مفسد هستند و با توجه به اینکه با پیروزی انقلاب در ایران، میان دین و سیاست پیوند برقرار شد، طبیعی می‌نمود که دایره فساد وسیع‌تر شده و ابعاد اجتماعی و سیاسی پیدا کند؛ این کار انجام شد و ما با مفهوم مفسد فی‌الارض مواجه شدیم که مفهومی گسترده است و جزئی، کاربردی، عملی و اجرایی نیست، هر کس این مفهوم را به ظن خود به کار می‌برد، نه از زاویه قانون؛ بنابراین مفاهیم مفاسد و مفسد باید کاربردی و عملیاتی و شاخص‌های فساد و مفسد تببین شود که متأسفانه این کار انجام نشده است.
ایکنا: میزان بازدارندگی از فساد در قوانین مصوب چقدر است؟
حمصیان: میزان بازدارندگی قوانین موجود زیاد است، منتها در مرحله عمل با دو مفهوم تفسیر و فرهنگ روبرو می شود، یعنی ممکن است قانون خوب توسط مجری، بد تفسیر شود و بنابراین، بازدارنده، مفید و مؤثر واقع نشود؛ یا اینکه فرهنگ ما به گونه‌ای است که می‌تواند یک قانون خوب را به ضد قانون تبدیل کند، یعنی جایی که نباید رأفت باشد، مهربانی اتفاق می‌افتد و به راحتی از یک مفسد عبور می‌شود و جایی که باید مهربانی و گذشت و رأفت اتفاق بیفتد، فرهنگ ما اجازه آن را ندهد؛ در واقع دو مقوله تفسیر مجریان قانون و فرهنگ جامعه باعث شده تا قوانین کاربردی و ارزشمند غیر مؤثر واقع شود.
ایکنا: عزم و اراده مسئولان در برخورد با فساد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
حمصیان: این موضوع گسترده است و در این خصوص باید تأمل بیشتری داشته باشیم. در اینکه مسئولان همگی متعهد و مقید و به دنبال رفع فساد هستند، تردیدی وجود ندارد. مسئولان کشور با توجه به صبغه مذهبی و فرهنگی‌شان به دنبال رفع فساد هستند، ولی مشکلی که وجود دارد این است که چقدر راجع به مسائل جدی جامعه تحقیق و پژوهش انجام داده‌ایم؟ مثلا راجع به عدالت، اینکه به چه معناست و شامل چه ابعاد و مواردی است؟ مجریان به دنبال اجرای عدالت هستند، در حالی که مفهوم عدالت برای آنها مشخص، روشن و شفاف نیست؛ بنابراین هر کس از ظن خود عدالت را تفسیر و اجرا می‌کند که نامناسب است. از طرف دیگر، این سؤال مطرح می‌شود که چقدر برای ارتقاء مدیریت در جامعه کار علمی و پژوهشی انجام شده است؟ یعنی مدیران سطوح مختلف چقدر توانمند هستند تا قوانین ضد فساد را کاربردی و عملیاتی کنند؟ در نیت مجریان قطعا هیچ تردیدی نیست، ولی مسائل مختلف از جمله عدم تحقیق و پژوهش، قابل تفسیر بودن قوانین، نامشخص بودن ابعاد فساد، تعریف نامشخص از فساد و کاربردی نبودن مفهوم فساد، باعث شد در عمل این نیت خیر به یک رفتار نامناسب تبدیل شود، ضمن اینکه برای رفع فساد به ابزارهای خاص نیاز است.
در تعابیر دینی مفهوم زیبایی وجود دارد که با مفهوم فساد بسیار مرتبط است، اینکه فقر از هر دری وارد شد، دین از همان در خارج می‌شود، یعنی اگر بخواهیم با فساد مبارزه کنیم، ولی نتوانیم با فقر به مبارزه برخیزیم، دین می‌گوید نیت‌ها و ایمان از بین خواهد رفت، یعنی اراده نیز از بین می‌رود؛ به عبارت دیگر برای مبارزه با فساد باید به سایر جنبه‌ها توجه کنیم، یعنی فقط توجه به مسائل دینی کافی نیست و برای رفع فساد باید فقر و فاصله طبقاتی از بین برود. اگر فقر و فاصله طبقاتی وجود داشته باشد، طبیعتا علی‌رغم نیت پاک و اراده مسئولین امکان از بین رفتن فساد وجود ندارد. وقتی می‌توانیم با فساد مبارزه کنیم که ابزارهای لازم مثل توانمندی، آگاهی و بی‌نیازی مردم را افزایش دهیم؛ یعنی هر چقدر جامعه آگاه، قوی و بی‌نیاز باشد، زمینه بروز فساد در آن کمتر است. در واقع مبارزه با فساد با ایجاد رفاه، رفع تبعیض و کاهش فاصله طبقاتی ارتباط دارد و دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی سیاسی و دینی است؛ ضمن اینکه باید انگیزه‌های مبارزه با فساد را در مردم ایجاد و زمینه اقتصادی و اجتماعی رفع فساد را نیز فراهم کرد، یعنی فاصله طبقاتی را از بین برده و از لحاظ سیاسی فضایی ایجاد کنیم که فساد در جامعه از بین برود. مبارزه با فساد تک بعدی نیست و باید به تمام ابعاد آن پرداخت.
ایکنا: واکنش مردم جامعه در مواجهه با فساد چگونه است؟
حمصیان: با توجه به اینکه انسان موجودی دو بعدی و با فطرت پاک است که میان خیر و شر نوسان دارد و فطرتش با زندگی در جامعه می‌تواند متعالی یا شیطانی شود، اعتقاد دارم که زمینه مبارزه با فساد در وجود مردم ما نهادینه شده است، یعنی مردم به علت فطرت پاک خود به دنبال مبارزه با فساد و ایجاد اصلاح در جامعه هستند؛ بنابراین باید زمینه‌ را برای آنها فراهم کرد. مردم ذاتا و فطرتا مبارزه با فساد را دوست دارند و فساد را نمی‌پسندند، ولی اگر سایر زمینه‌های مبارزه با فساد یعنی مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مهیا نشود، طبیعتا گرایش مردم از ضد فساد به فساد تبدیل می‌شود، به خصوص اگر فساد شکل فرهنگی به خود بگیرد. باید به گونه‌ای فرهنگ‌سازی شود که افراد فساد را عملی ناپسند به شمار آورند.
انتهای پیام

 

 

captcha