سیدضیاءالدین شفیعی، شاعر و ادیب برجسته گیلانی در گفت وگو با ایکنا از گیلان، خرسندی بشر از وقوع حوادث موافق خواسته اش و اندوه او از حوادث ناخواسته را بسیار بدیهی و قابل درک دانست و اظهار کرد: با همه قدرتی که بشر در اداره امور خود و دیگران دارد، هنوز آنچه در محدوده خواستهای او رخ میدهد نسبت به آنچه که بیرون از این محدوده است، اندک است.
وی افزود: اگر گریستن را واکنشی ممتاز و متمایز برای بشر ندانیم که او را در کشاکش حوادث ناموافق برای ادامه حیاتش یاری می کند، شاید یکی از بزرگترین ویژگیهای بشر را نادیده گرفته باشیم. در واقع این نشانه بشری عکسالعملی بیرونی به اندوه درونی اوست و راهی برای افزایش قدرت تحمل مصایب و دقیقهای برای بازگشت به وضعیت متعادل خلقی و ادامه حیات.
ادیب برجسته گیلانی، با بیان اینکه بشر از دوران حیات بدویاش میگریسته و از گریستن به عنوان ابزاری برای کنترل درونیات خود و اعلام این درونیات به دیگران استفاده می کرده است، گفت: گریستن نه تنها مذموم و ناپسند نبوده، بلکه به مرور زمان و آشکار شدن کارکردهای تسکینی گریه، حتی به شکل توصیههای حکمی و دینی و تربیتی نیز برای التیام آلام به کار رفته است.
شفیعی، با اشاره به انعکاس اندوه و گریستن اهل هنر و ادبیات در آثارشان در طول تاریخ، عنوان کرد: تردیدی نیست که در همه مقاطع تاریخ ادبیات «سوگ» و «طرب» از مضامین پایهای شعر بوده و هر یک حال و درون شاعران را منعکس میکرده است.
سوگواری بر قهرمانان بسیار ممتاز و متمایز است
وی با بیان اینکه «سوگ» در شعر فارسی مصادیقی دارد که از این میان سوگواری بر قهرمانان بسیار ممتاز و متمایز است، تصریح کرد: از جمله مهمترین آنها سوگ سرودههایی است که در اطراف ماجرای کربلا و شهادت اصحاب امام حسین(ع) صورت بسته است، اما این انعکاس همواره متناسب با متغیرهای متعدد درونی و بیرونی، عمق و بعد متفاوتی داشته و در صورت و جوهر شعرها به اشکال متنوعی ظهور و بروز یافته است.
نویسنده کتاب «آیینه های مکدر»، «نیاز به ثبت واقعه» که منتهی به سرودههای توصیفی می شود، «اجتناب از فراموشی فاجعه» که منتهی به سرودههای تلخ و گریاننده میشود، «سازگاری با خفقان حاکم» که منتهی به سروده ها کنایی و عرفانی میشود و «هشدار به تکرار ستم» که منتهی به شعرهای منتغم و زنهاردهنده میشود را از جمله متغیرهای اجتماعی دانست و یادآور شد: آنچه در شعرهای عاشورایی و سوگوار فارسی از ابتدا تاکنون رخ داده، جملگی در ذیل یکی از این متغیرها قرار میگیرد و توفیق و ماندگاری و اثرگذاری شعرها نیز منتسب به آن است که شاعر خود و شعرش را در بازتاب کدام یک از وظایف و پیامهای اجتماعی فوق ببیند و ملزم به واکنش بداند.
شاعر و ادیب برجسته اضافه کرد: شعر عاشورایی و سوگوار در دهههای اخیر به ویژه آن دسته که به تنبه و هشدار و زنهار مخاطبان چشم داشتهاند و آنها را به پرهیز از فراهم ساختن زمینههای تکرار ستم فراخواندهاند، از اقبال و استقبال و اثرمندی افزونتری بهرهمند بودهاند.
شفیعی، با بیان اینکه زمینههای اجتماعی موجود در ادوار اخیر سبب شده تا شعر سوگوار و عاشورایی چه از حیث حجم و چه از حیث تعدد شاعر سهم عمدهتری از شعر روز را به نسبت دورهها و قرون پیشین شامل شود، گفت: البته این ترقی تنها در کثرت متوقف نمانده، بلکه هم در فرم و هم در مضمون و پیام، شعر عاشورایی را به کسب تجربیاتی ارزنده موفق ساخته است.
شاعران مخاطبان را به وقوع دوباره عاشورا زنهار دهند
وی ادامه داد: این تجربیات در حوزه قالبهای شعر شامل خلق آثاری در همه قالبهای کلاسیک کمتر آزموده شده از دوبیتی و رباعی گرفته تا مثنوی و چهارپاره و قالبهای نوین از نیمایی گرفته تا سپید و حجم و... را در برمیگیرد. در برخی از این قالبها جز در ایام اخیر، در گذشتههای دور و نزدیک، نمیتوان اثری عاشورایی را یافت. در قالبهای نوین هم که شعر تا اندکی قبل از انقلاب چنان ایدئولوژیگریز بود که اساساً هیچ موضوع باورمندی را در خویش برنمیتابید.
این فعال فرهنگی و ادبی، با اشاره به متن و پیام شعر عاشورایی، عنوان کرد: شعر عاشورایی جاندار امروز دیگر نه وظیفهای برای توصیف ماجرای عاشورا دارد و نه بیمی که منجر به کناییسرایی شود و لذا تنها دو گروه از شاعران در سال های اخیر به خلق شعر عاشورایی پرداخته اند؛ نخست آنها که هنوز به گریاندن مخاطبان خود سرگرم هستند و گروه کوچک دیگر که مخاطبان را به وقوع دوباره عاشورا و فجایع پس از آن زنهار میدهند.
شفیعی، با بیان اینکه گروه دوم مخاطبان را به قیاس شاعرانه میان عوامل و مجریان حادثه کربلا دعوت میکنند، متذکر شد: این شاعران از مخاطبان میخواهند تا سوگی دیگر در نرسیده به هوش شوند و چشم جان و دلشان را باز کنند.
شاعر و ادیب گیلانی، با اظهار امیدواری از اینکه شعر عاشورایی آینده شعری ستمستیزتر و حق مدارتر و روزآمدتر باشد، تصریح کرد: چشمهای ما باید «گریستن» را وا بگذارند و به مدد شاعران زنهارگوی عاشورایی اندکی به «نگریستن» متعهد شوند.
انتهای پیام