به گزارش ایکنا از اصفهان، آیتالله طالقانی که قرآن را کتاب هدایت و حرکت میدانست براین باور بود که قرآن کتاب سعادت عمومی بشر است و آن را نه برای مسلمان، بلکه برای همه بشریت میدانست و قرآن را درسنامه اجتماع و سیاست میدانست.
تفسیر پرتوی از قرآن آیتالله طالقانی که با رویکردی اجتماعی به رشته تحریر درآمد توجه زیادی از انقلابیون، روشنفکران و مذهبیهای آنها سالها را به خود جلب کرد تفسیری که شاید بتوان گفت طالقانی با نگاشتن آن بهدنبال بازخوانی قرآن در دوران جدید بود. خبرنگار ایکنا در اصفهان در آستانه 19 شهریورماه، سالروز درگذشت آیتالله طالقانی، گفتوگویی با حجتالاسلام محمدعلی مهدوی راد، قرآن پژوه و استاد حوزه و دانشگاه داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: آیتالله طالقانی چه فهم و قرائتی از متن قرآن داشت؟
مهدویراد: آیتالله طالقانی بهمعنای واقعی کلمه، یک مفسر قرآن هستند. ایشان به دلیل تواضع و فهم الهی و انسانی که داشتند، اسم اثر خودشان را «پرتوی از قرآن» گذاشتند و در جلد اول آن هم توضیح دادند که این تفسیر نیست، بلکه از جرقهها و پرتوهایی است که در موقع گفتوگو با مخاطبان در ذهن ایجاد شده است. در تاریخ اسلام، از سوی علما، دو نگاه به قرآن وجود داشته است؛ یک نگاه تمدنی، علمی و فنی و دیگری یک نگاه هدایتگرانه، هدایتپذیرانه و هدایتگسترانه. 80 درصد آثار در زمینه تفسیر قرآن، مبتنی بر نوع نگاه اول است که نمونههای بارز آن تفاسیر فقهی، علمی و تاریخی از قرآن است. نگاه دوم، به قرآن به مثابه کتاب هدایت نظر دارد که مسیر و راه را برای رونده مشخص میکند، یعنی مجموعه قوانین و مقرراتی برای انسان تابع الی رب است که فراز و فرودهای راه و مقصد و مقصود را برای او به خوبی مشخص میکند.
تفسیر آیتالله طالقانی از نوع دوم است، یعنی تفسیرهدایتگسترانه است، تفسیری برای زندگی و متن زندگی است. هدف کلی آیتالله طالقانی این است که مجموعهای را در اختیار انسان مومن بگذارد که با خواندن و انس با آن، با قرآن درآمیزد و با آن بهعنوان مجموعه قوانین و مقرراتی که یه سپیدی میکشاند، حرکت کند. بهنظر من این نوع متد و روش تفسیر، از موفقترین تفسیرها است، البته ما چنین تفسیرهایی را در اهل سنت داریم. اما آیتالله طالقانی در این راستا و با این نوع هدفگیری، گاهی تاملات و نکتهبینیهایی دارد که انسان فکر میکند، انبوه منابع تفاسیری را در اختیار داشته که با هم درسنجیدن آنها چنین تفسیری را نوشته است، درحالی که اینطور نبود، چون ایشان تفسیر پرتوی از قرآن را در زندان نوشتهاند و آنجا کتابی بهعنوان منبع در اختیار نداشتهاند. در واقع هدف اصلی و نهایی ایشان این است که چراغ و مشعلی را روشن کند برای کسی که میخواهد در این مسیر قدم بردارد.
ایکنا: آیتالله طالقانی براساس چه متد و روشی به تفسیر قرآن روی آورد و تفسیر ایشان تحت عنوان پرتوی از قرآن که مبتنی بر رویکرد سیاسی- اجتماعی است، وجه تمایز و ویژگیهای منحصربهفردی در مقایسه با سایر تفاسیر دارد؟
مهدویراد: وقتی که هدفگیری و نگاه کلی ایشان اینگونه باشد، قاعدتا نوع تفسیر او نیز چنین حالتی دارد. بهنظر من به لحاظ روشی، تفسیر ایشان در تامل متن بینظیر است، اگر بینظیر نباشد، کم نظیر است. یعنی متن را به گونهای نگاه میکند و با همگونههایش در جاهای دیگر قرآن یا به تعبیری در نگاه قرآن به قرآن میسنجد که به همین هدف برسد، یعنی به جایی برسد که چطور این قرآن میتواند هدایتگر باشد.
در تحلیل متن و در شناخت واژه و تامل در کلمه نیز تفسیر ایشان کمنظیر است، آن هم با توجه به اینکه ایشان در زندان منابعی در اختیار نداشتند. ایشان در روش تفسیری خود، توسعه معنایی برای متن قائل هستند، هرچند که دیگر مفسران هم به توسعه معنایی قائل هستند. ولی تاملی که ایشان در توسعه معنایی دارند، حیرتآور است. وی در بعضی جاها فکر میکنند که این توسعه معنایی شاید خواننده را به راحتی قانع نکند، بهخصوص اگر خواننده متخصص باشد؛ برهمین اساس به بحثهای فنی تفسیر و اشاره کردن به روایات میپردازند.
روشنترین مثال برای اشاره به روش تفسیری ایشان، شاید آیه« وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ» باشد. چون براساس آنچه که در تفاسیر وجود دارد کسانی بودند که قبل از اسلام به هردلیلی دختران را زنده به گور میکردند که آیات 8 و 9 سوره تکویر نیز به این سنت جاهلانه و ضد انسانی اشاره میکند: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ و آن گاه که از دخترِ زنده به گور شده پرسند، به کدامین گناه کشته شد؟»؛ مرحوم آیتالله طالقانی با همین نگاه هدایتگرانه، زمانشمول و جهانشمول در گذرگاه زمان که قرآن را مشعل راه قرار میدهد، فرمودند یکی از ابعاد آیه این است که زمانی از استعدادها و افکار و خلاقیتهای زنده زنده به گور و مورد ستم قرار گرفته سوال میشود، یعنی از کسانی که ستمگرانه اجازه رشد به این اندیشهها و استعدادها ندادند، سوال میشود چه شد که چنین شد؟ آیتالله طالقانی در پاورقی برای اینکه استیحاش را از ذهن بگیرد و اگر کسی اشکال بگیرد که این توسعه معنایی بیش از اندازه است، بحث را به ماجرای فرزند حضرت زهرا (س) که سقط شدند، میبرد و روایتی بیان میکند مبنی بر اینکه این آیه اشاره به مظلومانی هم که کشته نمیشوند، ولی فضای زندگی به صورتی از آنها گرفته میشود نیز مرتبط است؛ در واقع با مجموعه نصوص دینی و بعضی از تاملات به اینجا میرسد که این توسعه معنایی را قابل فهم کند.
در زمینه واژهشناسی بد نیست که مثالی بزنم و آن اینکه در آستانه انقلاب، شخصیتهای بزرگی مانند مرحوم مطهری برای اینکه یک تفسیر انقلابی- اقتصادی از آیات انفاق داشته باشند، میگفتند «نفق» به معنای سوراخ است و انفاق چون به باب افعال رفته است و این باب معنای ضد میدهد، انفاق به معنای پرکردن خلاهای اقتصادی است و همین جا تفسیر انقلابی- اقتصادی میکردند. آیتالله طالقانی از معدود مفسرانی است که به صراحت بیان کرده این معنای درستی نیست و انفاق اتفاقا به معنای سوراخ کردن است، نه سوراخها را پر کردن، گرچه نتیجه همان میشود. کسی که تامل نحوی و لغوی داشته باشد، میداند که آیتالله طالقانی حرف درستی زده است. درست است که باب افعال معنای ضد میدهد، ولی اینکه چه واژهای معنای ضد بدهد، به قول علما «سمائی» است، نه قیاسی. هر مادهای که به باب افعال میرود معنای ضد ندارد، باید منابع را ببینیم تا بفهمیم کلمهای که به باب افعال رفته است، معنای ضد میدهد یا نه. از اینگونه تاملات در کتاب پرتوی از قرآن آیتالله طالقانی بسیار است. ایشان اعتقاد داشت که قرآن کتاب هدایت میباشد و به همین دلیل نیز زمانشمول و جهانشمول است.
ایکنا: در اندیشه آیتالله طالقانی مقولات و مفاهیمی نظیر توحید، استبداد و طاغوت چگونه معنا و تفسیر میشود؟ این مفاهیم بر اساس چه فهمی در حوزه نظر و عمل مورد بررسی قرار میگیرند؟
مهدویراد: براساس همین نگاه کلان و زاویه دید مهمی که اشاره کردم، مفاهیم برای ایشان همه جا معنادار میشود، یعنی وقتی که قرآن کتاب هدایت و این کتاب هدایت همارگی است، آنگاه معنای توحید، طاغوت و استکبار هم زمان به زمان فرق میکند. آیتالله طالقانی توحید را در حوزه عمل، به یکی شدن و همراه شدن جامعه برای رسیدن به یک حقیقت و در هم شکستن استبداد و طاغوت معنا میکنند، البته چنین دیدگاهی را مرحوم نائینی در«تنبیهالامه و تنزیه المله» دارد و یا مرحوم مطهری هم در مجموعه «مقدمهای بر جهانبینی» چنین دیدگاهی دارند. از این جهت نوع نگاه آیتالله طالقانی نگاهی به تعبیر عقلا، شاذ نیست، بلکه نگاهی بسیار هوشمندانه و دقیق است. زمانی که در این مسیر حرکت میکنیم، قاعدتا مصداقها نیز تغییر کرده و نمونهها عوض میشود. قرآن در عینیت زندگی حرکت میکند، در همان تعبیر زمانی در مصاحبهای که با علامه فضلالله داشتم، گفتم قرآن بر خلاف دیگر کتابهای آسمانی در گذرگاه زمان، گام به گام و حرکت انقلاب نازل شده است. روز به روز پیامبر (ص) پیش میرفت، آیه نازل میشد و زمینهها را روشن میکرد و از این جهت اگر مفسری در کشاکش متن جامعه در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، انقلابی و فرهنگی نباشد، امکان ندارد قرآن را با آن وجه هدایتگرانه بفهمد. نگاه آیتالله طالقانی به قرآن اینگونه بود که قرآن را در عینیت زندگی میگذاشت و به نتایجی متفاوتی نیز میرسید.
ایکنا: ایشان مقولاتی مانند طاغوت و استبداد را چگونه معنا میکرد؟
مهدوی راد: اگر کسی واژه استکبار که طاغوت هم بدنهای از این استکبار است را در قرآن کنار هم گذاشته و تحلیل کند، متوجه میشود زمانی که قرآن از این مفاهیم سخن میگوید، گاهی مصداق بیرونی آن را نشان میدهد و گاهی تنها از بازنمایی خود مفهوم صحبت میکند. گاهی که راجع به مستکبر و طاغوت حرف میزند، در نهایت قصه فرعون و قارون را میآورد تا نشان بدهد این مفاهیم تجسم عینی و بیرونی دارد و این راهبردی است که به منِ مخاطب بفهماند در گذرگاه زمان همیشه طاغوت چارچوب خاصی ندارد. علی (ع) وقتی نیروهایشان را به طرف معاویه بسیج کردند، آیات مربوط به طالوت و جالوت را قرائت کرده و فرمودند که شما چنین میپندارید که خدا فقط قصه گفته است؟ باید بدانید که امروز یک طالوت و یک جالوت وجود دارد که باید آنها را بشناسید.
ایکنا: مسئله آزادی در اندیشه طالقانی چطور معنا و تفسیر میشود؟
مهدویراد: مهمترین هدف و رسالت قرآن، هدایت انسان است و زمانی که انسان بخواهد به قلههای کرامت و انسانیت برسد، میبیند مهمترین راهبرد قرآن هدایتگری و نشان دادن راه برای حرکت او روی پای خودش ایستادن است. شاید زیباترین تفسیر در آیه 25 سوره حدید مربوط به آیتالله طالقانی باشد؛ قرآن میگوید:« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ ...؛ همانا ما پیامبران خود را با دلایل قاطع و معجزاتى که حقانیت رسالت آنان را آشکار مىساخت فرستادیم»؛ این آیه شاید مهمترین آیه در کنار آیات شورا و استدلال حضوری که ایشان با توجه به آیات شورا به انسان میداد که رسالت پیامبر برای انسان بینات است، و هدایتگری انسان این است که خودش حرکت کند و برود. در این آیه «قسط» هدف نهایی انبیا نیز است ولی تحقق نهایی آن برعهده خود انسان است. نقش پیامبر، امام، رهبر و پیشوا نشان دادن راه است و از این جهت آیتالله طالقانی انسان را مختار و آزاد تلقی کرده و فضای آزادی انسان را بسیار گسترده میبیند.
ایکنا: در نظام فکری آیتالله طالقانی که بر اساس نوعی بینش قرآنی است، مردم چه نقش و جایگاهی دارند؟ ایشان نظریه شورا را براساس چه ادله و استدلالی مطرح کردند؟
مهدویراد: متاسفانه آیتالله طالقانی بعد از انقلاب آنقدر زنده نماندند که اندیشههایشان را دقیقا تبیین کنند، ولی ادله ایشان در بحث شورا همان دو آیه معروف شورا و روایاتی مثل «من استبد برأیه فقد هلک» بود، یا روایات دیگری در نصوص دینی که استبداد را نمیپسندد. ایشان متاسفانه هیچگاه فرصت نداشتند تا چارچوبهای کلی این موضوع را به صورت ریز منظم کنند. آیتالله طالقانی انسان و مردم را در نظام سیاسی صاحب اختیار میدانست. یکی از بحثهای بسیار مهمی که بعد از انقلاب مطرح شد این بود که اگرحاکمیت را به معنای ولایت فقیه قبول کنیم، آیا آرای مردم در کنار شرایط دیگر مانند فقیه بودن، مدبر بودن، مدیر بودن، مشرع است یا مقوم؟ یعنی آرای مردم قابلیت و بستر ایجاد میکند و یا تشریع هم میکند که اگر آرای مردم نباشد، عملا حاکمیت غیر مشروع میشود؟ بعضیها در فرصتی که اشتند این مسائل را در حیطه و از منظر فقهی مورد بحث قرار دادند، اما ایشان چنین فرصتی نداشتند. مرحوم منتظری به این موضوع معتقد بود و بحث مفصلی شکل گرفت که آرای مردم در کنار بخشهای دیگر شرعیت دهنده به حاکمیت است. علاوه برمرحوم منتظری، مرحوم صالحی نجفآبادی نیز به این موضوع اعتقاد داشت و فرصت کرد که این بحث را بهصورت فقهی دنبال کند. اما آیتالله طالقانی تنها کلیات را مطرح کردند.
ایکنا: با توجه به اینکه آیتالله طالقانی از پیشگامان نواندیشی دینی در ایران محسوب میشوند، میراث فکری و معنوی ایشان چیست و امروزه چقدر در جامعه تحقق پیدا کرده است؟
مهدیراد: اینکه بگوییم اندیشه و افکار ایشان چقدر در جامعه تحقق عینی دارد در حوزه یک کار آماری است، ولی ما باید منصفانه بپذیریم که پدر اندیشه نو، روشنفکرانه و آزادیخواهانه به طور مستقیم و غیرمستقیم، آیتالله طالقانی بود. مقام معظم رهبری در سالهای اول انقلاب در یک سخنرانی که با مضمون درست فهمیدن اسلام داشتند و قصدشان معرفی اسلام روشنفکرانه و عینیتگرایانه بود، میگویند: اسلام خمینیها، اسلام طالقانیها و... . باید بپذیریم که از سال 1330 به بعد، حضورآیتالله طالقانی برای ساختن و بنیان گذاشتن اندیشهای نو در جامعه موثر بود، به طوری که امثال شریعتیها نیز تحت تاثیر ایشان بودند. در واقع میراث ایشان بسیار بزرگ است و طالقانی را باید طالقانی دید.
انتهای پیام