چه خوش است جان دادن در راه دوست
کد خبر: 3749550
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۹
بازخوانی وصیتنامه شهید محمدعلی جنتی؛

چه خوش است جان دادن در راه دوست

گروه اجتماعی ــ شهید محمدعلی جنتی در وصیتنامه خود می‎گوید: از خداوند و امام می‌خواهم که مرا ببخشند چون نتوانستم آن طور که وظيفه‌ام بود ادا کنم و از امام می‌خواهم که از خداوند بخواهد که مرا ببخشد چون جوانم و نادان. همينقدر می‌دانم ما از خداييم و به سوی او باز می‌گردیم اما چه خوش است جان دادن در راه دوست.

از خداوند و امام مي‎خواهم که مرا ببخشند

به گزارش ایکنا از همدان، محمدعلی جنتی یکم بهمن‌ماه سال 1343 در شهرستان همدان و در خانواده‌ای مذهبی و انقلابی چشم به جهان گشود. پدرش آقا ابوالقاسم، طلا‌فروش بود و سعی می کرد با کسب روزی حلال زمینه تربیت اسلامی و اعتقادی فرزندان و خانواده‌اش را فراهم آورد.
سال 1350 وارد دبستان شد و با توجه به هوش و استعدادی که داشت تا سال چهارم مقطع متوسطه در رشته برق صنعتی در هنرستان فنی و حرفه‌ای «دیباج» ادامه تحصیل داد.
در سال‌های انقلاب با وجود سن و سال کم همراه با دیگر کودکان و دانش‌آموزان در راه پیروی انقلاب اسلامی گام برداشت و سعی کرد وظیفه خود را در راه آرمان های امام و مردم شهید پرور ایران ادا کند.
با آغاز جنگ تحمیلی، درس و تحصیل را رها کرد و با وجود برخورداری از اوضاع مالی خوب و برخورداری از شرایط مطلوب زندگی، به عنوان بسیجی داوطلب روانه جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد.
در مناطق عملیاتی مختلف انجام وظیفه کرد و در راه دفاع از اسلام و انقلاب مجاهدت‌ها از خود بر جای گذاشت. سرانجام در یکم آبان‌ماه سال 1363 در منطقه عملیاتی میمک و در درگیری با نیروهای بعثی عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
آرامگاه او در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

در وصیتنامه شهید محمد‌علی جنتی آمده است:
«از راه دور خدمت امام عزيزم سلام می‌فرستم از درون چادري که در آن معنويت می‌بارد و همه با هم يکي هستند. از خداوند و امام می‌خواهم که مرا ببخشند چون نتوانستم آن طور که وظيفه ام بود ادا کنم و از امام می‌خواهم که از خداوند بخواهد که مرا ببخشد چون جوانم و نادان.
همينقدر می‌دانم ما از خداييم و به سوي او باز می گردیم اما چه خوش است جان دادن در راه دوست.

اما وصیتی که به خانواده و دوستان و آشنایان دارم اول اینکه از همگی شما حلالی می خواهم و از آنها می خواهم که اگر حرفی پشت آنها گفته‌ام مرا ببخشید و به امام عزیزم و نایب آن از راه دور از درون چادری که در آن معنویت می‌بارد و همگی یکی هستند سلام می‌فرستم و از آنها می‌خواهم که مرا ببخشید چون نتوانستم آنطور که باید وظیفه‌ام را به آنها ادا کنم و از آنها می‌خواهم که از خداوند بخواهند مرا ببخشد و بعد به مادر عزیزم که جانم فدای او باد سلام عرض می‌کنم مادرم الان که اینجا نشسته‌ام مرا گریه گرفته ولی چون دوستانم پیش من هستند خجالت می‌کشم گریه کنم امیدوارم در کارهایت موفق باشی از تو می خواهم که مرا به خاطر کارهایم ببخشی و حلالم کنی ای کاش می شد محبتم را در نامه آشکار می‌کردم تا ببینی دلم برایت چقدر تنگ شده اما چه کنم که فعلاً وظیفه‌ام دور بودن است.
برادران و خواهرم عزیزانم از دور همگی شما را می‌بوسم امیدوارم همیشه در کارتان موفق باشید. همیشه ایمان را در کارهایتان قرار دهید مرا حلال کنید اگر با شما شوخی می‌کردم و از تمامی آشنایان حلالی می‌خواهم.
دیگر عرضی ندارم دعاگوی شما محمدعلی جنتی»
انتهای پیام

captcha