تنوع در فرم و شکل ظاهری بسیاری از ساختوسازهای تهران این روزها موجب شده است که در یک نگاه کلی نوعی ناهمگونی را در بافت کلانشهر تهران مشاهده شود تا جایی که در یک خیابان که نه بلکه حتی در یک کوچه کم عرض، نیز با فرمهای گوناگونی از ساختمانسازی مواجه شویم که چندان دلچسب نیست و موجب تهاجم بصری و اختلال در نظم فکری افراد و شهروندانی میشود که همه روزه در کوی و برزن تهران برای رسیدن به مقاصد خود تردد میکنند.
این مقوله از نظر روانشناسی نیز مورد تأکید قرار دارد، اینکه به هر حال استفاده از فرم، خطوط و سطوح مناسب و همچنین نامناسب تأثیر مخربی بر روح روان اشخاص برجای میگذارد و تأثیر مستقیمی بر قوه باصره و پس از آن بر روی سیستم اعصاب دارد حتی تأثیر مطلوب رنگ و تونالیتههای رنگی نیز از منظر روانشناسی بر سیستم عصبی انسان به اثبات رسیده است.
به طورحتم در طول یک روز کاری و در گذر از معابر و اماکن گوناگون کلانشهر تهران با انبوهی از ساخت و سازهای نامتجانس مواجه میشویم که فرم، مصالح به کار رفته حداقل در تظاهرات بیرونی آنها منطبق بر سلایق سازنده و بدون در نظر گرفتن ابعاد گستردهتری است که آن بنا جزئی از آن کل است و نتیجه اینکه در یک بازه زمانی کوتاه در یک محله، کوچه، خیابان، گذر و در یک بازه زمانی طولانیتر در سطح یک منطقه و در نهایت شهر با مجموعهای از ساخت و سازها روبرو میشویم که هیچ ربطی نه به لحاظ فرمی و نه به لحاظ محتوای به کار رفته در آن ندارند.
شاید بتوان هر یک از ساختمانها و بناهای معماری کلانشهر تهران را مستقل و براساس اجزای تشکیلدهنده خود آن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و مثلاً گفت که شخص طراح و سازنده آن ولو با وجود اقتباس از سبک معماری غیر ایرانی و اسلامی اقدام به ساخت آن در بهترین شرایط و با استفاده از بهترین متریال و مصالح کرده است اما نکتهای که در این زمینه وجود دارد اینکه هریک از این ساخت و سازها به نسبت کلیت ساخت و سازهای تهران، چندان ارتباطی با یکدیگر نداشته و هیچ ربط معنایی و مفهومی نمیتوان میان آنها برقرار ساخت و نتیجه اینکه در یک کلام امروز با پدیدهای مواجهه هستیم که به اصطلاح عامیانه آش شلغم شوربایی است و در نگاه تخصصی در حوزه معماری از تهران به عنوان یکی از زشتترین پایتختهای دنیا یاد میشود.
ایران در زمینه معماری با توجه به پیشینه تمدنی، تجارب فاخری در حوزه معماری داشته و دارد که در دوره اسلامی چنین پیشینهای به واسطه ممزوج شدن با اصول تفکری و اندیشه اسلامی و نگاه الوهی و آسمانی از اجزا و عناصری تشکیل شده است که هر یک به نوع خود در پرورش و تربیت این معرفت و آگاهی از آن در منظر مخاطب کمک شایان توجهی میکند و اوج آن را با همه ویژگی و مختصات منحصر به فرد آن که اشاره به هر یک، از حوصله این مقال خارج است در دوره صفویه و قاجاریه شاهد هستیم.
اما اینکه چرا در دوره معاصر کمتر شاهد بروز و عرض اندام چنین معماری فاخری در ساخت و سازها به ویژه در پایتخت یک کشور اسلامی هستیم و با تغییر ذائقه شاهد هستیم که نوعی معماری تلفیقی که بیشتر وامدار معماری غربی است، خود علل و دلایل فراوانی دارد که از میان همه آنها تنها یک ذکر یکی بسنده خواهیم کرد.
متأسفانه حداقل طی دهههای اخیر بازار ساخت و ساز و احداث ساختمان در کشور تبدیل به مقولهای پولساز و درآمدزا شده است که این امر در قیاس با کشورهای دیگر تفاوت فاحشی از نظر میزان افزایش قیمت تمام شده احداث یک ساختمان دارد؛ مثلاً طبق آمارهای منتشر شده در فرانسه و شهر پاریس افزایش قیمت ساخت و ساز به ازای هر سال چیزی حدود 5 یا 6 درصد است در حالیکه در همین چند ماه گذشته در سال 97 شاهد افزایش 60 درصدی قیمت مسکن، ساختمان در تهران بودهایم.
چنین امری یعنی فراهم آمدن بستر مناسب برای درآمدزایی و پولساز بودن حوزه ساختمانسازی و معماری موجب آن شده است که و دست به ساخت و سازی بر مبنای سلایق شخصی و بدون در نظر گرفتن پیشینه فرهنگی و اعتقادی این مقوله مهم زده که البته این روند به مرور ذائقه مخاطب را نیز تغییر داده تا جایی که نسبت به برخی از ساخت و سازها که معماری آنها تناسبی با اصول معماری اسلامی و ایرانی دارند، خود را بیگانه فرض کنند.
البته در تقویت این روند و رواج وجهی نامتعارف ساختمانسازی و معماری که به عنوان آفتی، پیشینه غنی هنر معماری ایرانی و اسلامی را تهدید میکند، چراغ سبز برخی مسئولان شهری و اعطای مجوز ساخت و ساز به سرمایهگذاران در این حوزه که بتوانند با هر نوع فرم و طرحی اقدام به احداث ساختمانی نمایند بیتأثیر نیست.
به قلم امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام