اخلاق مقدمه تربیت و رشد انسان است
کد خبر: 3777104
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰

اخلاق مقدمه تربیت و رشد انسان است

گروه معارف - رئیس مؤسسه بینش مطهر اصفهان گفت: تا زمانی که اخلاق در انسان‌ها نهادینه نشود، تربیت و بالاتر از آن، رشدی که مدنظر اسلام است، محقق نمی‌شود. اهمیت این مسئله تا آنجا است که پیامبر(ص) هدف از بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی بیان می‌کند، چون اخلاق هسته اصلی تربیت و تربیت هسته اصلی رشد است.

اخلاق هسته اصلی تربیت و تربیت هسته اصلی رشد است

حجت‌الاسلام محمدوحید صافی، رئیس مؤسسه بینش مطهر اصفهان در گفت‌و‌گو با ایکنا از اصفهان، درباره جایگاه اخلاق در آموزه‌های دینی اظهار کرد: فلسفه اصلی رسالت انبیا و نقطه اصلی حرکت آنها در طول تاریخ، رشد انسان‌ها و مهم‌ترین ابزار و اقتضای رشد، تربیت بوده است. مهم‌ترین مؤلفه تربیتی نیز اتصاف انسان‌ها به یک‌سری بایدها و نبایدهای فطری و عقلی است که اصطلاحاً به آنها، اخلاق گفته می‌شود.
وی ادامه داد: تا زمانی که اخلاق در انسان‌ها نهادینه نشود، تربیت و بالاتر از آن، رشدی که مدنظر اسلام است، محقق نمی‌شود. اهمیت این مسئله تا آنجا است که پیامبر(ص) هدف از بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی بیان می‌کند، چون اخلاق هسته اصلی تربیت و تربیت هسته اصلی رشد است.

وضعیت اخلاق در جامعه
رئیس مؤسسه بینش مطهر اصفهان با تأکید بر اینکه برای قضاوت در مورد وضعیت اخلاق در جامعه، ابتدا باید نظریه اخلاقی را که به آن قائل هستیم مشخص کنیم، افزود: نظریات مختلفی در این خصوص وجود دارد و ما باید نسبت خود را با نظریه‌ای که به آن قائل هستیم بسنجیم. نظریه وجدان اخلاقی می‌گوید فعل اخلاقی آن است که توسط وجدان به انسان الهام می‌شود و وجدان او را به سمت کمال و سعادت دعوت می‌کند. نظریه اخلاق افلاطونی قائل به این است که منظور از اخلاق، حالتی می‌باشد که روح انسان پیدا می‌کند، یعنی روح بعد از رشد کردن زیبا می‌شود و به تبع این زیبایی، انسان کارهای زیبا انجام می‌دهد. این نظریه، پایه اخلاق را عدالت می‌داند، اینکه روح انسان زیبا شده و به تناسب آن، فعل زیبای اخلاقی انجام می‌دهد، به دلیل این است که روح به اوج عدالت رسیده، بنابراین انسانی اخلاقی می‌شود.
حجت‌الاسلام صافی اضافه کرد: نظریه عاطفی یا اخلاق مسیحی معتقد است که اخلاق از عاطفه و مهر و محبت سرچشمه می‌گیرد که ورای تمایلات فردی و خودِ دانی انسان‌ها است، یعنی فعل اخلاقی از نوعدوستی سرچشمه می‌گیرد. فلاسفه اسلامی معیار فعل اخلاقی را عقل و اراده معرفی می‌کنند که بر اساس آن، هر کاری که با عقل و اراده همخوانی داشته باشد، اخلاقی است. بر اساس نظریه دیگری با عنوان زیبایی معقول، امور اخلاقی فی حد ذاته زیبا و با عظمت هستند، جاذبه دارند، حرکت ایجاد می‌کنند و باعث تعریف و تمجید دیگران می‌شوند. عده دیگری اخلاق را با عنوان عقل دوراندیش معرفی کرده و معتقدند انسان دوراندیشی کرده و برای منفعتی که در آینده به او می‌رسد، به نوعی اخلاق را رعایت می‌کند که منفعت دیگران تأمین شود و دیگران نیز اخلاق را رعایت می‌کنند تا منفعت او تأمین شود. شهید مطهری و امام(ره) این نظریه را رد کرده‌اند، چون نگاهی مادی‌گرایانه به اخلاق دارد.
وی افزود: برخی برای اخلاق حسن و قبح ذاتی قائل شده و معتقدند در درون یک فعل ذاتا خوبی‌ها یا بدی‌هایی وجود دارد که انسان‌ها به آن گرایش پیدا کرده یا از آن دوری می‌کنند. بعضی از حکمای اسلامی نظریه رضای خدا را مطرح کرده و می‌گویند فعل اخلاقی آن است که هدف و انگیزه آن، رضای خدا باشد. این نظریه، حسن و قبح شرعی یا همان امر و نهی الهی نیز نامیده می‌شود.

اسلام منشأ اخلاق را فطرت انسان می‌داند
رئیس مؤسسه بینش مطهر اصفهان بیان کرد: شهید مطهری نظریه پرستش را مطرح می‌کند که بر اساس آن، امور اخلاقی در چارچوب نظام الهی معنا پیدا می‌کنند، یعنی فعل اخلاقی کسانی که خداپرست نیستند یا سکولار هستند، نوعی عبادت و پرستش ناخودآگاه است و امور اخلاقی در فطرت انسان‌ها نهادینه شده و به آنها الهام می‌شود، در واقع انسان به حسب فطرت خود امور اخلاقی را صحیح می‌داند، چنانکه آیه 73 سوره انبیا می‌فرماید:«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدينَ؛ و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و به‌خصوص اقامه نماز و اداء زکات به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند». طبق نظریه پرستش، امور اخلاقی اموری هستند که منطبق بر عقل‌اند، البته عقلی که روی فطرت نشسته است، انسان‌ها به واسطه عقل و فطرتی که خداوند به آنها داده، خوبی‌ها و بدی‌ها را هر لحظه می‌فهمند و با انتخاب خود به آن عمل کرده یا نمی‌کنند، پس تمام خوبی‌ها و بدی‌ها به قلب انسان الهام شده است، مبنی بر اینکه مایه‌ای به نام فطرت در انسان وجود دارد که در آمیختگی با عقل، به نتایجی در خصوص اعمال خوب و بد می‌رسد. در واقع اسلام منشأ اخلاق را فطرت انسان می‌داند.
وی تصریح کرد: بر اساس نظریه پرستش یا رشد فطرت‌مدار، علت اصلی ضعف اخلاقی در جامعه به بن‌مایه‌های فطری افراد برمی‌گردد. فطرت در وجود همه انسان‌ها ثابت است، ولی نزدیکی یا دوری از فطرت موجبات رشد یا عدم رشد آنها را فراهم می‌کند؛ بنابراین برای ریشه‌یابی معضلات اخلاقی در جامعه باید به سراغ مؤلفه‌های فطری که در وجود انسان‌ها قرار دارد برویم و از سبک معماری و نوع ارتباطات افراد جامعه با یکدیگر گرفته تا نظام آموزشی و نوع وسیله نقلیه و هر نمود مادی یا معنوی که انسان‌ها را از فطرت اصلی‌شان دور کند، باعث دوری آنها از فعل اخلاقی می‌شود، چون اسلام دینی کاملا بُعدنگر است، برای مثال اگر بخواهیم علت گرایش جوانان به امری غیر اخلاقی را بدانیم، باید ببینیم در حوزه مسائل اقتصادی یا سیاسی از چه چیزی رنج می‌برند و سپس راجع به مسائل اخلاقی قضاوت کنیم. مسائل اخلاقی مانند مکعبی است که ابعاد مختلفی دارد و می‌توان از زوایای گوناگون به آن نگاه کرد و باید تمام ابعاد آن را در نظر گرفت.

captcha