به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مرتضی کربلاییلو، استاد دانشگاه شامگاه گذشته، 22 آذرماه در نشست تخصصی الهیات و فلسفه برای کودکان و نوجوان که در فروشگاه کتاب انتشارات بهنشر برگزار شد، با بیان اینکه در ایران فلسفه برای کودک هنوز به صورت جدی مورد اعتنا و توجه قرار نگرفته، اظهار کرد: قدمت راهاندازی کرسیهای آموزش فلسفه برای کودکان به 37 سال میرسد که از آمریکا آغاز شد.
وی ادامه داد: مکتب نویسندگانی چون ویلیام جونز فلسفه را بیش از حد انتزاعی و ایده آلیستی میداند؛ از این رو باید فلسفه وارد عمل شده و با آن زندگی کرد. البته باید اشاره داشت که بیش از 30 کشور درگیر این مساله شده اند و روز به روز هم این موضوع در حال رشد و گسترش است؛ در واقع این کشورها به نوعی رویکرد عملی و تجربی، به فلسفه داشتند اما این روش در اندیشه ایرانیان به مدت 10 سال است که آغاز شده و پیش از این به آن توجهی نشده است.
کربلاییلو اظهار کرد: از این رو انتظار میرود که ما با فلسفه سبک بالانه روبهرو شویم و از این به بعد فلسفه را برای کودکان به کار گیریم. باید قبول کرد که کودکان قدرتمندتر از بزرگسالان هستند چرا که ما را به عنوان بزرگسال تسخیر میکنند.
این استاد دانشگاه افزود: کودک و نوجوان از هنگامی که الگو پیدا میکند، بالطبع قابلیت فراگیری فلسفه را نیز دارد؛ به گونهای که تا 18 سالگی هر باور فلسفی و تفکری را میتوان در کودک به وجود آورد. مفهوم فلسفی گسترده و فراگیر است و ذهنی که اینگونه بزرگ شود، طبیعتا اولین میلی که در او به وجود میآید، میل به جهانبینی است.
این نویسنده و استاد دانشگاه بیان کرد: با این روند آرام آرام کودک متوجه میشود موضوعی به نام واقعیت وجود دارد که خشن است. باید پیش از اینکه اصل واقعیت در ذهن کودک شکل گیرد، ذهن کودک را با مفاهیم فلسفی آشنا کنیم. در واقع کودک این مفاهیم را به صورت واقعیت تصور میکند. به عنوان نمونه میتوان با خواندن یک داستان این واقعیت را برایش درونی کرد.
کربلاییلو افزود: بنابراین ممکن است که یک داستان برای ما تنها یک قصه باشد اما برای کودک دنیایی از واقعیت است که او سعی میکند خود را با آن همراه کرده، آن داستان را دنبال و با آن زندگی کند.
وی ادامه داد: مسئله دیگری که وجود دارد این است که هنگامی که کودک سوالهای مختلف و فلسفی از ما میپرسد، در مقابل میتوان پاسخ کودک را به صورت داستانی برای او توضیح داد تا بتواند چیزهایی که وجود دارد و دیده نمیشود را به صورت روایتی فرا گیرد.
کربلاییلو بیان کرد: به طور کلی میتوان گفت ذهن کودک ذهنی است که در میانه قرار دارد؛ یعنی هنوز واقعیت برای وی شناخته نشده و در حال شناخت آناست؛ بنابراین هنگامی که تعامل فلسفی با کودک برقرار میکنیم، باید دستگاه فلسفی شناخته شده را کنار گذاشته و با کودک هم افق شویم و برای پاسخ دادن به او از منطق خود که هنوز او آنها را نشناخته، استفاده نکنیم.
انتهای پیام