نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟
کد خبر: 3755955
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۸
در میزگرد ایکنا بررسی شد؛

نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟

گروه معارف - شاید یکی از مسایلی که امروز به کرات در افواه و مجالس مختلف شنیده می‌شود، این باشد که نسل‌های جدیدتر نسبت به گذشتگان کمتر به دین و مذهب پایبندی دارند و به نوعی دین‌داری در جامعه کمرنگ‌تر شده است. اما به راستی نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟

نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟ این پرسشی بود است که ایکنا تلاش کرد تا به آن در نشستی با دو تن از اساتید دانشگاه فردوسی در حوزه جامعه‌شناسی و معارف پاسخ گوید. 

تبیین تأثیر جامعه و دین‌داری بر یکدیگر 
در این رابطه حجت‌الاسلام‌ غلامرضا صدیق‌اورعی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی، در میزگردی با عنوان «نسبت دین با جامعه ایرانی» در محل تحریریه خبرگزاری ایکنا برگزار شد، اظهار کرد: اگر بگوییم که چرا خداوند ما را علاوه بر بندگی خود، به اخوت، برادری مومنین نیز خوانده است، در پاسخ به این سوال، جواب مرسوم در کتاب‌ها و تفاسیر این است که انسان ابعاد مختلف دارد و دین هم به تناسب، دستورات و خط مشی‌هایی ولو کلی نسبت به تمام این ابعاد می‌دهد اما پاسخ دقیق تر این است که «ایمان» در ضمن یک «اجتماع ایمانی»، شکل، قوام و تداوم تاریخی می‌یابد. در واقع ضعف ایمان ناشی از ضعف عضویت در اجتماع ایمانی است.

وی ادامه داد: روانشناسان  به طور کلی برای کتاب‌هایشان سه بخش کلی قرار می‌دهند؛ یک بخش مربوط به ادراکات، یک بخش مرتبط با هیجان و یک بخش نیز در خصوص رفتار است. در  دین  هم این سه بخش نهفته است؛ در واقع باورها، اخلاقیات و عمل‌ها در آن وجود دارد.

عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی با اشاره به برخی نظرسنجی‌های مربوط به ارزیابی میزان دین داری گفت: در نظرسنجی‌های صورت گرفته، با یکی دو درصد تفاوت، بیش از 90 درصد افراد بالای  18 سال در ایران، به نوعی به خدا و عوالم بعد از مرگ و غیب معتقدند؛ البته ممکن است یک درصد از آن‌ها خودشان را در عمل و یا دستوالعمل‌های اخلاقی و رفتاری دیگر پایبند به اسلام ندانند ولی آن باورهای ادراکی را قبول دارند.

صدیق اورعی اضافه کرد: نهایتا 90 درصد مردم ایران خودشان را متدین می‌دانند ولی اگر منظور پایبندی به آموزه‌های دین اسلام باشد، در بعد نظری و عملی، چند درصدهای کمتر خواهد بود و اگر به تخلق به حسن و قبح‌های اخلاقی، آنگونه که اسلام می‌گوید، توجه کنیم، فکر می‌کنم درصد کمتری باشند.

وی افزود: در اسلام، عمل به اخلاقیات هم جزو احکام فقهی است؛ مثلاً اگر حسن خلق، سخاوت و خوش‌رفتاری موضوعی اخلاقی باشد، مورد تاکید دین هم هست؛ عمل طبق آن نیز جزو احکام فقهی است. از دیگر سو رذایل اخلاقی مانند مردم‌آزاری از نگاه دینی یک گناه کبیره است.

نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی خاطرنشان کرد: در عین حال، افراد هم در عقیده ظاهراً خدا، پیغمبر و قیامت را قبول دارند و هم به لحاظ دسته‌بندی، همین دینی که می‌شناسند را قبول دارند. 

نسبت دین‌داری افراد با میزان عضویت‌شان در جامعه دینی متناسب است
صدیق‌اورعی تصریح کرد: همچنین، به طور مثال در بحث روزه که یک مراسم غلیظ اجتماعی است، بسیاری از افرادی که گاه‌گاهی نماز می‌خوانند یا حتی نمی‌خوانند، در ماه رمضان هم نماز می‌خوانند و هم روزه می‌گیرند و دین‌داری در این یک ماه «غلیظ» می‌شود. پس این‌ها یک معنای اجتماعی دارد و آن نسبت دین داری افراد با میزان عضویت شان در جامعه دینی متناسب است و به اندازه غلظت و معیار عضویت، همانقدر به مراسم مناسک عمل می‌کنند. 

وی پیرامون این بحث رایج که گفته می‌شود در گذشته انسان‌ها دین‌دارتر بودند و نسل جدید اهتمام کمتری به دین دارند، گفت: دراجتماع گذشته، غلظت تعلقش اجتماع ، بیشتر بودهاست لذا کنترل اجتماعی نیز بیشتر و البته جامعه‌پذیری هم غلیظ‌تر بوده است. در نتیجه تعلق به باور و عمل دینی - که بخشی از فرهنگ جامعه بوده است - بیشتر بوده است که نتیجه تعلق و تعهد بیشتر به جامعه بوده است. با توجه به این نکته است که میزان پایبندی جوانان به هنجارها در مقایسه با میانسالان اندکی کمتر است چون انان سال های کمتری تجربه تعلق و تعهد به جامعه را دارند. البته این مساله تنها به آموزش‌های دینی ارتباطی ندارد و در زمینه های دیگر مانند آموزش‌های شهروندی، حقوق و مقررات نیز چنین است و تمام جامعه‌شناسان گزارش داده‌اند که یک «خرده‌فرهنگ جوانی» در جوامع دیده می‌شود؛ یعنی جوانان به اندازه افراد میان‌سال جامعه‌پذیر نمی شوند؛ این در حالی است که کسی از خرده‌فرهنگ میان‌سالی صحبت نمی‌کند چون خود آن، اصل فرهنگ است.  

وقتی جامعه ضعیف می‌شود، همه هنجارها از جمله نوع دینی آن زیر سؤال می‌رود
عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: پس وقتی مکانیزم‌های جامعه قوی‌تر و عضویت افراد در جامعه غلیظ‌تر است، کج‌روی کمتر رخ می‌دهد لذا وقتی جامعه ضعیف می‌شود، همه هنجارها زیر سوال می‌رود؛ من جمله آن‌ها که منشأ دینی دارد.

صدیق‌اورعی خاطرنشان کرد: وقتی که جامعه ضعیف می‌شود، افراد در شرایطی نیستند که کلیت جامعه را بفهمند. هر کسی دنبال این است که خانواده خودش، حزب خودش را قوی کند و تعهداتش را بالا ببرد. آن کسی هم که فکر می‌کند در خدمت دین است و می‌خواهد کاری کند، به این علت که متوجه نیست ضعف دین‌داری نتیجه ضعف اجتماع است، می‌خواهد دین‌داری را تقویت کند بدون تقویت حس تعلق به اجتماع مؤمنین. در چنین وضعیتی جمع کردن آدم‌ها به نام دین در «یک مراسم» آسان‌ترین راه است، چون مراسم بیشتر رنگ عاطفی دارد؛ لذا وقتی جامعه‌ای ضعیف می‌شود و آدم‌ها می‌خواهند آن را تقویت کنند، آسان‌ترین راه این است که به یکسری رفتارهای جمعی و گذرا دست بزنند نه پایبندی مداوم اشخاص به باورها و هنجارها در همه حال. 

غفلت از اینکه دین‌داری در اجتماع دینی دوام می‌یابد، ترویج دین را با مشکلاتی مواجه کرده است
عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی تأکید کرد: غفلت از اینکه دین‌داری در ظرف اجتماع دینی شکل می‌گیرد و دوام می‌آورد، باعث شده ترویج دین با مشکلاتی مواجه باشد.در جامعه ما -چون از هم گسیخته است- هرکس به فکر دین‌داری می‌افتد، باید به دنبال عضوگیری و ایجاد گروه ایمانی باشد. شبیه حالتی که «فرقه» ایجاد می‌شود و منظور از فرقه بعد اجتماعی آن است؛ یعنی آن شخص آدم یا آدم‌هایی را به تدریج با انسجام رابطه ای بالا، دور خود جمع ‌کند که همه پایبندی‌های بالایی داشته باشند که متاسفانه مروجین اسلام از این امر غافلند و افراد را تنها؛ به دین می‌خوانند هرچند محل دعوت در یک سخنرانی بزرگ باشد.

نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟
«نظام ارزشی» ما با «نظام رفتاری» ‌ما متفاوت است
در ادامه این نشست علیرضا آزاد، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، با اشاره به تعریف دین اظهار کرد: عموماً دین را یک نظام باوری و رفتاری مبتنی بر مدعای الهی می‌دانند و دقیقا این آیتم آخر، تفاوت آن با سایر آیین‌ها را رقم می‌زند. در یک تفاهم نانوشته‌ای ما متاسفانه تصور می‌کنیم که دین همان چیزی است که فرهنگ ما را شکل داده است. با نگاه به تعریف دین، فرهنگ دین قلمداد نمی‌شود چون نظام باوری و رفتاری آن مبتنی بر مدعای الهی نیست بلکه یک نظام صرف باور یا یک نظام صرف رفتار است که فرهنگ را شکل می‌دهد اما هیچوقت ما نام این‌ها را دین نمی‌گذاریم. خلط کردن این بحث‌ها با دین باعث می‌شود که نتوانیم به درستی درباره جایگاه دین در جامعه ایران قضاوت کنیم.

وی با اشاره به تعریف دین از نگاه قرآن گفت: تا حدی می‌توان با تحلیل محتوای قرآن به ضریبی که دین به امور مختلف می‌دهد، پی برد. وقتی براساس احادیث، آیات و... الگویی را ترسیم کنیم، آن نقاط تاکید دین شناخته می‌شود. بر این اساس صرفا 8‌ درصد آیات قرآن، آیات‌الاحکام و مربوط به فقه است و جنبه وظیفه عملی مکلف را معلوم می کند. 32 درصد آیات قرآن مربوط به اخلاق است. حال سوال این است، آیا ما هم امروزه وقتی می‌خواهیم به کسی پسوند و پیشوند «دین‌دار» یا «بی‌دین» را بزنیم یا در مورد میزان دین‌داری یک جامعه قضاوت کنیم، با این تقسیم بندی به عمل فقهی و اخلاقی امتیاز می‌دهیم؟

آزاد خاطرنشان کرد: قطعاً می‌توان گفت نوع تأکید و قضاوتی که بر روی رفتار دینی به معنای فقهی آن در جامعه ما صورت می‌گیرد، به رفتارهای دینی فقهی و نه رفتارهای دینی اخلاقی تأکید و اشاره بیشتری دارد. این مساله‌ای نیست که فقط مربوط به دین اسلام باشد بلکه در تاریخ ادیانی مانند مسیحیت، شینتو و... هم همینطور است.

بدعت‌ها مربوط به حوزه باور نیست
وی افزود: با نگاهی به ادیان در میابیم که به مرور در ادیان و در طول تاریخشان، جنبه‌های مناسکی آن‌ها روز به ‌روز بیشتر می‌شود و بعد به جایی می‌رسد که یک «مارتین لوتر»ی می‌آید و سعی می‌کند گارد کاملا متفاوتی نسبت به آنچه که هست، بگیرد. در واقع سنت دین‌داران در طول تاریخ اینگونه بوده و این را نباید آفت دین دانست. حتی در دوره حیات پیامبر(ص)، ایشان می‌گوید که شما بدعت‌هایی درست می‌کنید و زمانی که به مصادیق این بدعت‌ها می‌نگریم، می‌بینیم که این بدعت‌ها مربوط به حوزه باور نیست بلکه مربوط به رفتار و مناسک است؛ یعنی این قضیه حتی در زمان حیات پیامبر(ص) هم بوده و بدعت‌ها همانجا شروع می‌شود. 

آزاد تأکید کرد: در واقع این در نهاد کنش‌ها و واکنش‌ها وجود دارد و چیزی نیست که فکر کنیم تقصیر یک گرایش و تقصیر یک جریان، برهه تاریخی و مرز جغرافیایی است. چیزی است که باید بدانیم همیشه در مسائل دینی اتفاق می‌افتد و باید دید چه چاره‌ای می‌توان برای آن اندیشید.

وی در خصوص اینکه ما باور به دین‌مان با رفتارهای دینی‌مان متفاوت می‌شود، گفت: به عنوان نمونه بنا بر آمار اخیری که مرکز پژوهش‌های مجلس و مرکز مطالعات استراتژیک داشته، حدود یک‌دوم مردم «حجاب» را ارزش می‌دانند ولی فقط 7‌ درصد از این افراد ترجیح می‌دهند همسرشان بی‌حجاب باشد. این پیمایش نشان می‌دهد نظام ارزشی ما با نظام رفتاری ‌ما متفاوت است. این تفاوت در حوزه محیط زیست، رفلکس‌های سیاسی جامعه و دیگر مسائل هم دیده می‌شود و جالب است که این الگوها متفاوت است؛ در جایی «رفتارها» از «باورها» و در جایی دیگر باورها از رفتارها جلو می‌زند. در واقع گاهی به آن اندازه که عمل می‌کنیم، باور نداریم و در جایی نیز به اندازه‌ای که باور داریم، عمل نمی‌کنیم.

وی عنوان کرد: مناسک‌محور شدن ادیان به این مساله بازمی گردد که ادیان چقدر می‌خواهند بروز و مدعای اجتماعی داشته باشند. در حقیقت هرچقدر ادیان «فردمحور»تر می‌شوند، میزان مناسکی بودن آن نیز کاهش یافته و هر قدر یک دین در بنیانش و یا به دلایلی در یک دوره تاریخی «جامعه‌محور»تر می‌شود، اجتماعی تر خواهد شد. به عنوان مثال جریان تصوف جریانی درون‌گراست اما هنگامی که صفویه در عرصه سیاسی وارد می‌شود، بسیار مناسک پیدا می‌کند و میزان مناسکی شدن متصوفه در دوران صفویه بیش از کل مناسک تاریخ آن است. 

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی اظهار کرد: مشابه این بحث را در ادبیات هم داریم؛ هر زمان خفقان اجتماعی موجود است، شعر به سمت «استعاره» و هر زمان آزادی اجتماعی زیاد می‌شود، شعر به سمت «تشبیه» حرکت می‌کند.

تأثیر رویکردهای اشعری و اعتزالی بر دین‌داری
آزاد افزود: آیتم‌های دیگری نیز وجود دارد که بر این مساله اثرگذار است؛ به عنوان نمونه به هر میزانی که «اشعری‌گری» بیشتر می‌شود، مناسکی شدن نیز بیشتر می‌شود و هرقدر رویکردهای «اعتزالی» افزایش می یابد؛ بعد‌های معرفتی دینی نیز بسیار خواهد شد. 

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی گفت: در اصول عملی فقهی 4 مبنا وجود دارد که فقها دو مبنا یعنی «اصالت‌البرائه» و «اصالت‌الاحتیاط» را برای حکم اتخاذ می‌کنند. نگاه اصالت‌البرائه نگاهی که جسور است و حق‌طالبانه‌تر و نه تکلیف‌مدارانه‌تر برخورد می کند. این نگاه، همان رویکرد اعتزالی است. در این نگاه «معرفت» بیشتر رشد می‌کند. در این اتمسفر فکر و معرفت بیشتر از مناسک رشد می‌کند. البته این به معنای آن نیست که مناسک رانده می شود بلکه منظور ضریب رشد است.

نسبت دین با جامعه امروز ایران چیست؟
آزاد افزود: در آن نگاهی که اساسش اصالت‌الاحتیاط است، ارزش دانستن «لاادری‌گری» است. به عنوان نمونه 90 درصد فضای اهل ‌سنت مبتنی بر اشعری است اما فضای شیعه خیلی نزدیک به نگاه اعتزالی است. وقتی ظهورات اجتماعی برای ما مهم می‌شود و یک ایدئولوژی توسعه می‌یابد، طبیعی است که مناسک رشد می‌کند. این اصلا یک اتفاق نیست بلکه یک روند کاملا قابل پیش‌بینی است. مساله این است که یک ایدئولوژی می‌خواهد در سطح اجتماعی خودش را بروز دهد و می‌خواهد با ایدئولوژی‌های رقیب روبه‌رو باشد؛ این نه مساله اسلام و نه مسیحیت و... است.

«مناسک» و «معرفت» هر دو جزو دین است
عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی ادامه داد: این مساله را در دوره های مختلف حیات حضرت علی(ع) نیز مشاهده می کنیم. به عنوان نمونه زمانی که حضرت طی 25 سال خانه نشین است، یکسری آموزه‌ها غیر از امر قضاوت، به خلفا ارایه می کنند که آموزه‌های اخلاقی است اما هنگامی که ایشان وارد فضای حاکمیت و عرضه دین می‌شود، کار عجیبی انجام می‌دهد و برای شتر و گوسفند هم خراج می‌تراشد.

وی تصریح کرد: زمانی که روابط حضرت علی(ع) طی 25 سال سکوت با 5 سال دوران خلافت را مقایسه می‌کنیم، این امر مشهود است. به عنوان مثال زمانی که روابط حضرت با کمیل در 25 سال خانه نشینی و روابط او با مالک اشتر در دوران حکومت را مقایسه کنیم، می‌بینیم که رفتارهای ایشان تفاوت دارد اما هر دوی این‌ها حضرت علی(ع) و دین است. مشکل آن است که گاهی مناسک از معرفت جلو می‌زند و به آن اندازه معرفت نداریم وگرنه مناسک و معرفت جزو دین است.

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی عنوان کرد: وقتی دینی می‌خواهد بروز اجتماعی داشته باشد، به سمت مناسک می‌آید. اینجاست که متولیان دینی باید مراقب باشند که بخشی از دین به پای بخشی دیگر ذبح نشود و این مدیریت متولیان دینی را می‌طلبد.

رقابت‌های اجتماعی با یک ایدئولوژی دیگر، مناسکی شدن را تشدید می‌کند
وی در پاسخ به این سوال که چطور می‌توان جنبه‌های معرفتی دین را در جامعه تقویت کرد، گفت: این سوال با خود پیش‌فرضی را همراه دارد مبنی بر این‌که مناسکی بودن «بد» است و معرفتی بودن «خوب» است. در یک فضا یا خلا تئوریک قاعدتا معرفت باید بن‌مایه مناسک باشد ولی تاکید می‌کنم روی این نکته که وقتی جامعه ضعیف می‌شود، افراد سراغ این می‌روند که یک مخرج‌مشترک‌های عیان داشته باشند و لذا به این سمت می‌روند که مناسک را تقویت کنند تا بتوان وفاق گروهی را حفظ کرد.

آزاد گفت: مناسک بد نیست؛ اتفاقاً در جایی که جامعه ضعیف می‌شود و نیاز به وفاق دارد، مناسک به این وفاق کمک می‌کند و کاری را انجام می‌دهد که بعد معرفتی نمی‌تواند انجام دهد.

وی در تکمیل سخنان فوق خاطرنشان کرد: ما نباید اثر مناسک را دست‌کم بگیریم. به صورت کوتاه‌مدت شاید حتی لازم باشد که آن را تقویت کنیم برای اینکه یک وفاق اجتماعی ایجاد شود تا بتوان در اجتماع با ابعاد معرفتی و تئوریک کردن اندیشه‌های خود فرصت پیدا کنیم. آنچه آسیب است این است که جنبه معرفتی کم‌کم فراموش شود و دین مساوی با مناسک تصور شود وگرنه معرفت و هویت در یک تناسب خاص و با همدیگر و با اقتضائات اجتماعی خیلی هم خوب عمل می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی اضافه کرد: ریشه رشد مناسک بیشتر از اینکه دینی باشد، به امور بیرون از دین مرتبط است؛ یعنی مسائلی که در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... مطرح است.

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۱۰/۲۶ - ۱۴:۰۴
0
0
سلام بفرمایید مصادیق« ومن یعظم شعائرالله ...» در کدام مناسک دینی است؟
captcha