به گزارش خبرنگار ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، امروز، ۱۹ آذرماه، با حضور در دانشگاه تهران به ایراد سخن در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه و میزان تحقق این مهم پرداخت.
وی در ابتدا با بیان اینکه علم و دین در حوزه انسان بحثهای مشترکی دارند و هر دو به دنبال توصیف و تغییر هستند، تصریح کرد: ممکن است کسی بگوید که علم و دین در برخی مواضع با یکدیگر تعارض داشته باشند. در هرصورت وقتی به علم نگاه میکنیم، میبینیم که علم عمدتاً به ساحت فیزیولوژیکی و روانی انسان توجه دارد؛ زیرا متدولوژی آن بیش از این توان ندارد و نباید از آن توقع داشت که ساحتهای نفسانی انسان را مورد توجه قرار دهد و مثلاً بگوید که نفس مطمئنه انسان چه چیزهایی هستند. چون روش عقلانی بیش از این توان ندارد.
حجتالاسلام خسروپناه تصریح کرد: اما وقتی سراغ دین برویم، میبینیم که از قضا دین به ساحت روانی چندان نپرداخته و برای نمونه نگفته که کارکردهای اعضای بدن را چگونه است و یا اینکه دین در مورد کارکرد معده انسان توضیح نداده است؛ البته این بدان معنا نیست که اصلاً نپرداخته باشد بلکه به این معنا است که کار اصلی دین این نیست، اما دین به صورت مفصل به ساحتها مراتب نفس اعم از لوّامه و مطمئنّه پرداخته است.
رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه در ادامه بیان کرد: در روایات ما نیز احادیث متعددی وجود دارد که وقتی در مورد انسان صحبت میکند، میگوید انسان دارای روحالشهوه، روح القدس، روحالایمان و ... است که اگر این مسائل را از علوم بپرسید، جوابی برای ارائه نخواهند داشت. وقتی علم و دین را در مورد انسان کار هم میگذاریم میبینیم که ساحت جسمانی و روانی انسان را علم تبیین میکند و از ساحت روانی به بالاتر را دین تبیین کرده است؛ بنابراین علم و دین با هم تعامل دارند و کمک میکنند تا انسان دقیقتر شناخته شود.
خسروپناه بیان کرد: حال این سؤال معنا پیدا میکند که آیا این همکاری علمی و معرفتی در حوزه و دانشگاه صورت گرفته است تا بگوییم وحدت تحقق یافته یا خیر؟ آنچه اکنون با آن مواجه هستیم این است که حوزه قبل از انقلاب فقط به مسائل فقهی و اصولی میپرداخت و گاهی نیز برخی وارد مسائل تفسیر و تاریخ میشدند، اما چیزی به نام علوم انسانی مانند روانشناسی در حوزه مطرح نبود.
وی با تأکید بر اینکه به برکت انقلاب اسلامی بین حوزه و دانشگاه وحدت ایجاد شده است، تصریح کرد: از برکت انقلاب اسلامی تعامل حوزه و دانشگاه به وجود آمد و این مسئله موجب شد که اساتید علوم انسانی در دانشگاه این علوم را به حوزه ببرند و امروزه در سطوح عالی حوزهها علوم انسانی وجود دارد. در واقع حوزه به علوم انسانی از آن ساحت روحانی انسان که عرض شد کمک میکند و از طرف دیگر علوم اسلامی از حوزهها وارد دانشگاهها شده است و همین دروس معارفی یک دوره معارف اسلامی است که در دانشگاهها تدریس میشود.
رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه بیان کرد: قبل از انقلاب در رشتههایی مانند روانشناسی واحدهایی با رویکرد علوم اسلامی نداشتهایم، اما اکنون در رشتههای مختلف این مسئله به وجود آمده است. در نتیجه بیانصافی است که بگویند تعامل حوزه و دانشگاه ضعیفتر شده و یا رشدی نداشته است.
حجتالاسلام خسروپناه در ادامه با اذعان به اینکه قطعاً این مقدار تعامل بین حوزه و دانشگاه مطلوب نیست، گفت: سؤالی که مطرح میشود اینکه آیا نقش حوزه و دانشگاه نقش علم برای علم است یا علم برای ساختن جامعه است؟ یقیناً دانش برای دانش نیست و نظر اسلام نیز همین است و به تصریح روایات علم نافع باید در جامعه کارآمدی داشته باشد.
وی بیان کرد: این کارآمدی وقتی اتفاق میافتد که پیوند وثیقی بین نیازهای مدیران و دانش دانشگاهیان و حوزویان به وجود آید، اگر تعامل حوزه و دانشگاه هنوز به سطح مطلوب نرسیده، برای این است که نقش حوزه و دانشگاه در تحول جامعه حداقلی است. میبینید که پایاننامهها و مقالاتی زیادی تالیف میشود، اما سؤال این است که نگارش این تعداد رساله، مقاله، پایاننامه و ... چقدر توانسته پاسخگوی نیاز جامعه باشد؟ در یک برآورد اولیه پاسخ بنده به این مسئله حداقلی است. برای اینکه دولتمردان و مدیران ما کار خود را انجام میدهد.
حجتالاسلام خسروپناه تصریح کرد: برای مثال در وزارت کشاورزی و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که دغدغه فرهنگ و صنعت را دارند، اما چقدر چالشها و پرسشهای خود را با دانشگاهیان و حوزویان مطرح کردهاند؟ چقدر دانشگاهها و حوزههای علمیه درگیر شدهاند؟ وقتی تعامل حوزه و دانشگاه به سطح مطلوبی میرسد که دولتمردان به معنای عام خود نیازهایشان را به دانشگاه و حوزه عرضه کنند که این مسائل عالمانه حل شوند و در این صورت است که تعامل حوزه و دانشگاه نیز مضاعف خواهد شد.
وی در پایان سخنان خود با طرح این پرسش که آیا بین حوزه و دانشگاه وحدت تحقق یافته است یا خیر؟ بیان کرد: در حدی که حوزه و دانشگاه کار علمی انجام میدهد در واقع همکاری علمی مطلوبی صورت گرفته است و همین سطح را نیز میشود تقویت کرد. اما اگر بخواهیم ناظر به پیشرفت جامعه و تمدن نوین اسلامی این سؤال را پاسخ دهیم باید بگوییم که تحقق نیافته است و ضعیف هستیم، به این دلیل که دولتمردان ما برای خود و حوزویان و دانشگاهیان نیز برای خودشان کار میکنند.
انتهای پیام