فقه به پایان راه نرسیده است/ کم‌لطفی به قرآن در برداشت‌های فقهی
کد خبر: 3772967
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۳

فقه به پایان راه نرسیده است/ کم‌لطفی به قرآن در برداشت‌های فقهی

گروه حوزه‌های علمیه ــ سردبیر نشریه فقه اهل بیت(ع) با بیان اینکه مصلحت، عرف و مقاصد الشریعه می‌توانند به منزله منابع جدید فقهی در استنباط مطرح شوند، اظهار کرد: با به کارگیری سیره متشرعه، عقلا و توجه بیشتر به قرآن کریم می‌توانیم تحول فقهی روزآمد ایجاد کنیم.

خالد الغفوریحجت‌الاسلام‌والمسلمین خالدالغفوری، سردبیر مجله فقه اهل بیت(ع)، در گفت‌وگو با ایکنا، گفت: دیدگاه رائج فقه امامیه در بطن و ذات خود ظرفیت زیادی برای پاسخ‌گویی به نیازهای فرد و جامعه دارد که از دو زاویه قابل بحث و بررسی است؛ جهت نخست بُعد اعتقادی است، زیرا معتقدیم که شریعت خداوند کامل‌ترین شریعت و بی‌عیب و ایراد است و خداوند عالم و محیط بر همه نیازهای بشری است و هر چه برای او تشریع کرده در جهت رفع نیازمندی‌هایی است که به آن محتاج است.

توهم محدودیت در فقه

خالدالغفوری با بیان اینکه زاویه دوم مورد بررسی نیز دیدگاه ما در برابر مذاهبی است که مدعی‌اند فقه شیعه فقیر است و در حد مذاهب آنان نیست، اظهار کرد: معتقدیم که فقه امامیه اگر بالاتر از فقه اهل سنت نباشد، از آنان کمتر نیست، زیرا قائل به استحسان و قیاس نیستیم و برعکس به نص قائلیم و این محدودیت در اجتهاد ما باعث ایجاد توهم برای برخی افراد  شده است.

این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه فقها از دوره شیخ طوسی تاکنون در دفاع از فقه شیعه کتاب نوشته‌اند، اظهار کرد: آن‌ها ظرفیت فقه شیعه را در دروه خود بروز و ظهور داده و امروز نیز چنین وظیفه‌ای داریم. البته صرف ادعا، ارائه و ابراز ادله نظری در این زمینه کفایت نمی‌کند و مشکلی حل نمی‌شود، بلکه باید به عرصه اثبات برتری فقه شیعه در دوره معاصر ورود عملی کنیم، زیرا از نص به منزله منبعی وحیانی برخوردار هستیم، ولی باید در عمل هم با برداشت‌های درست ظهور آن را برجسته کنیم و در صحنه عینی زندگی مسلمانان را نشان دهیم.

سردبیر مجله فقه اهل بیت(ع) با بیان اینکه شیخ طوسی در دوره خودش المبسوط را نوشت و فروعات را به صورت عینی مطرح و به صورت مصداقی از آن دفاع کرد، ادامه داد: در زمان ما تحولات زیادی در عرصه اجتماعی رخ داده است و قهراً باید به مبانی اصولی رجوع کنیم، ولی در اینجا این سؤال مطرح است که آیا قواعد اصولی، که قواعد استنباط فقهی ما هستند، به پایان رسیده است یا می‌توانیم نوآوری داشته باشیم؟ آیا ادله اربعه فعلی در استنباط کفایت می‌کند؟ عموم و اطلاقات تا چه میزان می‌توانند به فقیه معاصر کمک کنند؟ آیا می‌توان ادله‌های دیگری استخراج کرد بدون اینکه سراغ قیاس و استحسان برویم؟ چطور سیره متشرعه را مورد توجه قرار دهیم و از دلایل عقلی حمایت کنیم؟

فقه به پایان راه نرسیده است

وی با بیان اینکه پاسخ به سؤالات فوق خط‌مشی آینده ما در فقه و اصول را معین می‌کند، اظهار کرد: مصلحت، عرف، مقاصد الشریعه و ... می‌توانند به منزله منابع جدید  فقهی در استنباط مطرح شوند؛ بنابراین نباید تصور کنیم که فقه و اصول به پایان راه خود رسیده است، همان‌ طور که برخی افراد چنین تصوری دارند؛ بنده معتقدم که می‌توان راه را باز کرد، ولو اینکه ممکن است مدت زمانی این مسئله طول بکشد.

خالدالغفوری با بیان اینکه نحوه فهم و قرائت متون متفاوت است و می‌توان براساس روش‌های قابل دفاع قرائات مختلفی را مطرح کنیم، افزود: البته این قرائت‌ها مسلماً نباید بدون ضابطه و قاعده باشند، بلکه باید براساس روش معتبر و عینی انجام شود.

توجه به سیره مشترعه و عرف در فقه

وی با بیان اینکه نگاه فقها تاکنون بیشتر فردی و نه جمعی بوده است اظهار کرد: تقویت نگاه اجتماعی به فقه، استفاده از تجارب دیگر کشورها به صورت مباحث عقلایی و استفاده از سیره عقلا و متشرعه از جمله راه‌هایی است که می‌توانیم موجب بسط برداشت‌های فقهی شویم.

این محقق و استاد حوزه علمیه با تأکید بر اینکه به نظر بنده سیره عقلا جزء فقه و اصول است و چند مقاله هم در اثبات حجیت آن در برداشت‌های فقهی نوشته شده است، اظهار کرد: برخلاف برخی، معتقدم که فقه ما نظام‌ساز است و صرفاً دارای یکسری مسائل فردی و پراکنده نیست. حتی مسائل فردی فقه نیز در چارچوبی نظام‌مند و سیستمی تعریف شده است؛ از جمله بحث عبادات مختلف با اینکه فردی است، ولی چارچوبی جمعی دارد و میان تمام عبادات هم رابطه یا روابطی تعریف شده است که هر کدام از متکفل رفع نوعی از نیازهای انسان است که باید این انسجام احکام را کشف کرد.

عزم فقها برای فقه نظام‌ساز

الغفوری با بیان اینکه نگاه نظام‌مند به فقه کم بوده است، افزود: البته فقهای متأخر متوجه این مسئله شده‌اند و حتی پیش از انقلاب هم این نگاه تا حدودی آغاز شد، ولی عزم جمعی در این مسئله نداشتیم؛ زیرا این موضوع کار یک و دو فقیه نیست و باید همه فقها عزم خود را برای تحقق آن جزم کنند که متأسفانه هنوز این مسئله در میان فقها رایج نشده است.

وی اذعان کرد: حرکت در این مسیر کند است. با اینکه حتی جرقه آن از سوی فقهایی که به بحث حکومت اسلامی توجه داشتند قبل از انقلاب زده شده است، امروز عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی نیازمند تحول فقه و فقهاست و این موضوع منحصر به بحث اقتصادی، امنیتی و مدیریتی هم نیست و تمام ابعاد زندگی مردم را دربرمی‌گیرد.

تفکیک رسوم تاریخی و دینی

سردبیر مجله فقه اهل بیت(ع) تصریح کرد: برای مثال در عرصه خانواده محتاج نگاه جامع اسلام و قرآن هستیم، زیرا در تحقیقات علمی و در مباحث فقهی و فتاوا عمدتاً نگاه پراکنده و غیرمرتبط با زن و خانواده داشته‌ایم که خروجی آن در برخی موارد قابل قبول نیست. درمورد نگاه به اقلیت‌های دینی اکثر این موارد به رسومی که از قبل ارث برده‌ایم و یا به موضوعات تاریخی بازمی‌گردد و کمتر جنبه تشریعی دارد و متأسفانه آن را به دین نسبت می‌دهیم.

وی با تأکید بر اینکه باید میان رسوم تاریخی و دینی تفاوت بگذاریم، اظهار کرد: به نظر بنده بحث اقلیت‌ها محتاج تغییر نگاه فقهی است، البته برخی فقها هم حکم به طهارت مطلق آنان داده‌اند، اما همان طور که بیان شد در برخی مسائل گاهی رگه‌هایی از تجارب تاریخی و رسومی که از قبل بوده در انظار دیده می‌شود.

کم‌لطفی در بهره فقهی از قرآن

الغفوری با تأکید مجدد بر اینکه حرکت برای متناسب‌سازی فقه با نیازهای روز بسیار کند است و با زندگی روزمره تناسب ندارد، بیان کرد: اگر ادعا می‌کنیم قرآن ظرفیت استنباط گسترده دارد با ادعا چیزی حل نمی‌شود و باید نمونه عینی بیان کنیم؛ گاهی یک آیه و نیم شاید بیش از 30 و 50 حکم فقهی داشته باشد، ولی در مورد استناد به قرآن در فقه کم‌لطفی شده است و حتی در برداشت مسائل مستحدثه معتقدم قرآن کریم ظرفیت عظیمی برای پاسخگویی به سؤالات دارد.

این محقق و استاد حوزه با بیان اینکه نگاه به فقه نیازمند تعدیل است، تصریح کرد: اگر تنها دنبال حکم اباحه، وجوب، استحباب و ... برویم و فقه را به این موارد منحصر کنیم، خود را از توصیه‌های قرآنی محروم کرده‌ایم؛ ضمن اینکه برخی آیات ناظر به نحوه اجرای حکم است که آن هم مرتبط با مسائل فقهی است، ولی ممکن است از آن غفلت کنیم.

اشراب اخلاق در فقه

خالدالغفوری اظهار کرد: برای مثال بالاتر از قتل نداریم، اما در بحث قتل هم قرآن به مسائل اخلاقی توجه دارد و توصیه به بخشش و پرهیز از قصاص کرده است. همچنین در بحث طلاق بر تقوای الهی و بخشش تأکید دارد و فرموده است که «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ؛ طلاق دو بار است پس از آن يا [بايد زن را] به خوبى نگاه داشت يا به شايستگى آزاد كرد و براى شما روا نيست كه از آنچه به آنان داده‏ ايد چيزى بازستانيد مگر آنكه [طرفين] در به پا داشتن حدود خدا بيمناك باشند»(بقره/229). در آیات بعدی نیز مطالبی به همین مضمون دارد که در طلاق بحث تقوا برجسته کرده است؛ یعنی با وجود اینکه حکمی فقهی و حقوقی است ولی بار اخلاقی دارد که در فقه موجود شاهد آن نیستیم و یا کم است. 

وی با بیان اینکه اگر فقه مجموعه قوانین خشک باشد کارآمدی خود را از دست خواهد داد، تصریح کرد: باید اخلاق را در درون آن تزریق کنیم، همان طور که از توصیه اخلاقی قرآن بعد از بیان حکمی حقوقی و فقهی در مورد قتل و طلاق برمی‌آید؛ قرآن کریم ظرفیت گسترده‌ای برای استنباطات فقهی، اخلاقی و علوم انسانی دارد و بسته به نحوه فهم ما از آیات است که می‌توانیم قلمرو فقه و حقوق خود را توسعه دهیم یا منحصر در مسائل گذشته نگاه داریم.

انتهای پیام

captcha