به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن جواهری در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار گرفته به تبیین مهندسی حجاب در عصر نبوی از دیدگاه قرآن پرداخته است. در ادامه متن این یادداشت از نظر میگذرد:
از بررسی برخی اشعار برجای مانده از دوران جاهلی و نیز برخی گزارههای تاریخی آن دوران میتوان چنین استنباط کرد که زنان در دوران جاهلی با پوششهای گوناگونی ظاهر میشدهاند که بعضا به جایگاه اجتماعی آنان ارتباط داشته است. به نظر میرسد زنان آزاد به ویژه آنان که از جایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار بودهاند، با پوشش کامل و البته آراسته و مجلل در مجامع عمومی ظاهر میشدهاند و زنان دون پایه و کنیزان پوشش ناقص و ضعیفی داشتهاند. این گونهگونی پوشش در بین زنان جاهلی در قبیلههای گوناگون نیز متفاوت بوده و گاه قبیلهای قائل به پوشش نبوده است. همچنین از بررسی اسناد تاریخی بر میآید که برخی مراسم دوران جاهلی در خصوص برخی قبایل گاه با کشف حجاب حتی در خصوص زنان بلند پایه همراه بوده است.
آیات حجاب
مهمترین آیات مربوط به حجاب که محور بحثهای اصلی قرآنی حجاب است، آیات مربوط به سورههای نور و احزاب است. 1. آیات 30 و 31 سوره نورالف) قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ لهَمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَير أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخُفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكم تُفْلِحُونَ.
2. آیه 60 سوره نورب) وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّاتىِ لَا يَرْجُونَ نِكاَحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَير مُتَبرَّجَتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.
3. آیه 59 سوره احزابج) يَأَيها النَّبى قُل لّأزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.
ترتیب نزول در آیات حجاب
دستیافتن به ترتیب نزول سوره نور و احزاب نقشی مهم در برداشت و تفسیر آیات ایفا میکند. الف) نخستین قرینه بر تقدم سوره نور بر احزاب، واکنش مخاطبان در وهله نخست برابر آیه حجاب است و آن این است که از چه کسانی باید حجاب گرفت؟ آیا در برادر و عمو و دائی و پدربزرگ و داماد و ... نیز باید حجاب داشت؟ پاسخ به این پرسشها بیتردید همراه نخستین آیات حجاب است؛ زیرا نمیتوان پذیرفت که نخستین آیه حجاب نازل شود و بدون این که به این سؤالات پاسخی داده شود، مدتهای طولانی مردم به زحمت بیفتند و آنگاه پاسخ به این پرسشها با آیات دیگر حجاب نازل شود!.نکته مهم این است که پاسخ به پرسش فوق همراه با آیات حجاب ابتدایی نازل شده و از دستور حجاب ابتدایی به لحاظ متنی جدا نشده است تا این شبهه پیش بیاید که در ترتیب آیات حجاب در سوره، تغییری صورت گرفته است و مثلا پاسخ به پرسشهای فوق میبایست در سوره احزاب قرار داده شود، لیکن در سوره نور قرار داده شده است؛ بنابراین، هر آیهای که حامل پاسخ به پرسشهای فوق باشد، آن آیه نخست نازل شده است و میدانیم که پاسخ به پرسشهای فوق در آیه 31 سوره نور آمده است که حامل حکم ابتدایی حجاب است؛ یعنی درست برخلاف روایات ترتیب نزول.
تحلیل و بررسی قرائن آیات حجاب
قرائن آیات 30- 31 سوره نور1. حکم حجاب در آیه 31 به تفصیل آمده و پیش از این زنها- هرچند حجابی اجمالی و در سطوح مختلف که پیشتر بیان آن گذشت، داشتهاند- به این نوع حجاب مقید نبوده اند و یا عمومیت نداشته است. 2. بیان تفصیلی در آیه 31 نشان میدهد که نزول آن پیش از آیه جلباب است؛ زیرا این تفصیل ها در آنجا نیامده و علی القاعده میبایست اگر جلباب پیش از خمر نازل شده بود، به طریق اولویت تفصیلها هم همزمان با آن میآمد؛ زیرا سختی جلباب بر زنها بیش از خمار است و طبیعی است رفع سختی باید همزمان با آن باشد و آیه بعد بی نیاز از تکرار است و بر این اساس می توان قاطعانه نزول آیه خمر را پیش از جلباب دانست.3. چون عبارت « وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» قبل از خُمر آمده به ناحیهای غیر از سر و سینه بر میگردد؛ یعنی موارد استثنا در وهله نخست شامل خلخال پاها، و نقش و نگار روی صورت است. فراز «وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِن» نشان میدهد در دستور پوشش، ساق پاها تا قوذک پا (محل قرار گرفتن خلخال) نیز مشمول است و مراد از زینتی که پنهان شده، خلخال و مانند آن است؛ زیرا «لیُعلم» یعنی دانسته شود و خلخال اگر پنهان شود، با ضربه پا دانسته میشود که خانم خلخال به پا دارد و گفته برخی که مراد زینت طبیعی است، درست نیست؛ زیرا اگر زینت طبیعی مراد بود، میبایست بفرماید پاها را به زمین نزنند تا زینتهای طبیعیشان آشکار شود؛ یعنی همه از وجود زینت طبیعی آگاهاند و آنچه با ضربه زدن پا به زمین به وجود میآید، آشکار شدن است؛ اما در مورد خلخال اگر پنهان باشد و زن پایش را به زمین نزند، همچنان پنهان میماند. نتیجه اینکه وقتی آیه میفرماید کاری نکنند که نامحرمان و بیماردلان از وجود مانند خلخال در پایشان آگاه شوند، یعنی در فرض آیه پاها تا قوذک که محل خلخال است، پوشیده است. در این آیه زینت دستها و حدود آن مسکوت گذاشته شده و میتواند بر ساده گرفتن حکم ابتدایی حجاب در این ناحیه پرکاربرد تا زمان نزول حکم حجاب کامل حمل شود و البته میتوان آن را جزو مواردی قلمداد کرد که بیان آنها بر عهده نبی مکرم اسلام ص قرار گرفته است؛ مانند رکعات نمازهای واجب. بر اساس احتمال دیگر، اگر «زینت» به زر و زیور مانند النگو اشاره داشته باشد- که در بررسی قرائن آیه 60 در تأیید چنین تفسیری سخن خواهیم گفت- وجوب پوشش دستها تا مچ دست نیز قابل اصطیاد است.4. «وَ لْيَضْرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِنَّ» نشان میدهد مردم پیشتر از خمار استفاده می کرده اند لیکن در آیه به آنها نحوه استفاده از خمر آموزش داده شده است. ضمنا اگر صرفا پوشاندن سینه مراد باشد- چنان که در برخی نگرشهای سطحی به آیه آمده است- معنایی نداشت با عبارت زدن خمار بر هم مسیر طولانی و غیر بلاغی را طی کرده و به اصطلاح اکل از قفا کند بلکه به راحتی می توانست بفرماید «و الیُغطِینَ جیوبهن وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُن»! گذشته که «خمار» بیتردید بر پوششی اطلاق می شده که سر را می پوشانده و این از بررسی سخنان لغویان- که پیشتر به اجمال گذشت- و نیز بررسی کاربست این واژه در روایات اسلامی که بعضا به دوران نزول قرآن باز می گردد، به خوبی قابل استفاده است. (مانند: کان یمسح علی الخف و الخمار (لسان العرب، ماده خمر) که مراد از خمار در این عبارت عمامه یا دستاری بوده که بر سر بسته می شده است.)5. از عبارت «وَ لْيَضْرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِنَّ» به خوبی می توان به طریق اولویت استفاده کرد که پوشش پایینتنه مفروغ عنه است؛ چنان که فراز پایانی آیه یعنی «وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخُفِينَ مِن زِينَتِهِن» بر آن دلالت دارد.8. از عدم خطاب به زنان پیامبر ص می توان دانست که احتمالا زنان پیامبر ص این مقدار را رعایت می کردند. 10. با توجه به نکات یاد شده، میتوان استفاده کرد که آیه همه بدن را مشمول پوشش اجباری قرار داده و تنها صورت، دستها (بنا بر تفسیری که برای زینت با استفاده از قرینه «لیعلم» و آیه 60 سوره نور میتوان ارائه کرد) و مقداری از پاها از انگشتان تا پایین قوذک پا (به گونهای که محل خلخال پوشیده بماند) از صراحت آیه خارج و مشمول ابهام «الا ما ظهر منها» هستند که روشن شدن میزان رعایت اجباری پوشش و چگونگی آن در آنها بر عهده روایات قابل اعتماد و حوزه فقه است.
قرائن آیه 60 سوره نور
پس از نزول آیه قبل (31) قواعد من النساء برای رعایت حجاب مذکور به زحمت افتادند که خدای متعال در این آیه رفع شبهه کرد. 2. اگر جلباب قبل از این آیه نازل می شد، می بایست این آیه پس از نزول جلباب نازل می شد و نزول آن پس از نزول خمر نشان دهنده نزول مقدم خمر است.3. « غَير مُتَبرَّجَتِ بِزِينَةٍ» نشان می دهد « أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ» شامل سر و گردن و تا حدود معمول سینه و نیز دستها تا حدود معمول آرنج و پاها تا حداکثر پایین دامن که قسمتی از ساق پیدا بوده است و در مجموع محل زینتها از حجاب اجباری استثنا شده است. 5. «غَير مُتَبرَّجَتِ بِزِينَةٍ» نشان می دهد مراد از «زینت» زینتهای غیر طبیعی اعم از رنگ آمیزیهای گوناگون و ملصقات است؛ زیرا زینت طبیعی اولا چندان در قواعد بر قرار نیست و جذابیت ندارد و ثانیاً: چندان تحت اختیار نیست؛ بنابراین، به نظر می رسد مراد از «تبرج» که تکلف در ابراز زینت است، به زینت غیر طبیعی باز می گردد. 6. مراد از «ثیاب» خِمار، جلباب و مانند آن است که فوق شعار و دثار پوشیده می شود. شعار لباس زیر و دثار مافوق آن و ثیاب لباسهای رویین است؛ در برخی روایت نیز به خمار و جلباب تفسیر شده است. (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص 147، باب 110 ؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14، ص 543)7. حجاب مایه عفت و ابزاری برای دستیافتن به آن است (وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لهنَّ). مفهوم آیه این است که اگر حجاب نداشته باشند، گویا عفت را رعایت نکردهاند، لیکن عدم رعایت عفت از زنان سالخوردهای که امید ازدواج برای آنها نیست و به طور طبیعی از زیبایی ظاهری تحریک کننده نیز برخوردار نیستند (البته به شرط عدم تبرج به زینت که ممکن است آفات دیگری داشته باشد) گویا برای جامعه زحمت درست نمیکند؛ از این رو آسان گرفتن بر چنین زنهایی بر مصلحت رعایت حال جامعه مقدم شده است، و خداوند به حق آگاهتر است! 3. قرائن آیه 59 سوره احزاب1. حکم به حجاب کامل از دشواری خاصی برخوردار است و مقاومت جامعه زنان و حتی مردان در برابر آن بسیار است؛ از این رو خدای متعال در این آیه حکم جلباب را در پوشش ارائه اسوه ( قُل لأِزْوَاجِكَ) و بیان یکی از حکمتهای تحریض کننده (فَلَا يُؤْذَيْنَ ) نازل فرموده است؛ اسوه قرار دادن برای امور مهم و از جمله آنها حجاب کامل، بخشی از مهندسی حجاب در عصر نبوی است؛ بنابراین، اسوهسازی برای حجاب و عفاف در جامعه ما نیز نیازمند اسوهسازی است که میتواند شامل همسران مسئولان و به طور کلی همسران و دختران خواص جامعه باشد.
مهندسی حجاب بر اساس قرائن آیات حجاب
بررسی آیات حجاب نشان از مهندسی بودن نزول آنها دارد. خدای متعال با توجه به بازتابهای وسیع حجاب در جامعه و تأثیر فراوانی که در زندگی مردم بر جای میگذاشت و واکنشهای منفی احتمالی که روی روند رشد اسلامخواهی تأثیر منفی میگذاشت، نزول حکم حجاب را تا زمان برقراری حکومت اسلامی و اقتدار اجمالی آن به تأخیر انداخت. آنگاه با نزول حکم ابتدایی حجاب و سکوت از تدریجی بودن این حکم (بسان آنچه در مورد شراب رخ داد) زمینه مساعد را برای حجاب کامل فراهم کرد. در مرحله نخست با محدود کردن بانوان و بیان استثناها شرایطی را فراهم آورد که در فعالیتهای پیشین زنان تغییر یکباره و کلی ایجاد نشود. حتی بانوان سالخورده را با قید ساده اجتناب از نمایش زر و زیور و تبرج به زینت از قانون حجاب معاف کرد. جامعه زمان نزول در عادات فرهنگی خود کم و بیش با این نوع حجاب قبل از نزول این قانون آشنا بود و این قانون را به نوعی غلبه یک عادت بر عادات دیگر تلقی میکرد؛ به ویژه که این عادت جزو عادات طبقه برتر جامعه به شمار میرفت.
نکته درخور توجه سکوت آیات حجاب در مورد کنیزان است. این نشان میدهد در مهندسی حجاب، عادات و باورهای فرهنگی عرب آن روز ملاحظه و از آنها در جهت ایجاد یک نماد شخصیت و دینداری و جهش فرهنگی کمال استفاده شده است. افزون بر این، پیامبر(ص) وظیفه آگاهسازی و تعلیم و بازشمردن فواید حجاب را در جامعه به عنوان یک معلم و مفسر قرآن انجام میداد و به این ترتیب زمینه رفتهرفته برای حجاب کامل فراهم میشد. خدای متعال در فاصله حجاب ابتدایی و کامل به ایجاد اسوه پرداخت؛ زنان پیامبر ص را در جایگاه مادران امت قرار داد (احزاب، 6) و به آنان فرمود: «اى همسران پيامبر! شما اگر پرهيزكارى پيشه كنيد [از نظر منزلت و موقعيت] مانند هيچيك از زنان نيستيد...» (احزاب، 32)؛ حسناتشان مضاعف و گناهانشان مضاعف خواهد بود. حتی به آنان دستور داد «در خانه هايتان قرار و آرام گيريد، و [در ميان نامحرمان و كوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليت پيشين [كه براى خودنمايى با زينت و آرايش و بدون پوشش در همهجا ظاهر مىشدند] ظاهر نشويد» (احزاب، 33) و کمی قبل از نزول آیه حجاب کامل حریم ویژهای برای آنها قرار داد: « و زمانى كه از همسرانش متاعى خواستيد از پشت پرده و حجابى از آنان بخواهيد»؛ هنوز حجاب کامل نیامده بود لیکن آنها به دستور پروردگار میبایست با مردان نامحرم رودر رو نشوند؛ چیزی مافوق حجاب کامل! مردم اینها را به چشم میدیدند و این مستوری و حریم در نگاه آنان بزرگ و باعظمت جلوهگر شد. اکنون زمان نزول حجاب کامل است؛ قانونی که ابدی شد؛ قانونی که حتی زنان پیامبر ص را نیز شامل شد! این حکم چه ویژگیهایی داشت که حتی زنان پیامبرص را با آنکه حتی از رو در رو شدن نیز منع شده بودند، مخاطب قرار داد؟ این نشان از مرحله کامل حجاب است که اگر ضرورتی پیشآمد زنان پیامبر(ص) از خانه بیرون روند، به آن شیوه خود را بپوشانند.
مهندسی خدای متعال در آیه حجاب کامل همه جانبه است؛ از یک سو به الگو توجه دارد و زنان و دختران پیامبر را به طور ویژه مخاطب قرار میدهد؛ یعنی پیامبر! این حکم سنگین است و به الگوسازی نیاز دارد، تو باید با همه امکاناتت به میدان بیایی و همسران و دخترانت را برای این کار الگو قرار دهی. در مرحله بعد، به یکی از مهمترین حکمتها که بسامد زیادی در جامعه دارد، اشاره میکند که خیل عظیم مخاطبان را به این حکم ترغیب کند: « اين [پوشش] به اينكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزديكتر است، و در نتيجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت»؛ در پایان هم وعده غفران و رحمت میدهد که این خود از بزرگترین تشویقها به شمار میرود: «وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا» و با این مهندسی بدون هیچ مشکل خاصی جامع به سوی یکی از مهمترین نمادها مسلمانی و ابزارهای سالمسازی و تعالی جامعه که بستر ترویج و گسترش نیکیهاست، سوق داده شد.
نقش پیامبر(ص) در مهندسی حجاب در عصر نزول
آنچه تا کنون بیان شد، مهندسی حجاب مستفاد از آیات قرآن بود، لیکن شخص پیامبر نیز به علم الهی نقش مهمی در جاری کردن این حکم دارد. مطلب را با تشبیه به یک معلم با تجربه و یا بیتجربه پیمیگیریم. یک معلم با تجربه آرامش کلاس را با سخنان و تنوع در سخن و تعامل با شاگردان و مانند اینها و به طور خلاصه با روشی روانشناختی حفظ میکند بدون اینکه نیازی به اعمال زور پیدا کند ولی یک معلم بیتجربه با زور و اخراج از کلاس درس و تنبیه آرامش را در کلاس درس برقرار میکند و تفاوت این دو از زمین تا آسمان است. پیامبر با استفاده از فرهنگ آن روز عرب که کنیزان را همرتبه زنان آزاد که گاه مالک آنها بودند، قرار نمیدادند، نماد مسلمانی بودن حجاب را به تراز شخصیت و ارزش و جایگاه رفیع اجتماعی توسعه داد و به این ترتیب مجالی را گشود که حتی اگر زنی به اسلام اعتقاد نداشت، برای حفظ شخصیت و شأن خود در جامعه، اگر میتوانست، به پوشش حجاب کامل اقدام میکرد؛ از این رو پیامبر(ص) بدون نیاز به برخورد حکومتی با کشف حجاب، جامعه را به شدت به سوی اجرایی شدن حکم الهی سوق داد، و این خود در فرایند مهندسی حجاب در عصر نبوی نقش داشته است.
در زمان ما که شرایط آن روز جامعه عرب بر قرار نیست، باید از عناصر جایگزین در مهندسی حجاب و عفاف در عصر کنونی بهره جست؛ عناصر جایگزین خود محل پژوهش و بررسی است، مثلا حجاب اجباری را میتوان شرط بهرهمندی از خدمات دولتی و حکومتی و ورود به اماکن خاص قرار داد؛ یعنی بدون این که لازم باشد الزام به شکل خشونتبار گسترانیده شود، آهسته و با ملایمت این حکم در جامعه اجرا شود. روشن است که این راهکار در کنار اسوهسازی، ایجاد حریم برای صاحبان حجاب کامل و تشویق آنها به شکلهای گوناگون، و فرهنگ سازی است که از قرائن آیات حجاب مستفاد بود.
انتهای پیام