تقریری بر ملاک‌های غیرت دینی
کد خبر: 3748241
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۳

تقریری بر ملاک‌های غیرت دینی

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام علوی تهرانی به تقریر مهم‌ترین ویژگی‌های غیرت دینی پرداخت.

تقریری بر ملاک‌های غیرت دینیبه گزارش ایکنا؛ مراسم سوگواری امام حسین(ع) شب گذشته 26 شهریورماه با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علوی تهرانی در حسینیه آیت‌الله علوی تهرانی برگزار شد و اکنون مشروح این سخن پیش روی مخاطبان است؛
بحث در غیرت دینی بود، در باب غیرت باید چهار ویژگی برای شخص غیور وجود داشته باشد تا غیرت به خرج دهد. خصوصیت اول این است که غیور باید محب باشد، ویژگی دوم این است که اگر غیرتی بخواهد، بروز پیدا کند، شخص غیور باید شجاع باشد و ویژگی بعدی این که شخص غیور باید ارزش‌ها را بشناسد.
ارزش‌های الهی و انسانی و اجتماعی هر یک دامنه وسیعی دارد، خداوند به چه چیزی ارزش می‌دهد و جامعه اگر چه ویژگی داشته باشد، ارزشی است. همچنین اگر خانواده چه ویژگی‌ داشته باشد، ارزشی است که باید بحث شود. در هر حال شخص غیور باید مبانی را بشناسد.
اما چهارمین ویژگی که باید در شخص غیور وجود داشته باشد، مسئله این است که دفاع از ارزش‌ها برایش مهم باشد، اگر ارزشی به هم خورد، به او بر بخورد و این حالت حساسیت، ضرورت داشتن دفاع از ارزش و مهم بودند ویژگی چهارم شخص غیور است.
غیرت دینی سه مرحله دارد، اول این‌که حساب را با مهاجم ارزش‌ها جدا کنیم، مواجهه نیز باید با قول لین باشد و این مواجهه باید با استدلال پایان یابد. این را غیرت می‌گویند. بحثی که در جامعه ما مطرح می‌شود و کسانی که اینطور می‌گویند دلیلی هم ندارد این است که هزینه‌هایی که برای امام حسین(ع) می‌شود، همه اینها را بدهید گرسنگان و فقرا بدهید. بحث این است که یک جمله جواب این مسئله است و آن این که بحث امامت بحث دین است و هزینه کردن برای دین واجب است و به معنای خرج نکردن برای نیازمندان نیست.
مثل این است که بگوییم دولت بودجه آموزش و پرورش را تعطیل کند، بودجه آموزش عالی را هم تعطیل کند و همه را خرج بهداشت کشور کند، مگر می‌شود دو خرج مهم را به این صورت و با این استدلال تعطیل کرد؟ این حرف عاقلانه نیست. پاسخ عقلی و دینی این مسئله نیز همین است که امامت هویت تشیع است و هر چه هزینه کنید هزینه اعتقاد شما است.
امام علی(ع) در نامه‌ای که به محمد بن ابی بکر، استان‌دار مصر نوشتند، اول ایشان را روانه کردند و سپس مالک را فرستادند، در نامه به محمد، بیانشان این است که «بر تو واجب است که از دین خودت دفاع کنی، گرچه از عمرت یک ساعت باقی نمانده باشد»؛ امام فرمود به واسطه دنیا دین را مراقبت کنید و هرگز دین را مایه توجیه دنیا قرار ندهید.
یعنی به پای دینتان جانتان را بدهید، مالتان را بدهید و این نیز مانع از این نیست که خرج امام حسین(ع) می‌کنیم، در عین حال به نوشت‌افزار اول مهر نیز محافل مذهبی توجه نکنند، چنان که بیش از 90 درصد خرج‌های خیر را محافل مذهبی انجام می‌دهد.
این حرف‌ها را در مورد دیگر ائمه نمی‌زنند و فقط در مورد امام حسین می‌زنند، چون امام حسین(ع) مصباح الهدی است و شیطان نمی‌گذارد که کسی سوار این هدایت شود، بعضی‌ها حلقوم شیطان می‌شوند. اگر با امام حسین میانه ندارید نداشته باشید اما حداقل نگویید حق با یزید است.
حقد نسبت به امام حسین از ابتدا بوده است. حرم امام را تخریب کردند، اما الآن اثری از متوکل نیست، اما امام حسین همچنان هست چون خدا خواسته که باشد. رسول خدا فرمود غارت زده آن است که دینش را به غارت ببرند و خانه خراب آن است که دینش تخریب شده باشد.
امام صادق یک صحابی دارد به نام وهب بن عمرو، ایشان اینقدر عالی رتبه است که دستگاه بنی عباس نمی‌تواند انکارش کند و او را مفتی بغدادش می‌کند که فتوا دهد از کرسی شیعه. نوبت می‌رسد به هارون الرشید و او حکم به شهادت رساندن امام کاظم را امضا می‌گیرد تا می‌رسد به وهب، شبانه خدمت امام کاظم می‌رسد و می‌گوید این را از من خواسته‌اند، من باید امضا کنم یا خیر؟ امام فرمود دینت را حفظ کن.
این آقا قاضی القضات از فردای آن روز می‌شود دیوانه و تاریخ اسمش را بهلول می‌گذارد، یعنی برای حفظ دینش خودش را به دیوانگی زد برای این که پای برگه به شهادت رساندن امام کاظم را امضا نکند. بیان هارون الرشید نیز گفت او دیوانه نشد او با این حرکت دینش را حفظ کرد. تو ما را می‌ترسانی که چرا پول خرج امام حسین می‌کنی؟ تِم روشنفکری می‌گیری که الآن گرسنه‌ها چه شده‌اند؟
در مکتب تشیع، شخصیت‌هایی بوده‌اند که برای حفظ دین شخصیت خود را به خطر انداخته‌اند. حسین بن علی دین ما است «گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را»، یکی از راه‌های حفظ دین افشاگری علیه ظالمان است. چنان علیه عثمان افشاگری می‌کند که عثمان او را به برذه تبعید می‌کند، جایی که نه آب دارد و نه درخت و نه سکنه، دستور می‌دهد کسی به مشایعت او نرود، اما امام علی و وجود حسنین و جناب مقداد و عمار می‌روند. در این زمان امام در مورد ابوذر فرمود ابوذر بر دین خویش ترسان و نگران بود، دغدغه دینداری داشت و حاضر شد اینچنین غریبانه تبعید شود و در کنار تنها دخترش در ربزه جان سپارد، اما تن به شقاوت ابدی ندهد که اگر کسی بر دینش مشفقانه و دلسوز باشد، از پستی دور می‌ماند.
غیرت دینی از ذلت باز می‌دارد؛ اما ابوذر افشاگری کرد و افشاگری او نیز جواب داد، یعنی هیچ حیثیتی برای عثمان باقی نگذاشت، به نحوی که مجبور شدند تبعیدش کنند. شما که می‌گویید عدالت صحابی و همه آنها عادل هستند، سؤال می‌کنیم که آیا ابوذر صحابی نبود؟ فقط آن سه نفر صحابی هستند؟ جناب ابوذر صحابی نبود؟ به چه دلیل تبعیدش کردید؟ ایشان هم که عادل است، چرا تبعیدش کردید؟ در حالی که پیامبر فرمود از او راستگوتر وجود ندارد. البته اینها قیاس با امام علی است که لا یقاس بهم احد، در سطح خودش و عمار او بالاتر است.
بالا بودن ابوذر برای این است که مرید علی است، باید پای علی ایستاد و سیلی خورد، ولی مردم مدینه علی را رها کردند اما همسرش ایستاد، الآن فقط ما را فعلا مسخره می‌کنند، اما این هم می‌گذرد.
اما وجود نازنین سید الشهدا(ع) جانش را داد، افشاگری که حرفی نبود برای او، در دروان سقیفه آن سه نفر و معاویه و یزید و بقیه خدا که پرستیده می‌شد و خمس هم که می‌دادند، نماز که خوانده می‌شد و تحت عنوان جهاد کشورگشایی می‌کردند و شهادت هم به نظر خودشان وجود داشته، اما مشکل این بود که پرستیده شدن خدا بما این که پرستیده شود اهمیت ندارد بلکه پرستش خدا باید اینطور باشد که در اتمسفر الهی باشد که امامت است.
امام علی فرمود این دین دست اشرار است چون آن اتمسفر نیست، در سوره انبیاء آیه 73 فرمود «جعلناهم ائمه یهدون بامرنا» ائمه هدایت که مردم را هدایت می‌کنند و گروه دوم امامان «یدعون الی النار» که اینها امامان ضلالت هستند، لذا دو دسته امامت داریم.
چرا امام حسین قیام کرد؟ چون اتمسفر وجود نداشت و امامت ضلالت حکم می‌کرد، امامت هدایت کیست؟ خدا امامت هدایت است اما در سوره اسرا که فرمود روزی که هر طایفه از مردم با امامشان صدا زده می‌شوند از رسول خدا پرسیدند آیا امام الناس شما هستید؟ فرمود خیر من فرستاده خدا هستم، امام الناس که ایه می‌فرماید از اهل بیت امامان هدایت که امام الناس هستند و باید به آنها تمسک کنیم کسانی هستند که بعد از من می‌آیند و بعد هم بیان امام صادق را داریم که فرمود خدا حیا نمی‌کند از این که کسانی که خوب باشند اما به امامت انسان جائر تن داده باشند که آنها را به جهنم بفرست.
لذا یک جا می‌شود خدا را عبادت کرد، امام حسین حرکت کرد چون سقیفه در کودتایش و آن دو در حزب اموی قصد داشتند این اتمسفر را از بین ببرند، یکی از اهل سنت داستانی را نقل می‌کند از مغیره، حضرت زهرا در سال 11 هجری شهید شد و اکنون سال 50 است، معاویه می‌گوید دیدم مغیره آمده و ناراحت است، جلسه‌ای که با معاویه داشت خلوت شد، وقتی جلسه خلوت شد گفت تو دیگر به مرادت رسیده‌ای و بنی هاشم نیز قدرتی ندارند بیا و نسبت به اینها شفقت کن.
معاویه چند بد و بیراه به او گفت و او را مواخذه کرد، عبارت این است که این حرف‌ها چیست که من دارم حکومت می‌کنم و بنی هاشم قد علم نمی‌کنند، من دنبال این نیستیم که حکومت را از اینها بگیرند، حالا معاویه می‌گویند نفر اول سقیفه به حکومت رسید و آن همه زحمت کشید، به خدا سوگند تا مرد نامش نیز مرد، آنگاه نفر دوم به حکومت رسید و کوشش کرد و بعد از مرگش اسمی از او نماند، سپس برادر ما عثمان به خلافت رسید، مردی که از نظر نسب چون او وجود نداشت، و انجام داد آنچه بایسته بود و او نیز نامش مرد.
اینها را معاویه می‌گوید و دعوای او با خاندان امام علی سر حکومت نیست سر این مسئله است. می‌گوید این مرد هاشمی یعنی پیامبر در هر روز پنج بار اسمش تحت عنوان «اشهد ان محمدا رسول الله» برده می‌شود، دیگر با کاری که او کرده چیزی برای ما نمانده. جمله آخر معاویه این است که دست از علی و خاندان علی برنمی‌دارم، مگر این که این اسم را دفن کنم. معاویه بنایش این است که اسم پیامبر را دفن کند، اما غیرت دینی امام حسین قبول نمی‌کند.
انتهای پیام

captcha