به گزارش خبرنگار ایکنا، شهید محمود ثابت قدم سال 1343 در پایتخت مقاومت ایران، دزفول قهرمان دیده به جهان گشود و در مراحل آغاز انقلاب اسلامی حضوری در صحنه و پر رنگ داشت و با آغاز جنگ تحمیلی با حضور در جبهه و نبرد با بعثیون کافر در عملیاتهای مختلف از جمله فتحالمبین و الی بیتالمقدس شرکت کرد که سرانجام در هجدهمین بهار زندگانیش سوم خردادماه سال 61 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید محمود ثابتقدم
شهيد محمود ثابت قدم در وصیتنامهاش نوشته است: إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ(ما از آن خدا هستيم و سر انجام بسوي او مراجعت ميكنيم)؛ شهادت شربتي است كه هر كس توان آن ندارد كه بنوشد مگر اينكه خود را از تمام قيد و بندهای ظاهری اعم از مال و جان خود گذشته و در راه حق عليه باطل فدا كند بله اين راه راه سعادت و پيروزی است و اين را میدانم كه آخرين لحظه خوش در اين دنيا همان لحظات آخريست كه چشمانم بسته میشود و جايی باز ميشود كه چشم برادراني چون عطوانها، حبيبيها و خاكسارها … باز شد و خوشحالم كه جانم را نثار اسلام و مكتب محمد (ص) ميكنم و افتخار ميكنم كه ايدئولوژيم اسلام است، اسلامي كه به من فهماند چگونه بينديشم و چگونه راهم را انتخاب كنم.
او در بخش دیگری از وصیتنامهاش نوشته است: مادر درود من به تو كه برايم بسيار فداكاری كردی و از خود گذشتگی، تو برايم نه يك مادر بودی بلكه هم پدر بودی و هم مادر. تو مادری بودی كه با تمام توان خود فرزندانت را بزرگ كردی و به اسلام عزيز و انقلاب اسلامي هديه كردی و خواهي كرد مادر جان هر موقع بياد فرزندت افتادی و خواستی گريه كنی يا اينكه بر سر قبر بيائي آن لحظه به فكر كربلای حسین(ع) باشي كه در آن زمان با كافران و ستمگران برای پا بر جا ماندن اسلام وآزادی تمام مسلمانان از زير سلطه يزيد جنايتكار و جاني چگونه جان خود و فرزندان عزيزشان را دو دستي تقديم حق تعالي نمود، مگر علي اكبر، قاسم و سرباز شش ماههاش در عاشورا در كربلای امام حسين(ع) شهيد نشد و مگر حضرت عباس دو دستش را از تن جدا نكردند پس من از آن بزرگواران بيشتر كه نيستم بلكه يك بنده گناهكارم و امروز فرصتي برايم پيش آمده تا از بودن و هستن خود بروم و حركت كنم و بشوم آنچه كه میخواهم.
شهید ثابتقدم در ادامه وصیتنامهاش نوشته است: دوست دارم كه اگر رفتم فقط خدا را راضی نگهداشته باشم، خدا حافظت باد و خوشحال باش از اينكه فرزندت را در راه اسلام از دست ميدهی ديگر در آن دنيا فاطمه زهرا(س) بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد و اما برادرم محمد باقر از تو خيلي متشكرم كه در بسياري از گرفتاریها و ناراحتيها مرا ياری دادی و آرزوی موفقيت برايت ميكنم و شما ای خواهران من بدانيد و آگاه باشيد كه حجاب شما همچون پتكی محكم است كه بر فرق دشمنان اسلام فرود ميآيد. از آن خوب پاسداری كنيد و ديگران را به حفظ آن گوشزد نمائيد. همچنين درسهایتان را در حوزههای علميه بخوانيد و زينب را الگوی نمونهای برای خودتان قرار دهيد تا بتوانيد زينب زمان باشيد و از هر آنچه هوس كرديد بپرهيزيد و در راه خدا مبارزه كنيد.
او در پایان وصیتنامهاش نوشته است: ما ميرويم تا راه حسين(ع) را ادامه دهيم و شما نيز چنين باشيد و نگذاريد مال دنيا چشم شما را خيره كند و عقل شما را بدرد، توشه و كوله بار آخرت را از مال دنيا خالي و از نماز و روزه و خيرات پر سازيد تا در روز رستاخيز در پيشگاه خداوند شرمنده نباشيد از دوستان ميخواهم كه جلسات مذهبي و خود سازی را هميشه حفظ و اتحاد خود را محكمتر كنند چونكه بر اساس همين جلسات و برنامهها بود كه انقلاب ما پيروز شد و همچنين به شما توصيه ميكنم از ولايت فقيه و روحانيون متعهد پشتيباني كنيد و از هيچ دسته و گروهي جز حزبالله كه متشكل كننده تمام مسلمانان است طرفداری نكنيد. كساني كه مخالف ولايت فقيه هستند از خود طرد كنيد و گول منافقين را نخوريد كه منافقين از كفار بدترند و ليبرالها از هر دو خبيثتر. در پايان از خداوند متعال سعادت و تكامل روز افزون جمهوري اسلامي و امام امت قهرمان را خواهانم و اميدوارم هر چه بدی از من ديدی ببخشيد. سپاس بر خداوند بزرگ كه به من عنايت فرمود جانم را نثار اسلام نمايم، پيروز باد اسلام عزيز، نابود دشمنان اسلام و قرآن و سلام بر امام بزرگمان خميني بت شكن.
انتهای پیام