آیتالله محمدعلی مقدس، استاد حوزه علمیه، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه میان فقه و اخلاق رابطه بسیار عمیقی وجود دارد، اظهار کرد: احکام قرآن عمدتاً بر مبنای اخلاق بوده و در کتابهای فقهی فقه به معنای استنباط احکام فرعی از ادله شرعی تعریف شده است. از میان ادله شرعی قرآن کریم مهمترین منبع محسوب میشود که کلیات در آن آمده و دستورات و آموزههایش بر مبنای اخلاق و عدل است؛ مثلاً آیه 231 سوره بقره درباره طلاق دادن زنان میفرماید: «...فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا...؛ به شایستگی آنها را نگه دارید یا به شایستگی آنها را رها کنید و زنهار آنها را به منظور ضرر زدن و ستم کردن نگه ندارید...».
وی افزود: آیه 58 سوره نساء نیز میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلي أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...؛ خدا به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبان آنها رد کنید و چون میان مردم داورى مىکنید، به عدالت داورى کنید...». همچنین آیه 183 سوره بقره میفرماید:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيامُ کَما کُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما واجب شد، همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شاید که با تقوا شوید». در آیات متعددی از قرآن کریم اخلاق و حکم توأمان آمده است.
اخلاق مقدم بر فقه است
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه اخلاق مقدم بر فقه است، گفت: در مجموعه معارف اسلامی، عقاید و به خصوص اعتقاد به مبدأ و معاد در رتبه اول قرار میگیرد. اخلاق در رتبه بعدی جای دارد، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ». آیه 4 سوره قلم نیز در وصف پیامبر(ص) میفرماید:«وَ إِنَّكَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ تو صاحب اخلاق عظیم و برجستهاى هستى». احکام در رتبه سوم قرار دارد که فقه عبارت است از همین احکام، یعنی استنباط دستورات عملی در زمینه مسائلی که فقه متضمن آنهاست؛ در نتیجه میتوان اخلاق را مقدم بر فقه دانست.
آیتالله مقدس اظهار کرد: فقه موجود مبتنی بر آیات و روایات و بالتبع بر مبنای اخلاق است. آموزههای اخلاقی در میان تمام انسانها مشترکاند مثل عدالت، احسان و قبح ظلم و دروغ و احکام اسلامی نیز مطابق با اخلاق است.
وی تصریح کرد: با توجه به تحولاتی که در دنیا پدید میآید، باید در استنباط احکام نیز تجدید نظر کرد، یعنی احکام براساس شرایط زمان و مکان تغییر کند، مثلاً نفقه زن و فرزند بر مرد واجب است، ولی زمانی این نفقه به تأمین خوراک و پوشاک محدود بود و امروز با توجه به سبک زندگی مدرن خیلی متفاوت شده است؛ لذا در فقه امروزی باید مسائل مستحدثه مطرح شود و فقیه باید حکم مربوط به این مسائل را از اصول و کلیات به دست آورد. در روایتی از معصوم(ع) آمده: «بر ماست که اصول و کلیات را به شما ابلاغ کنیم و بر شماست که فروعات را از آن استنباط کنید.»
فقه موجود نیازمند تحول است
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: منظور از فقه پویا همان است که سیدابوالحسن نجفی در کتاب جواهرالکلام مسائل را از کلیات استنباط کرده، جزئیات و فروعات را یک به یک بررسی و احکام مربوط به آنها را مشخص کرده است. در واقع شرایط زمان و مکان در فقه پویا رعایت میشود و امروز که تغییرات در حوزههای مختلف زیاد است، فقه نیز باید تحول کلی پیدا کند.
وی افزود: سابق بر این، رسالهها و کتب فقهی یکسری کلیات را بیان میکردند و همانطور که در قدیم همه امور پزشکی را یک نفر انجام میداد و امروز این علم به زمینههای تخصصی مختلف تقسیم شده است، احکام مربوط به آنها نیز باید با توجه به پیشرفتها و تحولات استنباط شود. از آنجا که امروزه دایره موضوعات و مسائل بسیار گسترده شده، برخلاف قدیم که تمام موضوعات در یک کتاب بیان میشد، امروز موضوعات را تفکیک کرده و سپس راجع به آنها بحث و بررسی انجام میشود که به آن فقه مضاف میگویند. در واقع اصل و اساس فقه مضاف همان فقه سنتی است، ولی با توجه به تحولات روز موضوعات دستهبندی میشود.
آیتالله مقدس اظهار کرد: فقه پویا و فقه مضاف هر دو در یک مسیر قرار دارند، ولی در فقه مضاف موضوعات تخصصی است و هم به طریق فقه سنتی و هم به طریق فقه پویا میتوان در آن عمل کرد. فقه سنتی و فقه پویا نیز در یک مسیر حرکت میکنند، منتها در فقه پویا عنصر زمان و مکان و تطابق با نیازهای روز دخیل است.
جامعه در مسائل فقهی متوقف شده است
وی با بیان اینکه در آیات و روایات متعدد توجه ویژهای به اخلاق شده است، ادامه داد: جامعه ما امروز تا حدودی در مسائل فقهی توقف کرده است و زیاد به اخلاق بها نمیدهد. در رساله یکی از فقها آمده بود برای مبارزه با افراد فاسد میتوان به آنها تهمت زد، بر مبنای روایتی که برداشت اشتباهی از آن شده بود، در حالی که معنای صحیح روایت این است که حجت را بر افراد فاسد تمام کرده و به گونهای با آنها صحبت کنید که در برابر دلایل قاطع و محکم قادر به اظهار نظر نباشند و محکوم شوند. شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الآمال» نیز همین معنا را آورده است. در واقع برداشت اشتباه از این روایت امری خلاف اخلاق را نشان میدهد، چنانکه تهمت زدن از گناهان کبیره به حساب میآید و غیبت کردن به خوردن گوشت مرده تشبیه شده است.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: برداشت از روایات باید به صورت صحیح باشد تا با اخلاق مطابقت داشته باشد. ممکن است برخی از فقها و علما کمتر به اخلاق اهمیت دهند، در حالی که عدالت و اخلاق جزء اصولی است که حتماً باید رعایت شود.
انتهای پیام