«دلدادگان» فرصتی از دست رفته برای کارگردان/ بی‌کیفیتی، شاخص عمده سریال‌های سیما
کد خبر: 3755324
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۱

«دلدادگان» فرصتی از دست رفته برای کارگردان/ بی‌کیفیتی، شاخص عمده سریال‌های سیما

گروه هنر ــ این روزها صدا و سیما به اندازه‌ای از ملودرام‌های خوب تهی شده که وقتی کاری چون «دلدادگان» روی آنتن می‌رود جزء آثار خوب شمرده می‌شود، زیرا مقیاس موفقیت، کارهایی همچون «بازی نقاب‌ها» یا «زندگی از نو» هستند.

منوچهر هادی این روزها به شدت پر کار است؛ در این میان سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی برایش فرقی ندارد و در هر عرصه‌ای فعالیت‌ می‌کند این فیلمساز جوان که سلیقه تماشاگر را به خوبی می‌شناسد در تجربه جدیدش تلویزیون را برای کار انتخاب کرده است تا بتواند این بار مخاطبان میلیونی سیما را سرگرم کند؛ خواسته‌ای که در رسیدن به آن، تا حدودی موفق بوده است. «دلدادگان» عنوان اثر تلویزیونی این کارگردان است که در سه فصل تولید و هم اکنون فصل پایانی آن پخش می‌شود. در همین رابطه می‌خواهیم ارزیابی اجمالی از این اثر داشته باشیم.

«دلدادگان» کاری پر بازیگر است. داستان سریال در دو مقطع حال و گذشته رخ می‌دهد. موضوع این مجموعه ملودرامی خانوادگی است که در فصل دوم آن به انقلاب و اتفاقات آن پرداخته است، درباره ویژگی کیفی دلدادگان باید گفت در بحث ساختار، فصل دوم دلدادگان را باید بخش خوب این مجموعه در مقایسه با دو فصل دیگر توصیف کرد که در آن درام بهتری شکل گرفته است. دلیل این اتفاق را در دو آیتم باید جست‌وجو کرد. ابتدا این‌که قصه در این بخش جذابیت بیشتری دارد به ویژه تعلیق‌هایی که به واسطه فعالیت‌های انقلابی شخصیت‌ها در کار دیده می‌شود بیشتر تماشاگر را با خود همراه می‌کند.

مطلب دیگر که باعث شده قصه برای تماشاگر جذابیت بهتری داشته باشد بازی‌های خوب آن است، زیرا کارگردان در انتخاب بازیگر، عملکرد خوبی داشته است. به ویژه حمید گودرزی در این نقش بازی زیبایی از خود ارائه کرده که قابل تقدیر است در مقابل در فصل اول و سوم تنها بازی پانته‌آ بهرام است که جذاب بوده، و دیگر نقش‌ها کلیشه‌‌ای و خنثی هستند، به ویژه بازی ملیکا شریفی‌نیا به حدی ناپخته است که مهارت‌های بازیگری او را زیر سؤال می‌برد. درباره چینش بازیگران هم باید به نکته‌ای اشاره کرد که از سوی منوچهر هادی دور از انتظار است. در این اثر آرش مجیدی، نقش مالک را در جوانی بازی می‌کند. وی فیزیکی مشخص دارد که با مسعود رایگان که نقش کهن‌سالی مالک را بازی می‌کند به هیچ وجه همخوان نیست. این اشتباه به نوعی دیگر درباره پانته‌آ بهرام و لیندا کیانی هم رخ داده است. در کنار بازی‌ها باید از فضا‌پردازی تیره و خسته‌کننده فصل نخست و پایانی به‌عنوان یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم یاد کرد.

موضوع دیگری که این روزها در سریال‌های تلویزیونی مشاهده می‌شود، اما کسی به آن توجه ندارد رواج مثلث‌های عشقی در کارهای خانوادگی تلویزیونی است و دقیقاً راهی که سریال‌های ترکیه‌ای پیش گرفته‌اند را به شکل دیگری پیش رو داریم، زمانیکه ما می‌خواهیم سریال‌های ماهواره‌ای را نقد کنیم بدون این‌که نقد فنی از فیلمنامه یا ساختار داشته باشیم تنها به این بهانه که معنای کار را نمی‌پسندیم به طور کامل آن را رد می‌کنیم. اصلی‌ترین ایراد ما هم مثلث‌های عشقی است که در این تولیدات وجود دارد، اما تفاوت تولیدات ماهواره‌ای با سریال‌هایی چون دلدادگان چیست؟ آیا به بهانه ظاهر اسلامی هر نوع مضمونی را می‌توان بیان کرد؟ البته باید به یاد داشت بی‌توجهی به این نکات فلسفه نقد تولیدات ماهواره‌ای را هم زیر سوال می‌برد و مردم جامعه دیگر نقد‌های صورت گرفته پیرامون سریال‌های ماهواره‌ای را دیگر نمی‌پذیرند.

«دلدادگان» فرصتی از دسته رفته برای کارگردان / امتیاز دهی کارهای ضعیف سیما به «دلدادگان»

بحث بعدی به رویکرد این سریال نسبت به انقلاب اسلامی مربوط می‌شود. این اثر همانند تمام کارهایی که می‌خواهند به آن مقطع بپردازند، رویکرد تکراری را پیش گرفته است. آدم‌های خوب در مقابل ظلم به پا می‌خیزند تا عده‌ای را از ظلمت نجات دهند. این اتفاق نیز بدون هیچ انگیزه منطقی صورت می‌گیرد، همچنین در این نوع نگرش مردم عادی عموماً عوام هستند که نیاز به هدایت یک فرد اثر گذار دارند. این معضل در سینمای دفاع مقدس هم وجود دارد، اما افسوس که هیچ مدیری در سیما گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست، چون تنها نکته‌ای که برای آن‌ها اهمیت دارد گذران دوران مدیریت بدون دردسرهای احتمالی است. برای ذکر یک نمونه فاخر می‌توان به سریال «هزار دستان» اشاره کرد که این اثر کاری ماندگار در تلویزیون ایران است که همواره از آن به نیکی یاد خواهد شد. در این کار هیچگاه شخصیت‌ها از پیش قضاوت نمی‌شوند، حتی مفتش شش انگشتی هم برای خود، کنش‌های سیاه و سفید دارد، پس دور از انتظار نیست که این سریال با اقبال مخاطبان مواجه شود.

درباره تدوین و روند روایی سریال دلدادگان هم نقدهای بسیاری جدی وجود دارد. ریتم سریال به شدت کند است، به نحوی‌که هر سه چهار قسمت یک اتفاق تعیین کننده در سریال رخ می‌دهد. این روش، نشان می‌دهد که فیلمنامه‌ای که می‌توانست نهایت در 20 قسمت روایت شود برای پر کردن آنتن در سه فصل تولید و پخش شده است. بحث فنی دیگری که نیاز است به آن اشاره شود گریم‌های اغراق شده سریال در فصل دوم است. در فصل اول و سوم هم گریم‌ها و طراحی صحنه در خدمت کلیشه‌های رایج در صدا و سیما است.

 در بخش پایانی باید به استقبال مردم از این سریال اشاره‌ داشته باشیم. موفقیت خیره‌کننده سریال عاشقانه دلیلی بود تا مخاطب با اشتیاق انتظار بکشد تا یک اثر دیگر از منوچهر هادی مشاهده کند، اما این کار به‌واسطه محدودیت‌هایی که در تلویزیون وجود دارد به‌هیچ‌وجه آن چیزی نشد که انتظارش می‌رفت، ولی به‌هرحال تماشاگری که فصل اول را دنبال کرده است برای آگاهی از پایان سریال تا انتهای آن را پیگیری خواهد کرد.

به قلم داود کنشلو

انتهای پیام

captcha