کاوش رمز مانایی حماسه عاشورا در پرتو آموزه‌های قرآن کریم
کد خبر: 3747156
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۴
یادداشت؛

کاوش رمز مانایی حماسه عاشورا در پرتو آموزه‌های قرآن کریم

گروه اندیشه ــ راز ماندگار کردن یک اثر یا واقعه در طول تاریخ در آموزه‌های قرآن کریم بیان شده است و قیام حسینی با بهره‌گیری از این مکانیزم توانست برای ابدیت در ذهن بشریت باقی بماند و سرلوحه آزادی و آزادگی در طول تاریخ باشد.

قاعده‌ای در علم فلسفه وجود دارد مبنی بر اینکه: «حادث محکوم به نابودی است». این قاعده گرچه یک قاعده عقلی است و تخصیص نمی خورد، لیکن بدین معنا نیست که هیچ اثر و کنشی قرار نیست بیش از چند روز و چند سال عمر کند؛ بلکه در طول تاریخ بوده وقایعی که اسم و رسمش تا زمانی طولانی در ذهن بشریت به یادگار مانده و از دام فراموشی گریخته است. یکی از آثار هماره پایدار در طول تاریخ، حماسه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است در ظهر عاشورای محرم الحرام سال 61 هجری.

امروز ما بر آن شدیم که راز و رمز پایایی و پویایی این واقعه شگفت را جستجو کنیم تا گامی کوچک برای تکمیل حلقه معرفت خاندان عصمت برداشته باشیم. پیش از آغاز اصل سخن باید به بیان چند نکته مهم بپردازم:

نخست اینکه عاملی را باید به عنوان راز ماندگاری این قیام پذیرفت که مثال نقض نداشته باشد؛ یعنی آن عامل برای حرکت و جنبشی فراهم نبوده باشد که امروز در پرده فراموشی است. «راز ماندگاری» باید عاملی باشد تنها در انحصار حرکت‌های مانا و جاوید در تاریخ.

 دوم اینکه پر واضح است معرفی بیش از یک علت تامه برای معلولی واحد محال عقلی است. پس اگر قرار باشد مجموعه عواملی را به عنوان راز ماندگاری قیام بپذیریم باید بر پایه یک علت تمام‌کننده و یگانه استوار باشد.

برای رسیدن به حقیقت، مسیری روشن‌تر از قرآن کریم وجود ندارد. بنابر این در ابتدای سخن می‌پردازیم به بررسی و تبیین مفهوم بقا و ماندگاری در آیات این کتاب آسمانی. اگر بخواهیم چند آیه که به طور خاص به موضوع ماندگاری پرداخته‌اند را نام ببریم بی‌شک آیات 26 و27 سوره «الرحمن» و آیه 88 سوره مبارکه «قصص» از آن جمله است: «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ؛ هر چه بر [زمين] است فاني‏شونده است و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند». «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ؛ جز ذات او همه چيز نابودشونده است».

 پیش از ورود به بحث تفسیری آیات مذکور نخست باید بفهمیم مراد از «وجه رب» که فانی‌ناپذیر است چیست. هم چنین کلمه «هالک» بر چه معنایی دلالت می‌کنند.

علامه طباطبایی در کتاب ارزشمند «المیزان» می نویسند: وجه رب یعنی نمود خدا برای خلق، یعنی آنچه خلایق به واسطه آن خدا را می‌شناسند. این سخن جامع‌ترین تعریفی است که می‌توان درباره «وجه رب» ارائه کرد و آنچه در روایات معصومین در رمزگشایی این ترکیب وارد شده است تماما داخل در این تعریف‌اند و به عبارتی از مصادیق این مفهوم به شمار می‌روند.

از آنجا که گفته می‌شود «یعرف الاشیاء باضدادها» ما نیز در روشن ساختن مفهوم «هالک» از واژه مقابلش یعنی «خالد» بهره می‌بریم. «خلود» یعنی مکث طویل یا همیشه بودن. راغب می‌نویسد: «خلود آن است که شی از عروض فساد به دور باشد و در یک حالت باقی ماند و نیز هر آنچه تغییر و فساد دیر عارضش شود». مرحوم طبرسی ذیل آیه 25 سوره بقره می‌فرمایند : «الخلود هو الدوام». از این بیانات اینگونه فهمیده می‌شود که صفت «هالک» به شیئی اطلاق می‌شود که مدام در حال تغییر و تحول بوده وثبات در وجود نداشته باشد.

 تبیین آیات

زمان نوعی مهلکه است. در آیه 195 سوره بقره می‌خوانیم: «وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ؛ در راه خدا انفاق کنید و خودتان را بدست خود به هلاکت نسپارید». در این آیه ملازمه لطیفی میان انفاق در راه خدا و پرهیز از ورطه هلاکت برقرار شده؛ یعنی انفاق در راه خدا اسباب ماندگاری را فراهم می‌سازد. هر شی و فعلی که در زمان حادث شود چنانچه پیش‌تر گفته شد محکوم به نابودی است. تنها راه رهایی از مرداب زمان که همه چیز را در خود می‌بلعد دست یازیدن به علتی بالاتر و بیرون از حیّض زمان است. این علت که زمان در وجودش مدخلیت ندارد بی‌شک همان «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ» است که در آیات آغازین سوره حدید معرفی می‌شود.

این که در سوره قصص آمده «همه چیز هالک است» بدین معنا نیست که در آینده نابود خواهد شد بلکه هم اکنون نیز هالک و نابود است. توضیح بیشتر این که تمام ممکنات یا هرآنچه غیر خدا بالقوه هالک است و در ذات خود استعداد نابودی را داراست و اگر یک «آن» از ناحیه خداوند متعال سلب فیض وجود شود قوه هلاکت به منصه ظهور می‌رسد و فعلیت می‌یابد. در نتیجه انسان دارای حقیقتی نیست مگر آنچه از وجه رب برداشت شود.

وجه رب هم چنانکه گفته شد هر چیزی است که به واسطه آن خداوند متعال منظور شود. بنابر این همه کس و همه چیز می‌تواند بسان آینه‌ای نمایانگر آیات خداوند عزوجل باشد. اما نمونه تمام و کمال این آینه خدانما وجود مقدس اهل بیت عصمت(ع) است و در حقیقت تنها وجه مخلَص و بی آلایشی که تماما نمایانگر خداوند رحمان است همین وجود حضرات معصومین است.

 بحث تفسیری

تمام مفسرین در تفسیر آیه «کل من علیها فان» صفت فنا را برای ذات و موجودیت انسان فرض نموده‌اند که در این صورت از تأویل معنای «فنا» ناگزیر خواهند بود؛ چنانکه برخی فنا را به معنای «انتقال» پذیرفته‌اند و نه نابودی. به نظر می‌رسد لفظ فنا به آثار انسانی بر می‌گردد زیرا از یک سو با قبول اصل بطلان انعدام موجود نمی‌شود انسان را فانی بما هوهو تصور نمود و از سوی دیگر تاویل واژه «فنا» به «انتقال» جایز نیست زیرا در این صورت تقابل فنای «من علیها»  و بقای «وجه رب» بی معنا خواهد بود.

در آیه «یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام» خداوند متعال این حقیقت را به ما یادآور می‌شود که هرچه رنگ و بوی توحیدی به خود گرفته باشد باقی خواهد ماند و به عبارتی تاریخ انقضای هر اثر ، تابع میزان «صبغه الله»  داشتن آن اثر است. آخرین نکته‌ای که از این آیه به دست می‌آید این است که در اثری که نمود خدا برای خلق است یعنی همان وجه رب باید صفات جلال و اکرام خداوند محسوس و ملموس باشد. یعنی اثری ماندگار می‌ماند که نمایانگر صفات جلال و اکرام الهی باشد.

 چنانچه گفته شد ، وجه رب باید نمود خدا برای خلق باشد و چون آینه‌ای زلال سیمای مظروف خود را هویدا سازد. در اینجا یک شرط مهم مطرح است و آن اینکه وجه ربّی به صفت «خلود» متصف می‌شود که «نمود محض» باشد؛ یعنی مرآتی هوالباقی است که تماما مجلی و مظهر مطلوب خود باشد و انگیزه‌ای غیر الهی در آن وارد نشود که اگر انگیزه‌ای جز رضای خدا در کار باشد بی گمان آن اثر ماندگار و جاوید نخواهد ماند.

اگر خواسته باشیم همین معنا را با عبارتی دیگر بیان نماییم باید گفت شرک در نیت مانع ماندگاری اثر است. برای اثبات این مدعا به یک آیه از قرآن کریم استناد می جوییم: «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا؛ اگر در آنها [=زمين و آسمان] جز خدا خدايانى [ديگر] وجود داشت قطعا [زمين و آسمان] تباه مى‌‏شد» (سوره انبیاء/ آیه 22). پیام آیه این است که شرک فساد‌آور و تباه‌کننده است. پس اثری که در آن شرک باشد به مهلکه تباهی دچار می‌شود و باقی نخواهد ماند.

 چرا آثار انسانی ماندگار نیست؟

وجود برای انسان ضروری و واجب است. خداوند متعال غایتی را برای نوع انسان در نظر گرفته و پیرو آن، وجود را برای نوع بشر واجب کرده است؛ اما این وجوب وجود، منحصر در اصل پیدایش آدمیزاد است و به آثار و افعالش تعلق نمی‌گیرد. قرار نیست چنانکه انسان بماهو انسان وجودش ضروری است و همواره هستی دارد یعنی معدوم نمی‌شود این حکم برای آثارش نیز پابرجا باشد و تاثیر رفتارش علی‌الدوام باقی بماند. بلکه وجوب وجود اثر، علت و غایتی جداگانه می‌طلبد و این علت غایی چیزی جز «لوجهه» بودن اثر نیست. اثری که حقیقتا «وجه رب» باشد وجودش واجب می‌شود و همواره باقی می‌ماند.

 سوالی که اکنون باید مطرح شود این است که چرا می‌گوییم حماسه عاشورا «وجه رب» است؟ یعنی این که گفتیم قیام امام حسین(ع) وجه رب است در حد یک ادعا معتبر است و نیاز به برهان و تفصیل دارد. پیش از اینکه بحث جدید را آغاز کنیم به ذکر یک تنبیه خواهیم پرداخت. چنانچه گفته شد علت ماندگاری حماسه حسینی این بود که این قیام وجه خداوند متعال است. آنچه می تواند اثری را «وجه رب» نماید  اخلاص است و این اخلاص از دامنه اختیار آدمی بر می‌خیزد. لبّ مطلب این که بستر ماندگار کردن اثر برای همه بشریت فراهم است و اختصاص به شخص خاصی ندارد زیرا آنچه زمینه ماندگاری یک اثر را فراهم می‌آورد «اختیار» است و این موهبت الهی در نهاد نوع بشر به ودیعت گذاشته شده است.

حماسه عاشورا «وجه رب» است

هر انسانی که حرکت و جنبشی را آغاز می‌کند و در گرو آن اهدافی را دنبال می‌کند بی گمان انگیزه و اهداف خود از این حرکت را در قالب شعارهایش به دیگران منتقل می‌سازد. پس لازم است در مرحله نخست باید شعارهایی که سیدالشهداء در طی پیمودن مسافت شهر مدینه تا سرزمین کربلا در موقعیت‌های مختلف ایراد نموده را مورد بررسی قرار دهیم. سپس نوبت به آن می‌رسد که هم‌خوانی شعارهای حسینی را با عمل حضرت سیدالشهداء  در تمام مراحل قیام جستجو کنیم. 

اگر اراده خداوند این باشد که اثری ماندگار بماند بی شک این وجوب بخشی را به واسطه یک سری اسباب و علل محقق خواهد ساخت. این مجموعه عوامل در حقیقت همان علت‌های ناقصه ماندگار شدن حماسه عاشورایند که حول یک علت تمام‌کننده جمع شده‌اند. اکنون که خداوند تصمیم به مانا شدن حماسه عاشورا دارد باید مقدمات تحقق این امر را مهیا سازد.

یادداشت از مصطفی شاکری

انتهای پیام

captcha