به گزارش خبرنگار ایکنا؛ معماری به عنوان یک شاخص نسبت مستقیمی با تمدن و تعالی فرهنگی هر جامعهای دارد و صرفنظر از پیشرفتهای تکنولوژیکی که هر روزه در زمینه مواد و مصالح شاهدیم و علاوه بر بلندمرتبهسازی، موجب میشود که امکانات رفاهی و زیستی ارتقا یابد و پیشرفت روزافزون داشته باشد. همچنین به واسطه برخی مؤلفهها به کار رفته در آن موجب میشود تا معماری هر قومیت، هر جغرافیا و هر اقلیمی شناسنامهدار شود.
یکی از مظاهر تمدن غنی ایرانی معماری آن است که سابقهای چند هزار ساله دارد و این روند گاه با برخی افتوخیزهایی ادامه یافته تا آنجا که با فرهنگ اسلامی ایران با آن ممزوج شده است و در نتیجه بر غنا و قابلیت آن هم از نظر فرم معماری و هم کمیت و کیفیت اجزای تشکیلدهنده آن افزوده شده است.
با وجود این امروزه در کلانشهرهای ایران کمتر مواردی پیش میآید که در مواجهه با سازههای عظیم شهری و ساختمانهای مرتفع و گاه آسمانخراشها بتوان ردپایی از ویژگیهای معماری ایرانی و تلفیق آن را با گزارههای معماری اسلامی مشاهده کرد. برای بررسی علل چنین اتفاقی و اینکه چرا باید معماری در وضعیت کنونی از بسیاری از استانداردهای بومی ایرانی فاصله داشته باشد و بر سر دوراهی جلوه معماری غربی و شاخصهای معماری اسلامی قرار بگیرد و در نهایت ملغمهای حاصل از ترکیب هر دو را ارائه کند، به گفتوگو با علی فروزانفر؛ رئیس مرکز معماری اسلامی حوزه هنری، نشستیم که در ادامه میخوانید:
ـ معماری ایرانی و تلفیق آن با معماری اسلامی این عرصه را در ایران به ظرفیت فرهنگی و هنری بزرگی تبدیل کرده است. در مورد این عرصه و ویژگیهای آن توضیح دهید.
معماری اسلامی پشتوانه چند صدساله دارد و در امتداد پیشینه بیش از دوهزارساله معماری غنی و بومی ایران است و به نظر میرسد که ورود فرهنگ اسلامی به ایران جهش خاصی را در سیر تحولات معماری ایرانی به وجود آورد و در سدههای اخیر این عرصه به بالندگی رسیده است.
البته وقوع انقلاب صنعتی در دنیا موجب تغییر در ماهیت مفاهیم فرهنگی و هنری جوامع گوناگون شد تا جایی که حتی چارچوبهای معماری را به هم ریخت و بسیاری از اصالتهای فرهنگی را در هر حوزهای به حاشیه کشاند. در نتیجه توجه به معماری بومی ایرانی نیز به حداقل رسید چه رسد به معماری اسلامی که امری متأخر بود.
به هر حال بسیاری از کشورها دچار تهاجم صنعتی شدند و به دلیل همسو شدن با تحولات صنعتی و اتحاد جهانی، حتی در ظاهر بسیاری از پدیدههای پیرامون همچون فرم اجرایی ساختمانها و ابنیه نیز شاهد نوعی دوری از اصالت هستیم که ایران نیز از این امر مستثنا نیست.
البته تطابق ملزومات و مواد تشکیلدهنده یک ساختمان و یا یک اثر معماری با پیشرفت فناوری مقولهای متفاوت است، چراکه به هر حال اجزای تشکیلدهنده ساختمان تا رسیدن به فرم کلی آن متناسب با پیشرفت تکنولوژی در مواد و سازه باید همگون با شرایطی باشد که در زمینه استانداردسازی در دنیا شاهد آن هستیم. مراد از اینکه گفته میشود معماری ایرانی به واسطه افتادن در ورطه مدرنیسم و تکنولوژی از اصالتهای خود دور شده است، آن است که نتیجه نهایی فرایند ساختمانسازی یا یک پروژه معماری نه در فرم کلی و نه محتوا و اجزای تشکیلدهنده آن چندان قرابتی با تفکری منشعب از باور ایرانی و اسلامی ندارد.
ـ با وجود چنین بیهویتی و دوری از اصالتهای معماری ایرانی و اسلامی، چرا همچنان پافشاری و اصرار برای طی چنین رویهای مشاهده میشود؟
دلیل اصلی این اتفاق این است که عدهای به ویژه از جامعه معماران با این توجیه که معماری برگرفته از تفکرات سنتی ایرانی و اسلامی تاریخ مصرف دارد و دیگر قائل بودن به چنین ساختار و محتوایی جوابگوی نیازهای بهروز مردم نیست، از تن دادن به چنین اصول و مقرراتی در زمینه ساختمانسازی و معماری گریزان هستند. معماری در این برهه از زمان در شرایط گذار است، نه پایبند به اصول و قواعد معماری برگرفته از باورهای بومی و سنتی ایرانی است و نه قائل به تجارب حوزه معماری در قلمرو فرهنگ و هنر اسلامی.
ـ مرکز معماری اسلامی حوزه هنری در جایگاه نهادی تبلیغی، پژوهشی و ترویجی چقدر در ترغیب جامعه معماری به رعایت اصول معماری ایرانی و اسلامی موفق بوده است؟
در مدت کوتاهی که از دایر شدن این مرکز در حوزه هنری میگذرد و همان طور که اشاره شد با هدف تبلیغ و ترویج در مسیر تحقق معماری ایرانی و اسلامی، بسیار تلاش شد تا براساس اصول تکنیکال و بهروز معماری در بحث مواد و سازه، در زمینه فرم اجرای ساختمان و محتوا و فضای داخلی آن رویکرد تشویقی داشته باشیم و میان جامعه معماران و فعالان در عرصه ساختمانسازی و جامعه دانشگاهی و پژوهشگران این عرصه ارتباطی برقرار کنیم. به هر حال معماران قدیمی ایران در طراحی و ایجاد ابنیه تحسینبرانگیزی که واجد اصول و مقرراتی متناسب با شرایط اقلیمی باشد اقدام به ساختوساز کردند. هرچند چنین روندی قدیمی شده است، اما کهنه نمیشود و میتوان با تمسک به چنین دستاوردهایی در معماری نوین ایرانی، که در آن اصول و قواعد معماری مدرن نیز رعایت میشود، به ساخت شاهکارهایی در حوزه معماری دست زد.
ـ دانشگاه سوره وابسته به حوزه هنری است. آیا در این دانشگاه دپارتمانی در مورد رشته معماری و شهرسازی وجود دارد؟ تعاملات شما با این دانشگاه در چه حدی است؟
بله. دانشگاه سوره در طول بیست سال گذشته یک رشته دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد را با عنوان مهندسی معماری اسلامی طراحی و ایجاد کرده و در این دانشگاه دانشکده معماری و شهرسازی سوره وجود دارد، اما مدتی است که این دانشگاه ماهیت مستقلی دارد و چندان زیر نظر حوزه هنری فعالیت نمیکند. با این حال تعامل با این دانشکده و سایر مراکز دانشگاهی با توجه به اینکه عمده فعالیت ما تبلیغی و ترویجی است، بسیار خوب است و از دستاوردهای علمی موجود در این واحدهای دانشگاهی به منظور ترویج و تعمیق باورمندی در حوزه معماری ایرانی و اسلامی استفاده میکنیم.
ـ هنگام صحبت از معماری اسلامی ذهن به شکل و فرم خاصی از معماری معطوف میشود. آیا واقعاً معماری اسلامی به رعایت مجموعهای از اصول فرمیک در احداث بنا محدود است؟
لزوماً نه فقط در فرم و شکل ظاهری ساختمان. البته اگر بخواهیم نگاهی علمی به این قضیه کنیم، در معماری اسلامی نوع خاصی از اجرای طاق و سقف ساختمان که منحصر به این نوع معماری باشد وجود ندارد. هرچند که مثلاً اجرای طاق منحنی شاید به دلیل فراوانی در اجرا منتسب به چنین سبک معماری شده است.
اتفاقاً معماری اسلامی بیشتر ناظر بر محتوای موجود در یک ساختار معماری است و در راستای برخی عقاید و باورهای دینی تعریف میشود. طراحی و فرم خاص اجرای یک بنا، که میتوان آن را در زمره معماری اسلامی قرار داد، مبتنی بر برخی از اصول فقهی و تأکیدهای شرع مقدس اسلام است. در برخی از شاهکارهای معماری ایرانی دوره اسلامی، کمترین اتلاف انرژی و منابع طبیعی مورد نیاز وجود دارد، اما امروزه این امر در سازههای جدید به ویژه در کلانشهرها رعایت نمیشود و البته حتی اگر قائل به قواعد و اصول معماری مدرن باشیم، آن نیز پایبند به اصل صرفهجویی در انرژی و برخی منابع طبیعی و حیاتی است، اما از آنجا که معمولاً ترجمان نادرستی از هر پدیده سنتی و حتی مدرن داریم، لذا در طراحی و ساخت بسیاری از ساختمانها کمتر به صرفهجویی در مصرف انرژی میاندیشیم.
ـ آیا قبول دارید که در مورد فرم و شکل ظاهری اجرای ساختمان در محیطهای شهری به ویژه در کلانشهر تهران پایبندی به اصول هنری و زیباییشناسی هنری مبتنی بر هنر ایرانی و اسلامی وجود ندارد؟
باید بر یک خط فرهنگی و اصیل در حوزه هنر معماری و بر پایه باورهای بومی ایرانی و تفکرات عقیدتی تأکید کنیم. به شکلی که اگر یک خارجی وارد محلهای در تهران شد، بیدرنگ به مؤلفهای مختص فرهنگ و هنر ایرانی پی ببرد. در حالی که شاهد چنین چیزی نیستیم. آنچه در شکل ظاهری ساختمانها و بناهای شهری تهران مشاهده میکنیم در همه دنیا قابل اجراست. لذا تهران برای فرد ناآشنا با فرهنگ و هنر ایرانی با استانبول یا دبی فرقی ندارد. امروزه مدیران شهری نباید برای ساختوساز در تهران، که پایتخت کشور اسلامی است و پیشینه تاریخی چند هزارساله دارد، به هر فردی مجوز بدهند که با سلیقه شخصی و صرفاً برای حفظ منافع فردی اقدام به این کار نماید. به هر حال معماری حکم لباس را برای بافت شهری دارد و نخستین مواجهه هر فرد برای پی بردن به اصالت فرهنگی و هنری شهر، قرار گرفتن در چنین بافتی است. با چنین رویکردی حداقل نباید در برخی از خیابانهای اصلی شهر همچون خیابان ولی عصر(عج) یا خیابان شریعتی و خیابان شهید رجایی بینظمی در شکل ظاهری ساختمانها مشاهده شود و معمار و مدیر پروژه نباید مطابق با سلیقه شخصی از هر مواد و مصالحی در نمای ساختمان استفاده کند.
گفتوگو از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام