دست یافتن به رشد و توسعه و تبدیل شدن به قطب علمی عناصر خاص خود را میطلبد، یکی از عناصری که زمینه ساز رشد و توسعه در جامعهای را فراهم میسازد، شناخت ناشناختههای علمی است که این شناخت با تحقیق و تفحص صورت میگیرد و جامعهای که به این بُعد توجه و به درستی مسیر آن را طی نماید، میتواند تبدیل به قطب علمی شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کارشناسان و برنامه ریزان کشوری بر آن شدند تا روز خاصی را به پژوهش و تحقیق اختصاص دهند و «شورای فرهنگ عمومی کشور» روز ۲۵ آذرماه را به عنوان روز پژوهش و در سال ۱۳۷۹ هفته آخر آذرماه به نام هفته پژوهش نامگذاری شد.
از آن تاریخ تاکنون مراکز پژوهشی بسیاری آغاز به فعالیت کردند. لازم به ذکر است تا قبل از به وجود آمدن این مراکز، متخصصینی بودند که در حیطههای مورد نظرشان به تحقیق میپرداختند، اما علاوه بر آنان جامعه ایران بعد از ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی با قشری به نام پژوهشگرانی که در مراکز پژوهشی به سر میبرند روبروست که دارای دغدغههای بسیاری هستند، از سویی به دلیل وسعت کار رشتههای علوم انسانی این دغدغهها در میان این گروه بیشتر و از نوع دیگری خواهد بود. در این یادداشت، برخی از دغدغههای این گروه از پژوهشگران مطرح میشود.
نیروی پژوهشی همچون نیروی اجرایی
انجام کار پژوهشی نیازمند آن است که فرد بیشترین زمان خود را صرف انجام مطالعه نماید، مطالعهای که بعد از مدتی شکلی هدفمند به خود میگیرد و پژوهشگر به سمت پاسخگویی به سوالات خود حرکت میکند. در این حالت دیگر نباید از پژوهشگر انتظار انجام کارهای روزانه و اداری را داشت. در حالیکه در مراکز پژوهشی به دلیل وجود نگاهی اداری که از سایر ساختارهای اداری سرایت میکند، این توقع میرود که حتما باید در آخر ساعت یک روز اداری کاری یا خروجی وجود داشته باشد و این با ماهیت کار پژوهشی همخوانی ندارد.
• نگاه درآمد زایی به کارهای پژوهشی
اغلب مراکزی که در راستای تحقیق و پژوهش فعالیت میکنند، علاوه بر نگاه تحقیق، نوعی نگاه درآمدزایی به بخش پژوهش دارند. هر چند یک مرکز پژوهشی بعد از مدت زمانی و قوت یافتن پایههای تشکیل آن، این امکان برایش به وجود میآید که میتواند با انجام کارهای کاربردی و دریافت پروژههایی درآمدزا این وجهه خود را تکمیل نمایند، اما این مساله نیاز به زمان بسیار دارد و از سویی با داشتن چنین نگاهی به پژوهشگر، عملا او فردی است که میخواهد در آمد زایی نماید و این امر به آسیبی منجر میشود که در زیر به آن اشاره میشود.
• انجام کارهای پژوهشی کارفرمایی صرف جهت درآمدزایی
همانطور که در بالا به آن اشاره شد، با وجود نگاه درآمدزایی بر پژوهشگران و به وجود آمدن این توقع، بسیاری از مراکز و به تبع آن پژوهشگران تنها به دنبال جذب پروژه درآمدزا هستند بدون در نظر گرفتن کاربردی و مهم بودن آن پژوهش.
• نبود احساس امنیت شغلی در میان پژوهشگران
حاکم شدن نگاه درآمدزایی بر پژوهشگران، در بسیاری موارد نیروهای انسانی توانمندی که در ذهن خود موضوعات مهمی وجود دارد ولیکن دریافت پروژه خصوصا در موضوعات خاص وجود ندارد، را با مشکل روبرو میسازد و در بسیاری موارد این نیروها از سوی مسئولین مورد مواخذه قرار میگیرند.
• کم توجهی به انجام پروژههای بنیادی
از آنجایی که کشور ایران، در حیطه انجام پژوهش خصوصا پژوهشهای علوم انسانی تا حدود زیادی نوپا میباشد، لازم میآید تا پژوهشهای بنیادی در این حیطه بیشتر انجام شود. ولیکن در مراکز پژوهشی کمتر به پژوهشهای بنیادی توجه میشود و بیشتر خواهان انجام پژوهشهای کاربردی برای کارفرمایان هستند.
• عدم همخوانی حقوق با نوع کار
در حیطه پژوهش اکثرا افرادی حضور مییابند که تحصیلات تکمیلی دانشگاه را دارا هستند، در این حالت باید همخوانی لازم با درآمد آن فرد با تحصیلات صورت پذیرد، در اینجا نیز همچون نگرش اداری به کارهای پژوهشی، نوع تنظیم درآمد و حقوق ماهیان کارشناسان پژوهشی همانند یک فرد اجرایی است با آنکه ماهیت کار این دو با یکدیگر متفاوت میباشد.
پژوهشگران را دریابیم
برای رسیدن به رشد و انجام فعالیتهای پژوهشی کارآمد، باید به وضعیت پژوهشگران توجه نمود. با این همه اگر در طی این چهار دهه چندان حوزه پژوهش ایران خصوصا در زمینه علوم انسانی به نتیجه دست نیافته، وجود دغدغهها و مسائلی است که پژوهشگران با آن دست به گریبان هستند. نبود نگاهی پژوهشی در مراکز پژوهشی، توجه صرف تنها به بعد درآمدزایی این مراکز، عدم توجه به پژوهشهای بنیادی و کارآمد، نبود برنامه ریزی مناسب در خصوص وضعیت درآمدی نیروهای پژوهشی؛ همگی از مواردی است که با برطرف نمودن آن میتوان به نتایج مطلوب در حیطه پژوهش دست یافت.
زهرا فیضی
پژوهشگر مرکز مطالعات میان رشتهای قرآن کریم