رضا اسماعیلی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه واژه «اسکیزوفرنی فرهنگی» از روانشناسی مرضی وارد حوزه فرهنگشناسی شده است، اظهار کرد: افرادی که اختلال روانی دارند، قدرت تشخیص خود را از دست میدهند و در حالت ابهام به سر میبرند و در اصطلاح دچار اسکیزوفرنی میشوند. واژه اسکیزوفرنی فرهنگی توسط مرحوم داریوش شایگان در مباحث فرهنگشناسی مطرح شد و افراد دیگر نیز تحت تأثیر آرای ایشان از این واژه استفاده کردند؛ البته فرهنگشناسان راجع به این واژه اجماع و اتفاق نظر ندارند.
وی افزود: در تعامل و ارتباط میان فرهنگها، جوامع بعضاً دچار نوعی ابهام و سردرگمی فرهنگی شده و وارد مرحلهای میشوند که بخشهای فرهنگی آنها با یکدیگر دچار تعارض شده و نمیتوانند وحدت و انسجام داشته باشند که به تعبیر دکتر شایگان به اسکیزوفرنی فرهنگی مبتلا میشوند؛ اگر فرهنگ جامعهای از ترکیبهای مختلف تشکیل شده و این ترکیبها بعضاً دچار ابهام بوده و با یکدیگر سازگاری و انسجام نداشته باشند، به گونهای که جامعه دچار نوعی تعارض و تردیدهای فرهنگی شده و نتواند مسیر صحیح خود را تشخیص دهد، اصطلاحاً به این وضعیت اسکیزوفرنی فرهنگی اطلاق میشود.
عضو هیئت علمی گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی دانشگاه آزاد اصفهان با بیان اینکه جامعه ایران از ترکیبهای فرهنگی متعددی تشکیل شده است، اضافه کرد: بخشی از این ترکیبها به فرهنگ ایران باستان مربوط میشود که آثار و ظواهر آن هنوز در جامعه آشکار بوده و بسیاری از رسوم و سنتهای موجود در جامعه مانند آیین نوروز و شب یلدا برخاسته از آن است. بخش دیگر، فرهنگ اسلامی است که با ورود اسلام و پذیرش آن، الگوهای فکری و زیست عملی ایرانیان تحت تأثیر آموزههای اسلامی شکل گرفت و آخرین بخش، اقتباسهایی میباشد که از فرهنگ و تمدن غرب انجام شد.
اسکیزوفرنی فرهنگی
اسماعیلی ادامه داد: این سه بخش از فرهنگ ایرانی تعارضات و اشتراکاتی با یکدیگر داشته و در مواردی میان آنها ناهمخوانی وجود دارد. اساساً تعارضاتی که درون جامعه مشاهده میشود، در تفکرات و جریانهای فرهنگی نیز قابل مشاهده است. اگرچه این سه بخش یک ترکیب کلی را میسازند، ولی در برخی موارد میان آنها ناهمخوانی وجود دارد؛ البته این تعارضات بدین معنا نیست که جامعه ایران دچار ابهام و اسکیزوفرنی فرهنگی است. جریانهای متفاوتی درون جامعه وجود دارد و با توجه به اقتباسهای انجام شده، تعارضاتی نیز شکل گرفته است که این وضعیت فقط مختص جامعه ما نیست و در واقع عنصر ممیزه فرهنگ و تمدن غربی که تکنولوژی نام دارد، وارد محیطهای مختلف فرهنگی میشود و پیامد آن، شکلگیری تعارضاتی است که انسجام و هویت فرهنگی جامعه را دستخوش تغییر میکند.
وی تصریح کرد: این سه بخش در ترکیب کلی مانند یک موزائیک فرهنگی هستند که در عین تنوع، ناهمگونی و تفاوت، با یکدیگر درون یک قالب قرار گرفتهاند و اصطلاحا با عنوان جهان فرهنگی و اجتماعی از آن یاد میشود.
قدرت، فرایند ارتباط طبیعی فرهنگها را مختل میکند
این پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی خاطرنشان کرد: اگر فرهنگهای مختلف در فرایندی طبیعی با یکدیگر ارتباط داشته و به دادوستد بپردازند و الگوی حل مسائل خود را معرفی کنند، در چنین حالتی جامعه دچار ابهام فرهنگی نمیشود؛ ولی اگر عنصر قدرت در این فرایند آمیخته شود و هر فرهنگی بخواهد الگوهای خود را بر اساس قدرت بالاتری که دارد بر سایر فرهنگها تحمیل کند، جامعه دچار اسکیزوفرنی فرهنگی میشود و بخشهای مختلف آن فاقد همخوانی و سازگاری کافی خواهند بود. در واقع عنصر قدرت، چه از نوع سخت و چه از نوع نرم آن موجب گذر از فرایند ارتباط طبیعی میان فرهنگها و حل مشکلات فرهنگی به فرایند یک سویهای میشود که در آن، یک فرهنگ بر اساس قدرتمندی خود تلاش میکند تا الگوهایش را بر سایر فرهنگها تحمیل کند و جامعه دچار ناهمسازی فرهنگی شده و این ناهمسازی تداوم یافته و زلزلههای فرهنگی را به وجود میآورد که در صورت تکرار این زلزلهها، جامعه دچار اسکیزوفرنی فرهنگی میشود.
وی بیان کرد: جامعه ایران از پیشینه تاریخی بسیار کهن و تنوع اقلیمی، زبانی، قومیتی و مذهبی برخوردار است و آنچه به فرهنگ ایران زیبایی و جایگاه خاصی میبخشد، حالت رنگین کمانی آن است که همه رنگها با طیفهای مختلف فرهنگی در آن وجود دارد و حضور این طیفها در کنار یکدیگر نقطه قوت به حساب میآید، به گونهای که قلمرو فرهنگ ایرانی اسلامی را همین طیفها تشکیل میدهد و اساسا جاذبه فرهنگ ایرانی به همین تنوعات است که ارزشمند محسوب میشوند.
اسماعیلی افزود: اگر این تنوعات به یک نگاه برتریخواهانه تبدیل شده و حالت قدرتسازی از آن استنباط شود، به گونهای که افراد متعلق به این حوزههای مختلف فرهنگی بخواهند خود را بر دیگران تحمیل کنند و وحدت و انسجام جامعه ایران دچار آسیب شود، حالت منفی و در برخی مواقع خطرناک پیدا خواهد کرد؛ ولی اگر این تنوعات در کنار یکدیگر همزیستی فرهنگی و اجتماعی در پهنای تاریخی جامعه ایران داشته باشند، نکته مثبتی است که نشان میدهد این جامعه از مدارای فرهنگی و اجتماعی بسیار بالا برخوردار میباشد و نوعی ارزشمندی فرهنگی را به ارمغان میآورد.
انتهای پیام