انتشار گزیده خاطرات جانبازان دامغانی در «مهرنگاران»
کد خبر: 3767378
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۳

انتشار گزیده خاطرات جانبازان دامغانی در «مهرنگاران»

گروه جهاد و حماسه ــ گزیده خاطرات جانبازان شهرستان دامغان در کتاب «مهرنگاران» از سوی نشر شاهد منتشر شد.

انتشار گزیده خاطرات جانبازان دامغانی در «مهرنگاران»به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «مهرنگاران» روایت ساده، صمیمی، صادقانه و به دور از هرگونه شعارزدگی جانبازان شهرستان دامغان است که به قلم محمدمهدی عبدالله‌زاده تنظیم شده است. خاطرات شنیدنی جانبازان خط بطلانی بر باور‌های نادرست است. قهرمانان این مجموعه از کودکی، دوران رشد، حوادث انقلاب و ورود به عرصه نبرد سخن گفته‌اند.
در این کتاب با ۴۲ تن از جانبازان بالای پنجاه درصد شهرستان دامغان، مصاحبه صوتی و تصویری شده است. در یکی از مصاحبه‌ها، گفت‌وگویی با حیدر رئیسی انجام شده که «پای چوبی» عنوان آن انتخاب شده است. وی زمانی که سه سال بیشتر نداشت، مادرش با شنیدن صدای آژیر، کودک را بغل کرده و به سوی پناهگاه می‌دود. اما در نزدیکی پناهگاه بمبی منفجر می‌شود و مادر خود را در میان گرد و خاک و دود خود را به پناهگاه می‌رساند. داخل پناهگاه متوجه می‌شود که کودک سه ساله‌اش ترکش خوده و پایش دچار خونریزی شده است، او را به بیمارستان می‌رسانند، اما دیر شده و پزشک هندی می‌گوید که پایش باید از ران قطع شود. از آن پس برای کودک پای چوبی می‌سازند تا بتواند راه برود.
حیدر رئیسی در بیان خاطراتش می‌گوید؛ تمام صحنه‌ها را به خاطر دارم. برای درس خواندن اسمم را در کلاس اول مدرسه شاهد ایلام نوشته بودند. منزل ما تا ندرسه بیش از دو کیلومتر فاصله داشت. در مدرسه چند نفر دیکر هم مثل من یک پا داشتند. همین موضوع سبب شده بود تا راحت‌تر باشم. حتی دانش‌آموزی قطع نخاعی در کلاس ما بود که او را با ویلچر می‌آوردند. وضعیت اقتصادی خانواده ما طوری نبود که برایم سرویس رفت و آمد به مدرسه بگیرند. مدرسه هم سرویس نداشت. پدر و برادرهایم نیز دوچرخه و یا موتور نداشتند تا مرا به مدرسه برسانند. برای همین باید هر روز آن مسیر را پیاده می‌رفتم و برمی‌گشتم.
بنا به اقتضای سن، بین راه گاهی با بچه‌ها بازی می‌کردم و قسمتی از راه را هم می‌دویدیم. زمانی که به خانه می‌رسیدم، مادرم پای پروتز شده را بیرون می‌آورد. وقتی چشم مادرم به تاول‌های پای قطع شده می‌افتاد، بغض می‌کرد و ساکت می‌شد. با آنکه بچه بودم، حرفی نمی‌زدم، می‌ترسیدم بغض مادرم بترکد. وقتی تاول‌ها می‌ترکید، خون و خونابه پس می‌داد و وضع بحرانی‌تر می‌شد.
یادآور می‌شود، کتاب «مهرنگاران» نوشته محمدمهدی عبدالله‌زاده از سوی نشر شاهد با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و بهای ۲۰ هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی حیدری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۰۹/۰۷ - ۱۶:۰۸
0
0
خیلی زیبا و درداور
چه گذشت بر فرزندان خمینی؟
captcha