به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت مهدی حائرییزدی امروز، سوم دیماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
غلامرضا اعوانی، عضو فرهنگستان علوم و چهره ماندگار فلسفه در این نشست با موضوع «مهدی حائری، جامع الحکمتین» به ایراد سخن پرداخت و در ابتدا با اشاره به اینکه باید دید جامعالحکمتین به چه معناست، بیان کرد: حکمت و فلسفه در همه زبانها وجود دارد و نمیتواند مشترک لفظی باشند. چون اگر مشترک لفظی باشند باید الفاظ دیگری را برای آنها وضع کنیم، ولی تمام علما و حکمای تاریخ این را به کار بردهاند. لذا با وجود تفاوتهایی که وجود دارد، نمیتوانند مشترک لفظی باشند و باید در اینجا گفت که مهدی حائری جمع بین حکمت قرآنی و دینی و حکمت رسمی و برهانی بود.
وی در ادامه تصریح کرد: ناصرخسرو یک کتاب به نام جامعالحکمتین داشته، اما این جمع بین حکمت برهانی، قرآنی، عرفانی و فلسفی یکی دستاوردهای بسیار بزرگ حکمت ماست که در جای دیگر به این شکل دیده نمیشود. میخواهم بگویم که حتی در غرب نیز این معنا وجود ندارد. در یونان حکمت وحیانی نبوده است، البته در قرون وسطی وجود داشته اما در دوره جدید انفصال بین این دو حکمت به وجود آمده است. برای اینکه حکمت الهی در غرب یک حیات مستمری نداشته است و سوفسطائیان آن را مورد حمله قرار دادهاند.
چهره ماندگار فلسفه با تأکید بر اینکه فلسفه جدید الهی نیست، بیان کرد: در دوره جدید این دو حکمت، از هم جدا شد و نمیتوانیم فلسفه جدید را فلسفه الهی بدانیم. اما در اسلام به معنای واقعی، جمع بین حکمت وحیانی و برهانی و حکمت عرفانی صورت گرفته است که دکتر حائری از اساتید بزرگوار ما، یکی از بهترین نمونههای آن است.
اعوانی تصریح کرد: دکتر حائری در فقه و اصول شاگرد اساتید بزرگ بوده است. همچنین باید توجه داشت که جمع بین فقه و حکمت از خصوصیات ایران است. متکلم فقیه داریم اما حکمت در جای دیگر اسلام وجود ندارد و در دانشگاههای خارجی نیز حکمت اسلامی وجود ندارد بلکه اصول عقاید را دارند. لذا یک دستاورد بزرگ ایران داشتن این حکمت است.
وی در ادامه افزود: مرحوم حائری هیچ وقت از والدشان به عنوان استاد اسم نمیبرد، اما آیتالله عبدالکریم حائری اولین استادشان بوده است. سپس در مدت سالیان طولانی، شاگردی آیتالله بروجردی را داشت و اولین کسی که از وی اجتهاد مطلق گرفت، مهدی حائری است. نزد آیتالله محمدحجت کوهکمرهای و ... نیز درس خوانده بود. البته نقل میکند که به نجف رفت، اما چیزی در آنجا ندید. البته این حرف را آقاعلی مدرس نیز میزد که در آنجا چیز خاصی ندیده بود.
چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: مهدی حائری در فلسفه شاگرد امام راحل(ره) بود و به مدت 12 سال شرح اسفار و منظومه را آنجا خوانده است. در قم و تهران نیز نزد مهدی آشتیانی بودند. اما وی از نادر کسانی است که در عین اینکه در فقه و حکمت تبحر داشتند، در خارج از کشور نیز به صورت منظم درس خواندند. در دانشگاههای مختلفی مانند هاروارد و تورنتو، از لیسانس تا دکتری را سپری کرد، در حالی که برای تدریس دعوت شده بود که اینطور شاگردی کردن در کلاس تواضع میخواهد.
اعوانی بیان کرد: مرحوم حائری در دانشگاه میشیگان لیسانس را اخذ کرد و بعد در هاروارد و تورنتو به تحصیل ادامه داد. هفت سال نیز در آنجا ماند. وقتی استاد ما بود، کتاب الهیات شرح منظومه را نزد ایشان خواندیم، همچنین الهیات شفا را نیز درس میدادند و خاطرم هست که صبح زود، موسسه حکمت و فلسفه شاهد حضور بسیار پررنگ شاگردان بود. بعد از اینکه این دوره سپری شد، مدرک دکتری خود را گرفت. وی در یکی از بهترین دانشگاههای کانادا فلسفه اسلامی درس میداد و تلمذ میکرد و در واقع مدت هفت سال طول کشید تا دکترای خود را بگیرد. نه تنها در ایران، بلکه در جهان چنین شخصیتی نداریم که فقیه حکیم باشد که بعد از اینکه اجتهاد را اخذ کرده باشد، دکتری بگیرد و بنده چنین شخصی را کمتر دیدهام.
این چهره ماندگار فلسفه با اشاره به تعاریفی که مهدی حائری از فلسفه ارائه داده تصریح کرد: ما گاهی از طرف دین حرکت میکنیم، قرآن نیز خودش را حکمت میداند. خداوند وقتی پیامبران را فرستاد، در عهد الست از آنها میثاق گرفت که میثاق انبیا(ع) است. مرحوم حائری علاوه بر این از یک راه فلسفه نیز رفته بود و میگفت دین بدون فلسفه نمیشود. میگفت فلسفه به معنای پیجویی حقیقت است و اصول دین را باید با استدلال قبول کرد نه تحکم. دین تحکمی نیست که به زور آن را بپذیریم.
عضو فرهنگستان علوم بیان کرد: مسئله علم در قرآن مورد تاکید است. فهم و شعور نیز اساس دین است. لذا حائری میگوید، دین را باید با استدلال قبول کرد. میفرمایند که اگر بگویند چرا فلسفه میخوانید، یعنی چرا در شناخت خویش کاوش میکنید میگوییم که فلسفه خودشناسی است. همه علوم پدیداری هستند ولی فلسفه، طولی است. چیزی که در مورد حقیقت اشیاء مطرح میشود حکمت است و شما اگر عرض را به طول تبدیل کنید حکمت خواهد شد.
وی در ادامه تصریح کرد: مهدی حائری میگوید بدون فلسفه نمیتوان از عهده اصول عقاید، توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد برآمد و اگر کسی اینها را بدون برهان قبول کند، پذیرش او کورکورانه است و دین، مبتنی بر علم و حکمت است و حقیقتیابی، فصل ممیز انسان از دیگر موجودات است.
این چهره ماندگار فلسفه در ادامه بیان کرد: فلسفه مبتنی بر برهان و مساوی با هستی خود انسان است. اگر فلسفه را کنار بگذارید، انسانیت را کنار گذاشتهاید. همچنین میگویند که نتایج عملی فلسفه چیست. باید توجه داشت که علوم عرضی و فلسفه طولی است. هر علمی که خوانده میشود پدیداری است. برای اینکه در اصول خود باید به حق برسد، تنها علمی که انسان را به مبدءالمبادی میرساند حکمت است و میگویند که فریفته نشوید که علوم پیشرفت کرده است، بلکه اتفاقی که افتاده این است که عرض علم زیاد شده اما طول آن کم شده است.
وی در ادامه بیان کرد: ما میخواهیم یک پدیدارشناسی فرهنگ اسلامی داشته باشیم. در واقع لازم است که در مورد یک چیزی که اتفاق افتاده پدیدارشناسی کنیم. این پدیدارشناسی در مورد حکمت نیز انجام میگیرد، اما سؤال اینجاست که چرا حکمت، فقط در ایران وجود داشته و کشورهای دیگر ضد حکمت بودهاند؟
اعوانی با طرح این سؤال که چرا باید به پدیدارشناسی پرداخت، تصریح کرد: از خصوصیات فرهنگ ایرانی قبل و بعد از اسلام، حکمت به معنای عام و خاص بوده است. ایرانیان حکمت را دوست داشتهاند. دین و فلسفه و حکمت یکی بوده است. در هند نیز اینطور است که وقتی میخواهند در مورد ادیان صحبت کنند، همان را میگویند که فلسفه میگوید. در نتیجه حکمت دانستن دین در شرق، روا بوده است. اما باید پدیدارشناسی کنیم که چطور شد که در عالم اسلام حکمت و تشیع را قبول کردند و در جاهای دیگر اشعریت به معنای ضدیت با حکمت بوده است.
وی در ادامه افزود: بزرگان اشعری نیز ایرانی بودند، اما باز کارشان نگرفت، لذا اشعریت در جهان عرب، با آنکه بزرگان آنها ایرانی بودند ظهور کرده است. همچنین این نهضت ترجمه در بیتالحکمه نیز ایرانیان اداره میشد. اما یکی از علل وجود حکمت در عالم اسلام برمیگردد به قوم ایرانی که حکومت داشتند. حکومت بدون حکمت نیست و یکی از قدرتهای بزرگ دنیا، ایران بوده است. دومین مسئله نیز فهم آنها از قرآن به معنای حکمت بوده است.
اعوانی با تأکید بر اینکه مهدی حائری روی برهان توجه خاصی داشت تصریح کرد: مکتبهای مختلفی به وجود آمد، اما تفاوت فلسفه با عرفان، از نظر استاد حائری این است که فلسفه قائم به برهان است. لذا عرفان را، مادامی که قائم به برهان است میپذیریم و لازمه علم، برهان منطق است که به آن تاسی میکردند. ایشان به ابن سینا نیز شباهت زیادی دارد و روش ایشان از جهتی به ابن سینا شبیه است. ابن سینا در شفا، مابعدالطبیعه را الهی کرده است. همچنین در دقائق منطقی، مخصوصا در کلاس شنیدهایم از ایشان که دقتهای زیادی داشتند. در روششناسی علوم برهانی نیز ابن سینا کارستان بزرگی انجام داده است. از جمله، با این روششناسی است که الهیات را اعم و اخص کرده است.
وی بیان کرد: یک شباهت دیگر این است که ابن سینا فیلسوف محض است و در استدلالهای خود آیهای از قرآن نمیآورد، اما خیلی الهی بحث کرده است. اما ابن سینا مسائل شرعی را برهانی کرده است. کتاب دهم شفا، مسائلی مانند عبادات و معاملات را دارد و مرحوم حائری نیز این کار را کرده است.
این چهره ماندگار فلسفه در ادامه با اشاره به اینکه مهدی حائرییزدی به سهرودی نیز شبهاتهایی داشته است تصریح کرد: دکتر حائری علم حضوری و کشفی را زیاد بحث کرده است. در رساله دکتری، بحثهایی دارد، از جمله اینکه علم ذوقی غربیها با علم شهودی عرفا تفاوت دارد که کاملا هم درست است. سهرودی همیشه علم شهودی اتصالی دارد که به حق متصل شده است. این با علم شهودی امروزی فرق دارد و مهدی حائری این مسئله را نیز مطرح کرده است.
اعوانی بیان کرد: مرحوم حائری در مورد عرفان بحثهایی دارد که اگر با حکمت سازگار باشد آن را میپذیرد، اما در دوره صفویه یک اتفاقی میافتد و آن این است که علمای فقیه از کشورهای مختلف به ایران میآیند. بنابراین ما حکمای فقیهی مانند ملاصدرا داریم که بزرگترین دستاورد این دوره است و استاد حائری نیز در این زمینه مطرح است که یک فقیه، اصولی و حکیم محسوب میشود.
انتهای پیام