به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان در دیدار اعضای مجلس خبرگان برای تبیین شرایط مختلفی که در چهل سال اخیر انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بوده به سه آیه قرآن که اشاره به اوضاع متفاوت مسلمانان در مقابل دشمن داشته اشاره کردند؛ آیه 65 و 66 سوره انفال و آیه 25 سوره توبه.
آیات 65 و 66 سوره انفال اشاره به زمانی دارد که مسلمین به لحاظ کمیت نیرو نسبت کفار در شرایط ضعف و قلت نیرو قرار دارند، اما این دو آیه اشاره به دو شرایط مختلف دارد که در یکی مسلمانان با نیروی کمتر اما با روحیه ایمانی بالاتر قادر به مقابله با تعداد بیشتری از کفار بودند ولی در آیه دوم(آیه 66) به دلیل ضعف در ایمان، این نسبت به هم میخورد و هر یک نیروی مسلمان قادر به مقابله با تعدادی کمتر از کفار نسبت به آیه پیشین است، اما آیه 25 سوره توبه به جنگ حنین و زمانی که مسلمین نسبت به کفار برتری عددی داشتند اشاره میکند.
این آیات به شرح ذیل است:
ــ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ» (ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز میگردند؛ چرا که آنها گروهی هستند که نمیفهمند!) (انفال، آیه 65).
ــ «الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» (هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد، و دانست که در شما ضعفی است؛ بنابراین، هرگاه یکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند؛ و اگر یکهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! و خدا با صابران است!) (انفال، آیه 66)
ــ «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ» (خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد (و بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یاری نمود)؛ در آن هنگام که فزونی جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولی (این فزونی جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!) (توبه، آیه 25).
در تفسیر المیزان در خصوص آیه 65 سوره انفال آمده است که «این آیه برای تشویق و تحریض مؤمنان بر امرجهاد و کارزار در راه خدا است و میفرماید: بیست نفر افراد خویشتندار از شمابر دویست نفر از کفار غالب میشوند و صد نفر افراد صابر از شما بر هزار نفر ازکفار غلبه می یابند و علت این امر هم این است که کفار مردمی هستند که درک درستی ندارند و نمی فهمند.
سر این مسئله که کفار نمیفهمند آن است که مؤمنان جان خود را در راه خدا میبخشند و ایمان به خدا نیرویی است که هیچ نیرویی معادل آن نیست و تاب مقاومت در برابر آن را ندارد، زیرا نیروی ایمان مبتنی برفهم صحیح است و همین امر مؤمن را به هر خلق و خوی پسندیدهای مثل شجاعت و جرئت و استقامت و آرامش قلب متصف میسازد و در عین حال به انسان توکل و اعتماد به خدا را میبخشد، مؤمن یقین دارد که چه کشته شود و چه بکشد، برد با اوست، زیرا در هر دو صورت پاداش او بهشت جاوید و رضوان الهی است و او در خود مصداقی برای مرگ به آن معنایی که کفار عقیده دارند ومرگ را نابودی میپندارند، نمیبیند.
به خلاف کفار که اتکاء آنها به هواهای نفسانی و ظاهری است که شیطان درنظرشان زینت میدهد و معلوم است چنین کسانی هرگز به اتحاد و اتفاق حقیقی نایل نمیشوند و اگر موقتا به اتفاق برسند این امر تا جایی ادامه دارد که پای جان به میان نیاید و اصولا چون این گونه عقاید مادی مبتنی بر تمایلات نفسانی چیزی نیست که انسان را در حالت احساس خطر و حال مرگ مطمئن وثابت النفس نگاه دارد، همین امر باعث تفرقه و شکست آنهاست».
در تفسیر نمونه نیز در رابطه با این ذکر شده که « منتظر برابری قوا نباشید: در این آیه و آیه بعد نیز دستورات نظامی و احکام جهاد اسلامی تعقیب میشود. نخست به رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که «ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن»! (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ). این آیه اهمیت تبلیغ و تقویت هر چه بیشتر روحیه سربازان را به عنوان یک دستور اسلامی روشن میسازد.
به دنبال آن خداوند دستور دومی میدهد و میگوید: «اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه میکنند» (إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا).
به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگی با دشمن در یک سطح مساوی قرار گیرند بلکه حتی اگر عدد آنها یک دهم نفرات دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است. سپس اشاره به علت این حکم کرده، میگوید: «این به خاطر آن است که دشمنان بیایمان شما جمعیتی هستند که نمیفهمند» (بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ).
آیه بعد نیز همین مفهوم را با تغییر در کمیت با توجه به شرایط ان روز مسلمین بیان میفرماید که علامه طباطبایی در خصوص این تغییر در تفسیر المیزان آورده است که خداوند چون نسبت به ضعف در صفات روحی شما که ناشی از ضعف ایمان شماست آگاهی دارد، لذابه شما تخفیف داد و نسبت مؤمنان به کافران را که در آیه قبل یک به ده بود، دراین آیه به نسبت یک به دو تقلیل داد، آری یقین به حق سرچشمه همه صفات پسندیده موجب فتح و ظفر از قبیل شجاعت و صبر میباشد و لذا اگر ایمان ضعیف باشد امر به سرانجام نمیرسد، پس مراد از ضعف در اینجا ضعف قوا و تجهیزات جنگی نیست.
چون بدیهی است که مؤمنین در زمان رسول خدا(ص) همواره رو به قوت و کثرت نفرات میرفتند نه رو به ضعف و کاستی. اینکه فرمود: (باذن الله) معنایش این است، خداوند چون شما مردمی صبور و با ایمان هستید خلاف این را نمیخواهد و به اذن و اراده خود شما را غلبه میبخشد و خدا با شماست که صابر هستید.
از مقایسه این دو آیه معلوم میشود که با گسترش اسلام و افزون شدن تعداد مسلمانان، به عکس قوای روحی آنان نسبت به صدر اسلام که عده کمتری بودند، رو به ضعف نهاد و در ظاهر آیه حکم تکلیفی وجود دارد؛ یعنی ابتدا مسلمانان موظف بودند که یک به ده با کفار مقابله کنند، اما در اثر ظاهر شدن ضعف ایمان و روحیه که اثر مستقیمی در فتح و پیروزی دارد، این نسبت به یک به دو کاهش یافت. با آنکه زمان نزول ظاهرا یکسان است اما از حالت مؤمنان در دو زمان مختلف خبر میدهند و صبر باعث برتری یک نفر، در قوای روحی دربرابر دو نفر می گردد و فقه و درک صحیح باعث برتری او بر پنج نفر میشود وچون صبر و تفقه با هم در فردی جمع گردند، توانایی برابری با ده نفر مثل خود راخواهد داشت.
البته هیچ گاه صبر بدون جدیت محقق نمیشود، به خلاف فقه و جدیت که ممکن است بدون صبر یافت شود و به هر صورت صبر در امر جهاد و قتال امری ضروری است و از مقایسه حالات مسلمانان در جنگ بدر با حالات آنان در جنگ حنین انسان دچار شگفتی میگردد (از اینکه مسلمانان چقدر ازجهت درجات ایمان نزول کردهاند).
در تفسیر نمونه نیز در این باره آمده است که «اما به دنبال دستور سنگین فوق، خداوند آن را چند درجه تخفیف میدهد و میگوید: «هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست در میان شما افرادی ضعیف و سست هستند» (الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً). پس میگوید: «در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا پیروز میشوند» (فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ).
ولی در هر حال فراموش نکنید که «خداوند با صابران است» (وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ). یعنی هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده و ساخته نشده، بوده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است، ولی به هنگامی که افراد ساخته شده و ورزیده و قوی الایمان همانند بسیاری از رزمندگان بدر بوده باشند این نسبت تا ده برابر ترقی میکند. هر یک از این دو حکم مذکور در دو آیه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است».
در خصوص این دو آیه میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
ــ از وظایف رهبر، تشویق مردم به جهاد و مبارزه با دشمن است.
ــ کارهاى دشوار، نیاز به تشویق، ترغیب و تلقین دارد.
ــ در جنگ و جهاد، تبلیغات ضرورى است.
ــ عامل تعیینکننده در جبهههاى نبرد، ایمان و پایدارى است، نه تنها تعداد نفرات و موازنه ظاهرى نیروها.
ــ در آغاز اسلام، حکم جهاد با وجود یک دهم نیروهاى دشمن، محقق مىشد؛ «عشرون صابرون یغلبوا مأتین». مسلمانان صدر اسلام داراى چنان ایمان، معرفت و یقینى بودند که پیروزى آنان بر ده برابر خود، قطعى و تضمین شده بود.
ــ تکالیف خداوند، بر اساس توانایىهاى فکرى و جسمى انسان است. (در برههاى از زمان، یک نفر باید با ده نفر مبارزه مىکرد که این آیه به آن اشاره دارد، ولى در برههاى دیگر، یک نفر در برابر دو نفر که در آیه بعد اشاره شده است).
ــ ایمان، قابل کاهش و افزایش است.
ــ همه جا تعداد زیاد سبب قوىشدن روحیه نیست، گاهى جمعیت زیاد مىشود، ولى روحیه تنزل پیدا مىکند.
ــ در قانونگذارى باید به روحیه و توان افراد نیز توجه داشت.
ــ عامل اصلى شکست، از درون است نه بیرون.
ــ فرماندهان باید به روحیه، نشاط، ایمان و تصمیم سپاه اسلام توجّه داشته باشند.
ــ ضعف اراده، گاهى توان رزمى و روحى ده برابر را به دو برابر کاهش مىدهد. (یعنى هشتاد درصد کاهش) «مائة یغلبوا مأتین» در حالى که در آیه 65 آمده بود: «مائة یغلبوا ألفاً»
ــ مسلمانان حتى در حال ضعف روحیه نیز باید دو برابر کافران قدرت داشته باشند.
ــ به پیروزى خود مغرور نشویم که پیروزى با اراده خداست.
ــ شعار «واللّه مع الصابرین» باید در جبهههاى جنگ و هرجا که نیاز به مقاومت و صبر است، تلقین شود.
اما آیه 25 سوره توبه، شرایط متفاوت از این دو آیه را پیرامون وضعیت مسلمانان نسبت به کفار مطرح میکند؛ شرایطی که در آن مسلمین به لحاظ تعداد و کمیت نیرو برتری محسوسی نسبت به کفار دارند.
علامه طباطبایی درباره این آیه در تفسیر المیزان آورده است که «حنین اسم بیابانی است میان مکه و طائف که غزوه معروف حنین در آنجا اتفاق افتاد و دو قبیله (هوازن ) و (ثقیف) در آنجا با لشکر اسلام مواجه شدند، و آن روز بسیار بر مسلمانان سخت گذشت، بطوریکه اول شکست خورده و هزیمت نمودند و علت هم آن بود که از زیادی نفراتشان مغرور و شادمان شدند و اعتماد به خدا و توکل به نیرو و قدرت او را از یاد بردند و تنها به تعدادشان تکیه کردند، اما این مسئله آنها را از هیچ چیز بینیاز نکرد و آشکار شد که سببی که به آن تکیه کرده بودند یک سبب موهوم و خیالی بود و سودی به حال آنان نداشت و دشمن به آنها احاطه کرده و آنها را محاصره نمود و چنان پا به فرار گذاشتند که به هیچ چیز غیر از فرار توجه نداشتند و رو به شکست نهادند، و همه این مصایب بخاطر اطمینان به کثرت نفرات و اسباب خیالی و انقطاع از مسبب الاسباب بود،اما بااین حال در نهایت، خدای سبحان با سعه رحمت و منت عظیمش آنان را نصرت نمود و آرامش را در دلهایشان بیافکند و ملائکه را برای تأیید ایشان فرستاد و به آنان وعده آمرزش اجمالی و مغفرت داد».
آیتالله مکارم شیرازی نیز پیرامون این آیه در تفسیر نمونه بیان میدارد که «انبوه جمعیت به تنهایی کاری نمیکند: در آیات گذشته دیدیم که خداوند مسلمانان را دعوت به فداکاری همه جانبه در مسیر جهاد و برانداختن ریشه شرک و بت پرستی میکند، و به آنها که عشق زن و فرزند، اقوام و خویشاوندان، و مال و ثروت آن چنان روحشان را فراگرفته که حاضر به فداکاری و جهاد نیستند، شدیدا اخطار میکند.
به دنبال آن خداوند به مسئله مهمی اشاره میکند که هر رهبری در لحظات حساس باید پیروان خود را به آن متوجه سازد و آن این که: اگر عشق مال و فرزند گروهی از افراد ضعیف الایمان را از جهاد بزرگی که با مشرکان در پیش داشتند باز دارد، نباید گروه مؤمنان راستین از این موضوع نگرانی به خود راه دهند، برای این که خداوند نه در آن روزهایی که نفراتشان کم بود (مانند میدان جنگ بدر) آنها را تنها گذارد، و نه در آن روز که جمعیتشان چشم پرکن بود (مانند میدان جنگ حنین)، انبوه جمعیت دردی را از آنها دوا کرد، بلکه در هر حال یاری خدا و مددهای او بود که باعث پیروزیشان شد.
لذا نخست میگوید: «خداوند شما را در میدانهای بسیاری یاری کرد» (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ). عدد میدانهای نبرد اسلام و کفر در زمان پیامبر به هشتاد میرسد. سپس اضافه میکند: «و در روز حنین شما را یاری نمود، در آن روز که فزونی جمعیتتان مایه اعجاب شما بود ولی هیچ مشکلی را برای شما حل نکرد» (وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً).
تعداد لشکر اسلام را در این جنگ دوازده هزار نفر نوشتهاند که در هیچ یک از جنگهای صدر اسلام تا آن روز این عدد سابقه نداشت، آن چنانکه بعضی از مسلمانان مغرورانه گفتند: «لن نغلب الیوم» هیچ گاه با این همه جمعیت امروز شکست نخواهیم خورد! اما این انبوه جمعیت که گروهی از آنها از افراد تازهمسلمان و ساختهنشده بودند، موجب فرار لشکر و شکست ابتدایی شدند. این شکست ابتدایی چنان بود که قرآن اضافه میکند: «و زمین با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد» (وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ). «سپس پشت به دشمن کرده و فرار نمودید» (ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ).
درباره این آیه نیز میتوان نکات ذیل را برشمرد:
ــ عامل اصلى پیروزى مسلمانان درجنگهای صدر اسلام، نصرت و امداد الهى بود. «لقد نصرکم اللّه...»
ـ یاد الطاف الهى، از عوامل تقویت روحیه و ایمان است.
ــ گاهى کثرت جمعیت و امکانات مادى، سبب غرور و غفلت و قهراً سبب شکست مىشود. «اعجبتکم کثرتکم»
ــ به امدادهاى الهى در همه حال نیاز است، چه در حال ضعف و چه در حال قدرت
ــ بدون اراده الهى، اسباب مادى بىاثر است.
ــ براى ایجاد روحیه تعبد و تواضع، گاهى باید نقاط ضعف را به رخ کشید، تا غرورهاى بیجا شکسته شود.
رهبر معظم انقلاب نیز در همین دیدار پس از بیان این سه آیه میفرمایند: «در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر میکنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد».
براین اساس باید گفت نظام اسلامی چه در حالت ضعف و چه در حالت قوت، به لحاظ تعداد نیرو و ابزار مادی، در مقابل دشمن، نباید قدرت ایمان، نیروی صبر و روحیه جهادی را فراموش کرده یا دست کم بگیرد. در واقع آنچه میان یک سرباز در نظام اسلامی، سرباز نظامی، سیاسی، اقتصادی، سایبری و ...، با سربازان جبهه دشمن تمایز ایجاد میکند همین ایمان و توجه به قدرت الهی و فراموش نکردن آن است که موجب نصرت جبهه اسلام حتی در زمان ضعف به لحاظ تعداد نیرو و ابزار و تجهیزات شود.
از طرف دیگر در دوران اوج و قدرت نیز نباید همه این قدرت را در پیشرفت مادی و نظامی و کثرت نیرو تلقی و تحلیل کرد و از قدرت ایمان و روحیه جهادی غافل شد که همین مسئله غرور و تبختری نامطلوب در میان نیروهای نظام اسلامی ایجاد میکند که سبب غفلت از قدرت الهی و امدادهای باریتعالی میشود و به شکست در مقابل برنامهها و توطئههای دشمنان میانجامد.
امروز نیز با وجودی که دشمن شرایط سختی را به لحاظ اقتصادی و تبلیغاتی بر کشور تحمیل کرده اما نباید فراموش کرد که کشور از ابتدای انقلاب شرایطی سختتر از این را با نیروها، تجهیزات و امکاناتی به مراتب کمتر با موفقیت از سر گذرانده که شاید عامل اصلی پیروزی نظام اسلامی در این برههها را بتوان در روحیه و قدرت بالای ایمان و باور به لطف و امداد الهی دانست که در کنار روحیه جهادی، تقاط ضعف و کمبودها را پوشش داده و پیروزیهای بزرگی را به ارمغان آورد. لذا امروز نیز نباید از این فشارها و تحریمها، ضعف به خود راه داد و با بیعملی، انفعال و عدم طراحی از یکسو و فراموشی امداد الهی و بیتوجهی به قدرت ایمان و صبر پیشاپیش تسلیم دشمن شوند.
انتهای پیام