به گزارش ایکنا؛ مهناز افشار، بازیگر و هنرمند سینمای ایران، که اتفاقاً سال گذشته عکس نذریپزان او در روز اربعین منتشر شد روز گذشته در توئیتی نوشت: « من، تو، با همه تفاوتهایی که داریم، مهم نیست تو در مورد این من چه فکری میکنی، اما من میگم... حب الايران يجمعنا»، این در حالی است که عبارت وحدتبخش «حب الحسین یجمعنا» شعار امسال پیادهروی اربعین حسینی است و جمله مهناز افشار را کاربرانی از فضای مجازی به سرعت تقابل با پیادهروی اربعین حسینی تلقی کردند و این امر واکنشهایی را برانگیخت.
آنان که در فضای مجازی جریان ضد دینی را دنبال میکنند و دریوزهگرانه کاسه گدایی برمیدارند تا بلکه مطلبی یا عبارتی در تضعیف باورهای دینی بیابند و آن را لایک و هزاربار بازنشر کنند مطلب افشار را تحسین کردند! و آنان هم که بنا به مقاصد سیاسی خود از هر فرصتی برای حمله به سلبریتیها استفاده میکنند و البته از دین مایه میگذارند همچون همیشه لب به ناسزا و بیادبی گشودند.
در این میان اما مواضعی مؤدبانه و کارشناسیشده وجود داشت که عدم تقابل دو مفهوم «وطن» و «باورهای دینی» را به بازیگر کشورمان یادآوری کرده بود؛ چه اینکه ایرانیان بیش از هزار سال است دین خود را در سایه ارادت به خاندان اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) و تعالیم آنان شناختهاند و آئینهای عزاداری برای آنان جزوی از فرهنگِ زیسته و عجینشده با زندگی آنان بوده است. مقالات علمی (تاریخی، جامعهشناختی و ...) متعددی وجود دارد درباره اینکه اسطوره روح هر تمدن را تشکیل میدهد و اسطوره تمدن ایرانی پس از اسلام حسینبنعلی(ع) است و از مشهورترین آنها مقاله دکتر علی شریعتی با عنوان «چرا اساطیر روح همه تمدنهای دنیاست؟» است.
ایران با عشق به حسین(ع) گره خورده است
محمدرضا اسدزاده یکی از نویسندگان مذهبی و کاربران مجازی در شبکههای اجتماعی نوشته است:
آنچه «ما» از این توئیت فهم میکنیم، چیزی جز تفرقه و جدایی و پارهپاره شدن ایران و ایرانی نیست. یک بدفهمی در نگاه آسیبدیده هنرمند ایرانی از اندیشه اسلام و ایران است. البته شاید او و بسیاری حق داشته باشند، چراکه نگاهشان در این آشفتهبازار عصیانها و عصبیتها و میلیشیای رسانهای حاکم آسیب دیده است؛ اما اشتباه این بانوی گرامی این است که او اسم این بدفهمیاش را میگذارد: « اجتماع برای ایران» و «عشق به ایران» که اینها همه نشاندهنده بدفهمی هنرمند ما از جامعهشناسی ایرانی و نداشتن فهم تاریخی است.
بدفهمی هنرمند به عنوان طبقه مرجع به نام آزادی «دیگری» و «تفاوت» من با تو حاصلش میشود: «تعارض» و نتیجهاش میشود: «تفرقه» در جامعه ایرانی. «او» که به عنوان بخشی از طبقه روشنفکر جامعه باید فهم «دیگری» برایش مهم باشد در کمال تأسف مینویسد: « مهم نیست تو در مورد این من، چه فکری میکنی!»
در حالی که او باید به ایران و ایرانی بگوید و تأکید کند:
مهم است که تاریخ درباره من و تو چگونه قضاوت خواهد کرد.
مهم است که «ما» با همه تفاوتهایمان، تعارض و دوگانگی و پارهپاره شدن بین هموطنانمان ایجاد نکنیم.
مهم است که این «ما»ی جامعه ایرانی را چگونه فهم میکنیم.
مهم است که در شرایطی که جهان در آشوب تمام به سر میبرد، اجتماع «ما» ملتهای خاورمیانه در یک نقطه - به نام مذهب یا حتی بدون مذهب – موجب وحدت و محبت و تحکیم همه دولت - ملتها میشود.
پس مهم است که اگر به هر دلیلی - حتی اختلاف عقیده که محترم است - حامی این وحدت نیستید، به وقتِ وحدت ساز ناکوک نفرت و تفرقه نزنید.
یا حافظه تاریخی این هنرمند یاری نمی کند یا فهم تاریخی و جامعهشناسیاش، لابلای یک «منِ محاصره شده آسیبدیده» فراموش میشود که:
از سده میانه تاریخ ایران تا امروز آنها که محبت «اسلام راستین» و محبت «علی» و «حسین» در سینه داشتهاند از هویت ایران و ایرانی دفاع کردهاند.
از رودکی و فردوسی تا مولوی و حافظ، همگی تلاش کردهاند تا «ایران و اسلام» درکنار هم زیستی وحدتآفرین داشته باشند.
تاریخ ایران در گذر از امویان و عباسیان و طاهریان تا صفویان و افشاریان و قاجاریان، با اندیشه و آرمان و جان و خون کسانی حفظ شده که قیامهای وطنی و ملیشان را با «حب الحسین یجمعنا» شکل دادهاند.
اینک تو بانوی هنرمند!
اگر خوب حتی به تاریخ معاصر میاندیشیدی، از جنبشهای میرزای طهران تا میرزای گیلان، از جنبشهای وطنی تنگستانیها و دلواریها، برازجانیها و محلاتیها گرفته تا جنبشهای مشروطهخواهی آذربایجانیها همگی پرچم قیامهایشان برای ایران و ایرانی به نام حسینبنعلی(ع) قوت گرفته است.
این بازیگر مشهور اتفاقاً باید بداند که مهم است، او درباره تاریخ ایران و اسلام چطور فکر میکند؟!
تاریخی که حتی نویسنده و شاعر چریک جنبش چپوطنیاش- که در دادگاه پهلوی اعدام شد- دفاعیهاش این گونه آغاز میشود: «سخنم را با گفتهای از مولا حسین، شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه آغاز میکنم...»
آری، خانم افشار!
کاش اندکی از «مای ایرانی» فهم بهتری داشتید تا در این اوج شکلگیری اجتماع بزرگ انسانی خاورمیانه پرآشوب دم از بدفهمی یک ملیگرایی نادرست نمیزدید.
کاش میشد این آسیب بدفهمی از پیشِ چشمانتان کنار میرفت تا تاریخ «ما» را یک بار بدون حب و بغض پر از «من» مرور میکردید و نسل شهدای ایرانی وطن را از ایرانیان قیام مختار تا ایرانیان عصر حاضر در جنگ هشتساله بعثی و جنگ چهاردهساله داعشی مرور میکردید تا بدانید که «شهدای دفاع از حرم»، همواره در طول تاریخ، «شهدای دفاع از وطن» بودهاند.
«ما» یعنی این جامعه ایرانی و جامعه جهانی «مُحب حسین»، به مَن فردی و همه «منیت»ها، ثابت کردهایم که «عشق به اسلام» با «عشق به ایران» هیچ منافاتی ندارد که هیچ، محکمکننده عشق «ایران» ما، عشق «حسین» ماست.
«ما» یعنی این جامعه ایرانی و جامعه جهانی «مُحب حسین» در مسیر همه کشورهای خاورمیانه تا کربلا، دست در دست هر انسان دوستدار وطنی - از عراقی و هندی و پاکستانی و تاجیکی و افغانی و بحرینی و کویتی و... و حتی ارمنی – یکصدا با عشق به وطن این ندا را طنین انداز خواهیم کرد که: «حب الحسین یجمعنا».
انتهای پیام