به گزارش ایکنا از همدان،می دانیم امام حسین(ع) و یارانش برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند. حضرت(ع) خانواده خود را فدا کردند تا اکنون در جامعه ما بعد از هزاران سال شعور حسینی وجود داشته باشد نه آنکه ما به بهانه شور حسینی،شعور حسینی را از یاد برده باشیم.
کربلا به ما میگوید آن واقعه عظیم با تمامی خاطرات تلخ، سخت و دردآوری که داشت مانع از آن نشد که اندکی از عفت زنان عاشورا و ذره ای از غیرت مردان عاشورایی خدشهدار شود.
امّ وهبها داغدار فرزندان رشید خویش نگشتند که اکنون شاهد تبرج طلبی برخی در مراسمهای عزاداری باشیم.
پیش از آنکه وجود ما را سراسر شور حسینی بگیرد ابتدا باید شعور حسینی در وجود ما ریشه دوانده باشد،چرا که وقتی به ما مینگرند، مارا بعنوان نماینده جوانان و مردمان ایرانی مسلمان میبینند که معرف دین و ملت خویش هستیم. نباید بگذاریم برخی کوردلان کوته نظر از تبرج طلبی و مدگرایی که ممکن است گاهی سوژه ای شود به دست دشمنان تیری بسازند که کامل ترین دین را مورد هجمههای زهر آلود خود قرار دهند.
حضرت زینب اسطوره صبر و مقاومت در جواب کوبندهاش به یزید و یزیدیان میگوید « آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. (کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت) چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد.»
هزاران سال است که یزیدیان و اکنون شبه یزیدیان بر طبل ستم و بد طینتی می کوبند،اما همان قدر هم عزت اسلام و مسلمانان بیش از پیش شده و ندای اسلام در سراسر جهان طنین انداز شده و گوش هر جلاد خونخوار را کر میکند.این همان چیزی است که زینب(س)، شیر زن کربلا ،در همان روزهای توام با مصیبت و سربلندی گفت «ای یزید هر کید و مکری که داری بکن و هر کوشش که میخواهی نمای،هرچه که داری به کارگیر ،به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد مارا محو کنی ،وحی مارا نتوانی از بین ببری ،به نهایت ما نتوانی رسید و هرگز ننگ این ستم را نتوانی زدود.»
کربلا فرصتی بود تا بار دیگر ارزش والای زن احیا شود تا به جهانیان بفهماند یک زن در شرایطی که عزیزترین افراد زندگیاش را ازدست داده و یکه و تنها تکیهگاه خانوادهاش گشته، باز هم از پای نمینشیند و با تمام قد در برابر ظلم میایستد و با سخنان کوبندهاش مشتی بر دهان گستاخ دشمن میزند.
کربلا می گوید ای زنان نگذارید به بهانه حمایت از شما، عفتتان و غیرت را از مردانتان بگیرند،چرا که ابتدا مرد را بیغیرت میکنند و سپس زن را بیعفت.
زنان ایرانی، اجازه ندهید به بهانه زیبایی صورت، زیبایی سیرت را از شما بگیرند، چراکه اگر زیبایی سیرت نداشته باشید مادران خوبی نخواهید شد و اگر مادران خوبی نشدید، جامعه رو به افول قدم خواهد گذاشت، این یعنی همان رویای غیرممکن دشمن ما.
هنوز زینبهایی در سرزمین من وجود دارند که با روشنگری خود، نقاب از چهره دشمن، این مار خوش خط و خال کنار میزنند و هنوز هم تمام قد میجنگند.
این بار دشمن نیز از پای ننشسته و دیگر با شمشیر و نیزه نمیجنگد بلکه با به راه انداختن سناریوهای عوام فریبانه، ذهن لطیف زنان سرزمینم را هدف قرار میدهد و تنها راه مقابله با آن یک چیز است «دانایی». آری دانایی واکسنی است که در این دنیای سراسر آلودگی بانوان سرزمینم را در برابر بیماری های زمانه و مهم تر از آن بیمار دلان حفظ میکند.
یادداشت از یاسمین رضایی
انتهای پیام