اگرچه در دین مقدس اسلام پیامبر اکرم(ص) در قیاس با سایر انبیاء از جایگاه و مقام بالاتری برخوردار است، اما سایر پیامبران الهی نیز قابل تکریم و احترام هستند؛ چراکه آنان برگزیدگان پروردگار بودهاند و مسلمانان موظفاند که به تمام رسولان الهی محبت و ایشان را اکرام کنند. در قرآن کریم سرگذشت برخی از پیامبران الهی ذکر شده که از جمله آنها سرگذشت حضرت عیسی(ع) است. قرآن کریم حضرت عیسی را یک بشر میداند که از طریق اعجاز و بدون پدر از حضرت مریم(س) به وجود آمده و در مقام پیامبر و برای ارشاد مردم مبعوث شد و مانند سایر پیامبران با خداوند جهان در ارتباط بود، حقایقی دریافت و به مردم ابلاغ کرد؛ نه خدا بود نه پسر خدا، بلکه بنده خدا بود.
تعدادی از سورهها و آیات قرآن به زندگی، شخصیت، ویژگیها و برخی از اوصاف حضرت عیسی(ع) پرداخته است. در برخی از این آیات شیوه خلقت، داستان زندگی مادر و حیات پر ماجرای خودشان و در برخی دیگر مقامات معنوی و خصلتهای اخلاقی او مطرح شده است؛ در مواردی نیز ادعاها و نسبتهای مسیحیان، مثل الوهیت و تثلیث طرح و رد شده است.
در این خصوص کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ به سراغ عباس اشرفی، قرآنپژوه و استادیار دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، رفت. وی فارغالتحصیل دکتری تخصصی در رشته علوم قرآن و حدیث است و علاوه بر تدریس در دانشگاه آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله از خود برجای گذاشته که مهمترین آنها عبارتاند از: «عبادات در ادیان ابراهیمی»، «اخلاقیات تطبیقی»، «مقایسه قصص در قرآن و عهدین» و «جستاری در ادعیه رضویه»، «داستان و گزارش تاریخ در قرآن، «نیایشگاه در قرآن و عهد قدیم و جدید»، «قدس از نگاه قرآن و عهدین»، «عناصر اعتقادی از نگاه قرآن و عهد جدید» و «عترتشناسی تطبیقی».
گفتوگوی ایکنا با این قرآنپژوه و مؤلف بدین شرح است:
ایکنا: در ابتدا توضیح دهید که قرآن کریم حضرت مسیح را چگونه معرفی میکند؟
قبل از معرفی حضرت مسیح باید به معرفی مادر حضرت عیسی، یعنی حضرت مریم(س) پرداخت. بر طبق آیه 42 سوره آل عمران «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» خداوند حضرت مریم را برگزید و بر زنان عالم برتری داد. اما در نگاه کتاب مقدس اناجیل موجود که اکنون در دست مسیحیان است، مریم شخصی عادی است. به عبارتی مریم در مسیحیت زمانی مطرح میشود و اهمیت پیدا میکند که مادر عیسی مسیح میشود. یعنی مریم قبل از مادر عیسی شدن جایگاهی ندارد، اما در قرآن قبل از اینکه مادر عیسی شود؛ خود یک نمونه و برگزیده بوده است و چون برتری داشته، مادر میشود.
به عبارتی، یک اشتراک وجود دارد و یک افتراق؛ اشتراک این است که مادر است و افتراق اینکه خودش شخصیتی مستقل است. مثلاً اگر فرض کنیم مریم مادر عیسی مسیح(ع) نمیشد، ولی باز یک شخصیت قابل ذکر و قابل درس گرفتن و الگو شدن بود. این اولین تفاوت نگاه قرآن به حضرت عیسی(ع) است. به عبارتی در مسیحیت مریم طریق رسیدن به عیسی مسیح است. یعنی مطرح شدنش فقط به دلیل عیسی مسیح است، اما در قرآن هم خودش یک موضوع است و هم طریق رسیدن به عیسی مسیح است. یعنی در قرآن هم طریقیت دارد و هم موضوعیت. ولی در مسیحیت و اناجیل فقط طریقیت دارد.
ایکنا: چرا در قرآن کریم با اسامی مختلفی از حضرت عیسی(ع) مواجه میشویم؟
در قرآن اسمهایی برای عیسی مسیح ذکر شده که این اسمها دلالتی بر مسمی دارد؛ یعنی عیسی مسیح را معرفی میکند که این اسمها دو دستهاند؛ نامهایی که تأیید و اسمهایی که رد شدهاند و خدا میخواهد آن را از عیسی صلب کند. اسمهایی مانند: «انی عبدالله»، به عنوان عبدالله یا «عیسی مسیح» یا «عیسیبنمریم»، «رسول بنیاسرائیل» یا «رسولالله» یا «نبی» یا «کلمة الله» اینها اسمهایی هستند که هویت اصلی عیسی مسیح را نشان میدهند و او را برای ما معرفی میکنند. اما اسمهایی هم هستند که قرآن آنها را رد میکند، مانند «خدا» که هرکسی آن را بگوید کافر است. همچنین عیسی را میتوان از حیث دعوت نیز در قرآن معرفی کرد یا از حیث معجزاتش.
ویزگیهای اثباتی مسیح در قرآن از این قرار است: او بنده خداست(سوره مریم آیه 30)، او مخلوقی از مخلوقات خداست(سوره آل عمران آیه 59)، او پیامبری از پیامبران خداست(سوره نساء آیه 171)، تولد او معجزهآسا بود(سوره آل عمران آیههای 46 و 47)، خدا به او معجزاتی داده است(سوره آل عمران آیه 49)، او کلمة الله است(سوره آل عمران آیه 45). از این جهت عیسی «کلمة الله» نامیده میشود که مستقیماً با سخن «موجود شو» خدا به وجود آمده(سوره آل عمران آیه 47). برخی از آیات قرآن عموماً اهل کتاب و خصوصاً مسیحیت را از شرک نهی میکند. نصاری گفتند: مسیح، پسر خداست و این سخن باطل است(سوره توبه آیه 30) و کسانی که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است، مسلماً کافر هستند(سوره مائده آیه 17).
ایکنا: قرآن چگونه مسیحشناسی رایج در انجیل و سایر کتب مقدس را رد میکند؟
در بررسی تطبیقی میان کتب عهد جدید و عهد قدیم و اناجیل همنوا با قرآن به دو نتیجه دست مییابیم: نخست اینکه عهد جدید دو مسیحشناسی دارد: یکی از آنها با مسیحشناسی قرآن نزدیک و دیگری کاملاً مغایر با آن است و قرآن آن را کفر میشمارد. نتیجه دوم اینکه: مسیحشناسی عهد قدیم و اناجیل همنوا و قرآن کریم به هم نزدیک است و اگر تفاوتی نیز به چشم میخورد، فقط در عنوان یا نامگذاری است. در این سه مسیحشناسی عیسی از مرزهای انسانیت فراتر نمیرود، برخلاف مسیحشناسی پولس و یوحنا که در آن مسیح از این مرز فراتر رفته و با خدا همذات و با او برابر میشود.
با توجه به شواهد قرآنی که برشمرده شد، میتوان دو نتیجه گرفت: نخست اینکه مسیحشناسی رایج را رد کنیم و دوم اینکه قرآن مسیحشناسی خاص خود را دارد. قرآن درباره رد مسیحشناسی رایج میگوید که مسیح خدا نیست و در آیههای 17 و 72 سوره مائده به این موضوع اشاره میکند. نصاری بعد از حضرت عیسی(ع) درباره عیسی گفتند که او خداست و عدهای دیگر از آنان گفتند پسر خداست و عدهای دیگر او را یکی از سه خدا میدانند که از اجزای تثلیث است. مراد از خدا، روحالقدس و عیسی است که به هر سه نسبت الوهیت(خدایی) میدادهاند.
به نظر من ادیان دو دستهاند: ادیانی که با یک اصول خاص و یک کتاب نازل شده و از سمت خدا معرفی میشوند مثل اسلام که قوامش به قرآن است و یهودیت که قوامش به تورات است و پیامبران، مبلغین و مفسرین این کتابها هستند و دوم ادیانی که شخص مؤسس چه پیامبر بوده یا نبوده مبنای دین میشوند. مثل بودیسم که قوام آن به بوداست یا مسیحیت که قوام آن به مسیح است؛ دقیقاً فرق اسلام با مسیحیت در نوع نگاه به مسیحشناسی این است که مسیح همه چیز نیست و اگر مسیح را برداریم، نباید دین مسیحیت حذف شود و باید بماند و دقیقاً قرآن این مورد را رد میکند و میگوید عیسی مسیح، یک آدم، یک پیامبر و یک مبشر است و نه بیشتر. نه اینکه جایگاه خدایی را برایش فرض کنیم و نه اینکه تمام اسماء و صفات الهی را بگوییم که برای عیسی است و هرچیزی را که خدا دارد؛ عیسی نیز دارد. به عبارتی قرآن میخواهد عیسی را از مقام خدایی تنزل دهد؛ و این دقیقاً همان تصور رایج در مسیحیت است. بنابراین فکر میکنم بزرگترین تفاوت بین قرآن یا نگاه اسلام به مسیحیت در نوع نگاه این دو به عیسی مسیح است. یعنی عیسی مسیح را خدا بگیریم یا پسر خدا که باز خدا میشود و نگاه مسیحیان این گونه است و اسلام میخواهد این موضوع را حذف کند. یعنی بحث روی توحید و تفاوت توحید در نگاه مسیحیان و مسلمانان است.
ایکنا: تَثلیث یا سهگانهباوری یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است که براساس آن خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر(که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس است. نظریه تثلیث از نگاه قرآن و کتب مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
در میان ادیان ابراهیمی، یهودیت و اسلام معتقد به خدای واحد هستند و مسیحیت نیز شرک را از خود میزداید و خود را توحیدی و یکتاپرست میداند. با وجود اینکه هر سه فرقه مهم مسیحی تثلیث را در کنار توحید، از شاخصها و اعتقادات اساسی هر مسیحی میدانند، آموزه تثلیث در سال 325 میلادی در شورای نیقیه(اولین شورای کلیسایی دنیا) رسمی شد و به ظاهر با توحید ناسازگار است. پرستندگان مسیحی سعی میکنند که تثلیث را طوری توضیح دهند که ابهامزدایی ظاهری آن دیده نشود. بر طبق تثلیث مسیحیان خود را یکتاپرست و پیرو تثلیث مینامند و خدا را دارای یک ذات و سه کالبد یا شخص میدانند. بنا به نظر مسیحیان، پدر، پسر و روحالقدس هریک شخص و یا شیء(معنا) هستند.
نوع نگاه به عیسی مسیح اختلاف بین قرآن و مسیحیان است. یعنی اگر مسیح را پسر خدا بگیریم که به نوعی خدا گرفتهایم یا اگر خود خدا بگیریم باز خدا گرفتهایم، که این موضوع را رد میکند و تثلیث هم همین میشود. تثلیث یعنی اینکه دو تا اقنوم دیگر یا دو حالت دیگر یا دو وجود دیگر یعنی خدا میتواند تغییر حالت بدهد و خدا میتواند در قالبهای دیگر نیز وجود داشته باشد و مشکلی که پیش میآید این است که با بساطت ذات خداوند منافات پیدا میکند. یعنی خداوند ذات بسیط است و ذات بسیط نمیتواند تعدد به خودش بگیرد. در قرن چهارم میلادی تثلیث نداریم. لذا اگر در کتاب مقدس و انجیل نگاه کنیم، نمیتوانیم تثلیث را ثابت کنیم برای اینکه تثلیث به تدریج وارد اندیشه مسیحیان شد که تا قرن 4 میلادی طول کشید تا به منزله اصل ثابتی وارد مسیحیت شود. بنابراین قرآن تثلیث را رد میکند؛ تثلیثی که چهار قرن بعد از عیسی مسیح در مسیحیت شکل گرفت و در مرامنامه انجیلی نطفهاش کشته شد. به نظر میرسد که اگر نگاه محققانهای به کتاب مقدس داشته باشیم، در عهد جدید تثلیث نمیبینیم، کما اینکه در قرن 4 وقتی میخواستند تثلیث را در کتاب مقدس پیدا کنند به شدت دنبال ردپای تثلیث در عهد جدید میگشتند و نتوانستند به صراحت پیدا کنند.
قرآن کوشش زیادی در معرفی کامل و جامع حضرت عیسی(ع) و اعتقادات پس از ایشان داشته است. مطالعه در آیات قرآن جای تردید باقی نمیگذارد که قرآن تثلیث مسیحی را در تفسیرهای مسیحی رد کرده است و دانشوران مسیحی ادعا کردهاند که رد کردن تثلیث دیدگاه رسمی کلیسای مسیحی نیست، بلکه دیدگاههایی است که برخی مسیحیان جزیرةالعرب از جمله بعقوبیه به آن معتقد بودند. نگاه به تمام آیات مربوط به تثلیث، فضای بحث را روشنتر میسازد. آیات الهی در این باره به 7 دسته تقسیم میشوند: تأکید بر توحید و اشاره به نفی تثلیث(سوره اخلاص که به دلیل توصیف قابل فهم توحید اسلامی به سوره توحید نام گرفته)، نفی صریح تثلیث(سوره مائده آیه 73). از نگاه قرآن، عیسی شخصیتی است که دو امتیاز مهم دارد: مقام رسالت و تولد معجزه آسای او، مردود دانستن خدای پسر(آیات 26 سوره انبیاء و 116 سوره مائده) که فرزند گزیدن خدا را ناروا میدانند، نفی الوهیت(خدا بودن) مسیح(سوره مائده آیه 72)، نفی الوهیت روحالقدس؛ ویژگیهایی که کتاب مقدس برای روحالقدس بیان میکند، تصویری از روحالقدس به دست میدهد که با تصویر جبرئیل در منابع انسانی شباهت فراوانی دارد، بندگی خداوند محور تعالیم عیسی(سوره زخرف آیه 64)، توحید در میان گروهی از مسیحیان(سوره مائده آیه 66).
در پایان باید گفت که دیدگاه قرآن درباره مسیح طبق آیه 171 و 172 سوره نساء «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا: اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و درباره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسىبنمريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سهگانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است و لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا: مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمیورزد و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مىآورد» این گونه است؛ اول اینکه: او رسولی از رسولان خدا است. دوم: اقرار به الوهیت عیسی منتهی به ثلاثه میشود و در قرآن داریم «لا تقولوا ثلاثة». سوم آیه «انما الله اله واحد» یعنی ممکن نیست که عیسی یک اله در کنار او باشد. چهارم: «سبحانه ان یکون له ولد» او فرزندی ندارد پس چگونه اله در کنار او است؟ پنجم: همه چیز ملک خدا و برای خدا است «له ما فی السموات و ما فی الارض» و ششم: نیازی به غیر خدا نیست «کفی بالله وکیلا» و در پایان تأکید میشود که عیسی(ع) عبد خداست، همانطور که ملائکه مقرب عبد او هستند «لن سیتنکف المسیح ان یکون عبدا لله و لا الملائکة المقربون».
میلاد جعفریمهر
انتهای پیام