کتاب «انقلاب در شعر» به چاپ رسید
کد خبر: 3770104
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۸

کتاب «انقلاب در شعر» به چاپ رسید

گروه ادب ــ کتاب انقلاب در شعر، مجموعه اشعارانقلابی، ولایی و دفاع مقدسی، شاعر برگزیده جشنواره «اسوه‌های صبر و مقاومت» توسط سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس چاپ شد.

به گزارش ایکنا، این کتاب در 64 صفحه و در شمارگان 1000 جلد، به قیمت 80000 ریال توسط حسین خزائی سروده شده و در نشر صریر به چاپ رسیده است.
علاقه‌مندان به دریافت این کتاب می‌توانند به نشانی خیابان شهید مطهری، خیابان میرعماد، نبش کوچه، اول ساختمان شهید سوادگر، پلاک4، طبقه هفتم مراجعه و با شماره 88754086 تماس بگیرند.
شعر زیر نمونه‌ای از مجموعه اشعار این شاعر است.
خون بهای صلح
آتش به غیراز مرگ یک کبریت چوبی نیست
آری یقیناً! جنگ اصلاً چیز خوبی نیست
می‌گویم این را چون خودم قربانی جنگم
زخمی‌ترین آیینه زیر بارش سنگم
آخر چه می‌دانید عمری درد یعنی چه؟!
حال و هوای خانه‌ای بی‌مرد یعنی چه
هرگز نمی‌فهمید! معنای یتیمی را
جای پدر بوسیدن قابی قدیمی را
باید برای بُرد، با برخی مصائب ساخت
باید! بهای صلح را در جنگ‌ها پرداخت
امثال ماها خون بهای صلح امروزیم
ما پای ملت سوختیم و باز ! می‌سوزیم
وقتي سلاحت را زمين انداختي، مُردي
در هر کجا روحيه‌ات را باختي، مُردي
حتماً نبايد پرچم تسليم، بالا كرد
يا دست‌هاي عجز را از بيم، بالا كرد
ما خوب مي‌دانیم! مرز باز، يعني چه
اشغال سنگرهاي بي سرباز، يعني چه
وقتی ابوموسی بگیرد جای مالک را
قرآن بَر نِی، چون طنابی پای مالک را...
روزي كه با دشمن سر يك ميز بنشينند
بر نعش باغی مرده در پاييز... بنشينند
وقتی علی در شهر کوفی‌ها گرفتار است
وقتی تمام هَم و غَم اش اَینَ عمار است
وقتی که دندان برجگر بگذارد وبا اشک
بر شانه‌ی دیوار، سربگذارد و با اشک...
غفلت کنند و سهم او شرمندگی باشد
کل دعایش! رفتن از این زندگی باشد
معنای آن رفتار را امروز می‌فهمم
تنها ترین سردار را!!! امروز می‌فهمم
وقتی كه بعضی‌ها دچار خود زني هستند
وقتي برادرهای خونی! ناتَني هستند
وقتی كه نامحرم، به صحنِ خانه داخل شد
فتوای تنباکو به حکم خدعه باطل شد
وقتی فساد و فقر، غوغا می‌کند در شهر
هی زخم‌های کهنه سر وا می‌کند در شهر
وقتی ببینی هر شب از اخبار! غارت را
خَم کردن سر، پیشِ نامرد و حقارت را...
وقتی که در راه عدالت در حَرَج باشی
حق است اگر هر لحظه خواهان فَرَج باشی
این بی خداها کارد را تا استخوان بردند
داد و هوار خلق را تا آسمان بردند
تحريم‌ها مارا به زانو در نياورده ست
فريادهامان واكنش‌هاي پس از درد است
بي‌اعتمادي‌ها به مسئولين، سبب دارد
سِيل گريز توده‌ها از دين، سبب دارد
پاشويه ديگر راهكار كاهش تب نيست
درحرف‌هايم! دولتِ تنها مخاطب نيست
اين دردها از گرد و خاک عده‌اي سُست است
اهمال دربانان دژ ، در ساعت پُست است
قشري كه بيت المال را ارث پدرهاشان
هر چيز، در هر حال را ارث پدرهاشان
آنان كه بين ريشه ها چون مور ميلولند
معلوم الاحوالان مزدوري كه مجهولند
پشت تریبون داد زد!!! اما كسي نشنيد
فریادهایش را کسی در بي‌كسي نشنيد
ملت كه تمرين دموكراسي نمي‌خواهند
مشتي شعار پوچ واحساسي نميخواهند
«من نوکر این مردمم» این را خمینی(ره) گفت
از بارسنگین اماناتش وَ دِینی گفت...
کین روزها اصحاب دنیا یادشان رفته
در بازی جذاب دنیا یادشان رفته
زخم تن آيينه‌ها با سنگ، مفتوح است
پرونده‌ي آسيب‌هاي جنگ، مفتوح است
پامالی اهداف والایی که کلاً رفت
حراجِ خون و اشك، تويِ بشكه‌هاي نفت
كافيست! تا در سازه‌ای محکم، تَرك باشد
كافيست ! تا در اعتقادي خشك، شَك باشد
هر اتفاقي را تشتُّت دود خواهد كرد
طرح نزاع حزب‌ها نابود خواهد كرد
مردم از افراد سیاسی کار، بیزارند
ولله! مسئولين به اين مردم بدهكارند
چون در ازاي هر وجب از خاك، خون دادند
اين سقف را با استخوان‌هاشان ستون دادند
این‌ها همان مستضعفینِ دهه‌ شصتند
جانانه پشت انقلاب و رهبری هستند
مشتي زغال سرخ را بردار و يكسر كن...
با خطبه‌اي برنده در انظار، محشر كن
تا خائنین را سینه‌ی دیوار بگذاریم
من باب عبرت!!! روی چوب دار بگذاریم
شرط خروج از جزر دريا امر ماه توست
فرمانده كل قوا، ملت سپاه توست

انتهای پیام

captcha