حماسه در شعر آئینی جان می‌گیرد
کد خبر: 3746171
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۱

حماسه در شعر آئینی جان می‌گیرد

گروه فرهنگی ــ ‌شاعر آئینی در خراسان‌جنوبی با بیان اینکه حماسه در شعر آئینی جان می‌گیرد، گفت: در سرودن شعر برای اهل بیت(ع) آنچه در قلبم می‌گذرد در اشعارم جاری می‌سازم.

کیست این بگرفته باخون گلو / در نماز عشق با خالق  وضو

محمدحسن قلندری اسفدن، یک شاعر آئینی در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان‌جنوبی، اظهار کرد: در سال 1334 در اسفدن متولد شدم و تحصیلات ابتدایی تا پنجم دبستان را در اسفدن گذراندم، سال ۱۳۵۴ دیپلم خود را اخذ کرده و در مهرماه ۱۳۵۶ به استخدام آموزش و پرورش درآمدم.
وی با اشاره به اینکه علاقه به شعر و شاعری و کلام منظوم از دوران ابتدایی در من وجود داشت و به حفظ ترانه‌ها و سرودها بسیار عشق می‌ورزیدم، ادامه داد: علاقه من به شعر با شعری برای جنگ ایران و عراق شروع و در دانشگاه با فراگیری رموز سخنوری و صنایع ادبی تکمیل شد که با لطف و نظر الهی به خواسته قلبی و عاطفی خود رسیدم.
قلندری اسفدن ادامه داد: تخلص شعری من محقق است که حروف اول نام و نام خانوادگی را از دوران رسمی شدن کار شعری در محافل و مجالس در معرفی خود برگزیده‌ام که این واژه پرمعنا را نیز لطف الهی می‌دانم.
این شاعر بیان کرد: در دوران تحصیلات دانشگاهی با داشتن چهار فرزند، به کار کشاورزی در اسفدن و کار آموزشی در قاین و دانشگاه بیرجند مشغول بودم این از الطاف خداوند متعال است.
قلندری اسفدن تصریح کرد: علاقه زیاد به شعر و نیز اشتیاق فراوان به فرهنگ غنی منطقه من را وادار کرد تا در۱۴۰ روستا از قائن و بیرجند در قالب همکاری با نهضت و امر خبرنگاری ملاقات‌های حضوری در نقاط مختلف استان با پیران، سالخوردگان، هنرمندان، قصه گویان و افرادی داشته باشم که تکامل بخش کارهای تحقیقاتی‌ام پیرامون جمع آوری لغات،کلمات، مثل‌ها، افسانه‌ها، بازی‌ها و غیره باشند.
انگیزه، سرآغاز زمزمه‌های شعری
وی بیان کرد: برای سرودن شعر، زمان و ساعت خاصی وجود ندارد، هر زمان انگیزهای ایجاد شود زمزمه‌هایم را روی کاغذ می‌نویسم و بعد آن‌ها را با شعری سروسامان می‌بخشم.
وی اظهار کرد: با توجه به عصر ارتباطات و وجود تکنولوژی، جوانان غالبا از فرهنگ عامه فاصله گرفته‌اند و در حقیقت از فرهنگ و سنت گریزانند و این همان چیزی است که دشمن می‌خواهد، بنابراین از جوانان می‌خواهم به سنت‌ها بیشتر پایبند باشند.
در زیر شعری از این شاعر آئینی به مناسبت ایام محرم می‌خوانیم:
ای خدا ای خالق و ربّ بشر
ای خدای آگه از هر خیر و شر

ای خدای حیّ و رب‌العالمین
ای به یادت قلب آرام و متین

الحق و الحق ستایش بهر توست
کلّ عالم عطسه‌ای از نهر توست

آفریدی تو همه کل جهان
تحت امر توست پیدا و نهان

من به نام تو در این صبح امید
وسمه برلوح از قلم خواهم کشید

بایِ بسم الله مرا گیچانده است
صفحه برنوکِ قلم پیچانده است

مرکب دل را به سویت تاختم
آنچه دنیایی است آن را باختم

مصحف نورانی‌ات را خوانده‌ام
ازغم عشق تو بی دل مانده‌ام

یادم آمد آیه " قالوا بلی....."
دور گشتم از پلیدی و هوی

عشق تو سلطان قلب و روح شد
ما غریق و عشق تو چون نوح شد

عاشقت گشتیم و شیدایی شدیم
ما نهان بودیم و پیدایی شدیم

مدتی فردوس بودی جایمان
کآمد از سوی تو ما را امتحان

آن زمان وسواس خناس لعین
دورمان کرد از بهشت و حور وعین

پس به سوی عالم فانی شدیم
غرق دریای هوسرانی شدیم

گرچه دوریم عشق تو اندر دل است
بی تو بودن یک نفس هم مشکل است

شاکرانیم ای خدا ما روز و شب
عاشقانیم ای خدا درتاب وتب

انبیا و اولیائت ای کریم
آمده با آیه‌های وعد و بیم

هر یکی درس تو را تعلیم داد
جمله مارا عزت و تکریم داد

زان میان از بین مشتاقان تو
از گروه مخلص و پاکان تو

شرح حالی دارم این سردار را
بهترین احیاگر ایثار را..........

کیست این انسان مافوق زمان؟
کیست این محبوب عشق شیعیان؟

کیست این بگرفته باخون گلو؟
در نماز عشق با خالق وضو

کیست او که داده جان و خون خود؟
کرده عالم را همه مجنون خود

کیست او که زنده کرده شیعه را؟
داده نور معرفت هر دیده را

کیست او که عزّ و حرمت آفرید؟
با قیام خود کرامت آفرید

کیست او که خاک کوی او شفاست؟
بهر چشم رهروانش توتیاست

کیست این دریای اخلاص و صفا؟
کیست این سلطان و شاه بی ریا؟

کیست او که جمله گو یندگان
مات وی گشتند در کلّ جهان

کیست او که آیه‌ای از نور بود؟
دشمن کفار و خصم زور بود

کیست او که داده امت را پیام؟
درس آزادی در آن حرب و قیام

کیست او که درقیامش با یزید
پرده‌های ظلم را درهم درید؟

کیست او که ذوالجناح شد مرکبش؟
آیه یِ" نصر من الله" برلبش

کیست او که ما همه دیوانه‌اش؟
او چو شمع و جملگی پروانه‌اش

کیست او که شیعه درتاب و تب است
کیست او که نوحه خوانش زینب(س)است

کیست او؟و کیست او و کیست او؟
خونبهای راه آزادیست او............

او ، حسین ابن علیّ مرتضی(ع)است
او حسین(ع) و شاه سر ازتن جداست

او حسین(ع) و دشمن قوم دغاست
حافظ قرآن و دین مصطفی(ص) است

از شهیدان سید و سالار اوست
عبد خاصِ حضرتِ دادار اوست

گلشن توحید خرّم شد ازاو
اعتبار شیعه محکم شد از او

کوه صبر و حلم و ایمانست حسین(ع)
معنی آیات قرآنست حسین(ع)

شیعه را برگوهر پاکش رساند
خصم را در بسترخواری کشاند

او جهانی را منور کرده است
قلب عالم را مسخر کرده است

وایِ من چون ظهر عاشورا رسید
گوئیا که محشر عظما رسید

لشکر دشمن گرفتش درحصار
با سپاهی خارج از حدّ و شمار

درمیان حصر و مرگش روبه رو
اهل خیمه جملگی بی تاب او

گرمی صحرا و سوز آفتاب
درلب بهر و برایش قحط آب

در چنان اوضاع سخت وپر خطر
سفت ازلعلش سخنهای گهر

گفت: مرگ سرخ من نیکو تراست
از حیاتی که درآن ننگ و شر است

زین سبب هیهات گر راضی شوم
پس به میدان با سر افرازی شوم

تن به ذلّت چون دهم بر‌کوفیان؟
چون که راه حق بود بر من عیان

باگروهی قرب هفتاد و دو تن
جمله با اهل و عیالش مرد و زن

او گذشت ازجسم و هم از جان خود
هم فدا بنمود فرزندان خود

دفتر آزادگی امضا نمود
دشمن غداره را رسوا نمود

ساقیِ بزمِ شهادت شد حسین(ع)
ضامن عدل و عدالت شد حسین(ع)

انتهای پیام

captcha