روز حادثه در اهواز چه گذشت؟
کد خبر: 3749395
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۸
گفت‌و‌گوی ایکنا با مجروحان حادثه؛

روز حادثه در اهواز چه گذشت؟

گروه سیاست و اقتصاد ـ حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز عده‌ای از هموطنان عزیز و مظلوممان را به شهادت رساند و عده دیگری را هم مجروح کرد؛ عده‌ای بی‌ریشه و پَست به مردم یورش بردند و آنچه که نباید رخ داد.

به گزارش ایکنا از خوزستان، حمله تروریستی عده‌ای خودفروخته و بی‌ریشه که هیچ بویی از انسانیت نبرده‌اند و هرگز مغز پوکشان به انسان بودن قد نمی‌دهد، به رژه آغاز هفته دفاع مقدس در اهواز یورش وحشیانه کردند و عده‌ای از مردم شریف و نجیب اهواز را به شهادت رساندند.

بعد از این اتفاق بود که بیمارستان‌های اهواز به حالت آماده باش درآمدند و مجروحان به بیمارستان‌ها منتقل شدند؛ در این حادثه تروریستی 24 نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند و بیش از 60 نفر هم زخمی شدند.

تعدادی از مجروحان در دو بیمارستان رازی و گلستان اهواز بستری شدند.

در بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان دو مجروح بستری شدند که به زانوی یکی از آنهاآسیب رسیده بود، اما هنوز زیر دستگاه است.

فرزند این مجروح گفت: خودم هم مجروح شدم. وقتی داشتند تیراندازی می‌کردند رفتم دختری را نجات دهم که پایم پیچ خورد. هر سال می‌رفتیم رژه ولی هر سال تدابیر امنیتی بود.

بیمار دیگر کُرد زنگنه است؛ پدر بیمار در بیمارستان حضور دارد و درباره فرزندش می‌گوید: در لشکر عملیاتی است سه ماه هم سوریه بوده و اکنون در این اتفاق مجروح شد. چشمش آسیب دیده است.

بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان

نوذر نجفی هم که در بخش جراحی بستری بود از مجروحان این حادثه گفت: ان‌شاءالله خدا از ما قبول کند. من در درگیری تیر نخوردم. روی زمین افتاده بودم که تروریست آمد بالای سرم، دستم را جلوی صورتم گرفتم، دستش لرزید و به من تیر زد که به دستم خورد. باز هم شلیک کرد یک گلوله هم به ماهیچه پایم زد. یک تیر هم به کتفم خورد.

بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان

لیاقتمان بیشتر از این نبود. من فرزند پاسدار هستم که پدرم بر اثر عوارض شیمایی شهید شد. خدا را شکر که در این راه جا پای پدرمان گذاشتیم. ان‌شاءالله در این راه ثابت‌قدم بمانیم. تحفه‌ای داشتیم تقدیم کردیم.

با خودم می‌گویم آنها که با انقلاب، ارتش، سپاه و نیروی انتظامی مشکل دارند چرا سرباز را می‌زنند؟! سرباز دو سال می‌خواهد خدمت کند برای نظام، بعد سر خانه و زندگی‌اش برود. خانواده‌اش چشم انتظارند.

موسی باقری هم مجروح دیگر این حادثه است که دستش آسیب دیده؛ همسرش که در کنارش بود، گفت: آسیب اصلی به کتفش رسیده‌ و دستش حس ندارد. من هر سال می‌رفتم ولی امسال نرفتم. اهل شیراز هستیم و 9 سال است که اهواز زندگی می‌کنیم.

 بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان

موسی باقری مجروح این حادثه تروریستی گفت: من دیدم دارند به مردم حمله می‌کنند. مردم هم وحشت‌زده داشتند فرار می‌کردند. می‌خواستم به مردم کمک کنم. آن لحظه هیچی به سرم نیامد فقط می‌خواستم به مردم کمک کنم. اشهدم را هم خواندم.

فرید عالی هم دیگر سرباز مجروح شده در حمله تروریستی است که درباره حادثه آن روز می‌گوید: رژه تمام شده بود. ما جزو لشکر عملیاتی بودیم و می‌خواستیم سوار ماشین‌ها شویم که تیراندازی شروع شد و دوستانمان شهید شدند.

بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان

تروریست‌ها را دیدم که کلاش دستشان بود. با لباس نظامی بودند. قاطی بچه‌ها شده بودند و دیدم که رگبار را به مردم گرفتند.

کمال نظری سرباز بیست ساله است که شش ماه از خدمتش گذشته؛ دو گلوله خورده و کتفش را عمل کردند. پشت جایگاه بودیم یکی از تروریست‌ها خیلی نزدیکم بود. 5، 6 متر با من فاصله داشت.

بخش مراقبت‌های ویژه و Icu بیمارستان گلستان

رو در روی من شروع کرد تیراندازی. وقتی تیراندازی کرد من فرار کردم. رگبار را به مردم و سربازان گرفت.

این بود گوشه‌ای از وقایع تلخ حادثه تروریستی روز 31 شهریورماه 97 در رژه نیروهای مسلح اهواز.

انتهای پیام

captcha