شهادت عبدالله‌بن حسن(ع)؛ یکی از دو صحنه تکان‌دهنده در کربلا
کد خبر: 3746865
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۲

شهادت عبدالله‌بن حسن(ع)؛ یکی از دو صحنه تکان‌دهنده در کربلا

گروه معارف ــ در مقتل آمده است: «عبد اللَّه‌بن حسن‌بن على كه بچّه‏‌اى نابالغ بود از خيمه زنان بيرون آمد و مي‌دويد تا در كنار امام حسين(ع) ايستاد. زينب دختر على خود را به او رساند تا او را از آمدن باز بدارد ولى او حاضر نشد و سخت خوددارى كرد و گفت: نه به خدا از عمويم جدا نشوم.»

شهادت عبدالله بن حسن(ع) یکی از دو صحنه تکان دهنده در کربلا

به گزارش ایکنا از همدان، روز پنجم محرم معمولاً روز عبدالله‌بن حسن(ع) نامگذاری می‌شود و در روضه‌ها، روضه این طفل امام حسن(ع) خوانده می‌شود.
آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی(ره) می‌گوید: دو صحنه در کربلا واقعاً تکان‌‌دهنده است که این دو صحنه شبیه هم هستند. یک؛ صحنه‎ای که امام حسین(ع) علی‎اصغر را آورد و فرزند شیرخواره‎اش را بر روی دست کشتند. خیلی خباثت می‎خواهد. آن‎ها از درنده‎های بیابان بدتر بودند.
وی می‌افزاید: صحنۀ دوم نظیر همین است، که او هم بچّه و در دامن امام‎حسین(ع) است. امام‎حسین(ع) بر روی زمین افتاده. یک‎وقت دید که برادرزاده‎اش، بچّۀ ده، دوازده ساله از خیمه‎ها بیرون زده است و به سمت گودال قتلگاه می‎آید. وقتی چشمش افتاد، صدا زد: «احْبِسِيهِ‏ يَا أُخْتِي‏»؛ خواهرم! بگیرش و نگذار جلو بیاید. می‎نویسند «حضرت ‎زینب آمد. هر چه کرد، نشد. گف: «وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي»؛ به خدا قسم از عمویم جدا نمی‎شوم. خودش را از دست حضرت زینب جدا کرد. امّا موقعی رسید که دید آن خبیث شمشیر را بالا آورده است و می‎خواهد به سمت امام‎حسین بیاورد.
این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: وقتی چشمش به این صحنه افتاد گفت «وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟»؛ ای خبیث! می‎خواهی عمویم را بکشی؟ دو دست کوچکش را سپر قرار داد. آن خبیث شمشیر را فرود آورد و دست این بچّه را قطع کرد. صدایش بلند شد، «يَا أُمَّتَاهْ»...

و در مقتل روضه عبدالله‌بن حسن(ع) چنین ذکر شده است:
«لشكر اندكى‏ دست از جنگ با امام حسین(ع) برداشتند و سپس بازگشته و اطراف امام حسين(ع) را گرفتند، عبداللَّه بن حسن بن على(ع) كه بچّه‌‏اى نابالغ بود از خيمه زنان بيرون آمد و مي‌دويد تا در كنار امام حسين(ع) ايستاد. زينب(س) دختر على(ع) خود را به او رساند تا او را از آمدن باز بدارد ولى او حاضر نشد و سخت خوددارى كرد و گفت «نه به خدا از عمويم جدا نشوم.» بحر بن كعب (و بعضى گفته‏اند حرملة بن كاهل بود) نزديك شد كه بر امام حسین(ع) شمشير بزند، پسر بچّه گفت «واى بر تو اى فرزند زن ناپاك! عموى مرا مي كشى؟» او شمشير را فرود آورد پسرك دست خود را جلوى شمشير داد دست او را تا پوست بريد و از پوست آويزان شد پسرك صدا زد «مادر...» حسين(ع) پسر را گرفت و به سينه چسپانيد و فرمود «فرزند برادر! بر آنچه به تو رسيد صبر كن و در اين سختى از خداوند طلب خير کن كه خداوند تو را به نزد پدران شايسته‏ات خواهد برد.» راوى می‌گوید حرملة بن كاهل تيرى انداخت و گلوى پسر را كه در آغوش عمويش بود گوش تا گوش دريد.»
به گزارش ایکنا دربارۀ تاریخ ولادت عبدالله‌بن حسن(ع) اطلاعی در دست نیست، اما نوشته‌اند که او به هنگام شهادت به سن بلوغ نرسیده بود.
انتهای پیام

captcha