به گزارش خبرنگار ایکنا؛ احمد کتابی عصر امروز در مراسم بزرگداشت حافظ که در تالار مولوی دانشگاه شهید بهشتی در حال برگزاری است گفت: حافظ در ایران زمین در طول تاریخ سرافراز خود، سخنوران سترگ و نامور بسیاری به خود دیده است؛ اما بیگمان هیچ یک از نظر نفوذ کلام و تسخیر قلوب و کسب شهرت و محبوبیت ـ چه در مقیاس ملی و چه در سطح جهانی ـ به مرتبه و منزلت حافظ نایل نشدهاند. در تأیید این مدعا کافی است به نمونههایی از انبوه القاب، عناوین و اوصافی که حافظپژوهان و شیفتگان خواجه شیراز در مقام تجلیل و تحسین او به کار بردهاند نظری بیفکنیم، مانند؛ «لسانالغیب و ترجمان الاسرار»، «نادرة دوران و اعجوبة زمان»، «شاعر افلاکی و خاکی»، «حامل کلام ربالعالمین و شمسالمله و الدین»، «اشعر شعرای زمان» «یکی از سه شاعر بزرگ جهان» (در کنار دانته و شکسپیر)، «والاترین تجلیگاه فرهنگ ایران و عالیترین و ظریفترین نمونه طرز فکر ادبی یک ملت» ، «وجدان ملت ایران» و ... .
وی افزود: حافظ بهراستی همدلترین، همدمترین و محرمترین هنرمندی است که در کنار دل یکایک ما نشسته و از همگان دل ربوده است. او نه فقط با ما سخن میگوید، که از ما و جانب ما هم، سخن میگوید. او در واقع حافظه تاریخی ایرانیان است؛ از اینرو شگفت نیست که دیوانش بعد از قرآن کریم، پرفروشترین و پرخوانندهترین کتاب در ایران باشد و در بسیاری از مراسم، ازجمله هنگام تحویل سال و خواندن خطبه عقد ازدواج، وجود آن از لوازم سفره هفتسین و سفره عقد شمرده شود و در خانه بیشتر ایرانیان، دست کم نسخهای از آن باشد.
کتابی گفت: از ایرانیان که بگذریم، تاثیر و نفوذ کلام سحرآمیز حافظ در میان غیرایرانیان نیز حیرتانگیز و باورنکردنی است و شمار مشتاقان و دلبستگان او بسیار. از زمره شاخصترین و پرشورترین شفیتگان حافظ در اروپا، میتوان از یوهان گوته ـ شاعر، داستاننویس، نقاد، متفکر و دانشمند آلمانی یاد کرد.
وی در ادامه عنوان کرد: وی به انگیزه درک زیبایی اصیل و واقعی کلام معجزهآسای حافظ، دشواری آموختن زبان فارسی را بر خود هموار کرد. معروف است که پس از درگذشتش، روی میز تحریر او، صفحه کاغذی یافتند که بر رویش با خطی شبیه به خط کودکان، این دو بیت منسوب به حافظ به فارسی نگاشته شده بود:
خوشتر از کوی خرابات ندیدم جایی/گر به پیرانه سرم دست دهد ماوایی
آرزو میکشدم از تو چه پنهان دارم؟/شیشه باده و گنجی و رخ زیبایی
وی تصریح کرد: همو در کتاب «دیوان شرقی» میگوید: ای حافظ، سخن تو همچون ابدیت بزرگ است؛ زیرا آن را آغاز و انجامی نیست. میان نیمه غزل تو با مطلع و معطش فرقی نمیتوان گذاشت؛ چه، همه آنها در حد کمال و جمال است. حافظ! دلم میخواهد از شیوه غزلسرایی تو تقلید کنم، چون تو قافیه پردازم و غزل خویش را با ریزهکاریهای گفته تو بیارایم و در جایی دیگر از همان کتاب، فرط ارادت و دلبستگی خود را نسبت به خواجه شیراز بدینشرح بیان میکند؛ از وقتی که این شخصیت عجیب و بزرگ در صحنه زندگی من قدم گذاشته، دارم دیوانه میشوم.
کتابی در ادامه بیان کرد: فردریش یوگز ـ زبانشناس و مستشرق آلمانی ـ نیز در مراتب ارادتورزی نسبت به حافظ دست کمی از گوته ندارد و اوج دلبستگی و شیفتگی خود را نسبت بدو چنین بیان کرده است؛ در این بامداد دلپذیر بهاری، من بیش از هر کس، به یاد تو هستم، به یاد تو ای نغمهسرای جاودان دنیای شعر، ای گل مشرقزمین، ای بلبل داستانسرای که چمنزار جهان را از آوای دلپذیر خود آکندهای! به یاد تو هستم ای سرچشمه ذوق و هنر، ای حافظ شیراز که جهان را از جویبار نشاطبخش و آسمانی خود سیراب میکنی.
وی ادامه داد: از همه اینها شگفتانگیزتر توجه و اقبال باورنکردنی فردریک انگلس، همفکر و یار غار کارل مارکس ـ نظریهپرداز ماتریالیسم دیالکتیک ـ نسبت به حافظ است که همانند گوته، فراگیری زبان فارسی را برای درک شایستهتر اشعار حافظ ضروری میداند. وی ضمن نامهای به مارکس مینویسد؛ تا زمانی که اندیشه حافظ را درک نکنیم، نمیتوانیم افکار و آرای خود را در جهان پیدا کنیم. به همین سبب من از همین امروز به آموختن زبان فارسی پرداختهام تا افکار حافظ را بهتر بفهمم. آموختن این زبان را به تو نیز توصیه میکنم.
انتهای پیام