به گزارش ایکنا از لرستان، شهید هوشنگ رستمی، چهارم خردادماه سال ۱۳۱۹ در روستای «قلعه منصور» بیرانشهر از توابع شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. وی روزگار را در جمع خانوادهای با محبت و روستانشین گذراند تا به سن هفت سالگی رسید و تحصیل را در همان روستای محل تولدش آغاز کرد.
وی علاقه زیادی به کسب علم داشت، همین عامل سبب شد تا دو پایه تحصیلی را در یک سال با موفقیت پشت سر بگذارد و پساز پایان دوره ابتدایی به «خرمآباد» هجرت کرد تا تحصیل را ادامه دهد، تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی ادامه داد و در کسوت نظامیگری وارد ارتش شد و پساز طی دوره تکاوری و چتربازی، خدمت خود را در تیپ ۵۵ هوابرد آغاز کرد.
هوشنگ در جریان نا آرامیهای داخلی کشور که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، تا پایان جنگ تحمیلی در تیپ ۵۵ هوابرد در سمتهای مختلف ازجمله فرماندهی گروهان و گردان پیاده نقشآفرینی کرده و شجاعت و دلیری وی زبانزد عام و خاص بود.
عملکرد رستمی در دفاع از مرزها بهویژه «سومارو»، «نفتشهر» و نظارت بر احداث جاده مرزی در این ناحیه در زیر دید و تیر دشمن، تحسین شاهدان را برانگیخت.
وی در جریان عملیاتهای آفندی و پدافندی پنج بار مجروح شد که یکبار در نبردی نزدیک، صورت و سینهاش مورد اصابت تیر مستقیم کلاشینکف دشمن قرار گرفت، اما بهلحاظ بنیه قوی و اراده و ایمان پایدارش، این جراحتها را تحمل کرد.
رستمی در جریان تهاجم سراسری ارتش عراق در 31 تیرماه سال 67 با گروه کوچکی در مقابل تهاجم وحشیانه دشمن ایستاد و با انهدام اولین تانک متجاوز در محور سومار ـ ایوان، در نقطهای به نام «دره شیطان» ستون عظیم زرهی دشمن را متوقف و ناچار به عقبنشینی کرد.
وی مردی با استعداد و علاقهمند به فرهنگ و ادب بود و بهلحاظ حُسن خُلق، روابط صمیمانه، گذشت و کرامت نیز دارای جاذبه و محبوبیتی کمنظیر بین دوستان، بستگان و آشنایان بود.
سرانجام شهید رستمی در ۲۰ آذرماه سال ۱۳۶۹، هنگامیکه در سمت معاونت لشکر ۸۴ انجام وظیفه میکرد، بهمنظور کمک به مجروحی که در میان میدان مین دشمن واقع در نقطه مرزی «کانی شیخ» بر زمین افتاده بود و نیاز فوری به امدادرسانی داشت، بدون توجه به خطر میدان مین وسیع و متراکم دشمن، وارد آن محل شد و خود نیز در اثر برخورد با مین و انفجار شدید آن به درجه رفیع شهادت رسید.
فرازی از مناجاتهای شهید هوشنگ رستمی
شهید هوشنگ رستمی در مناجاتنامه خود که توسط محمود رستمی، فرمانده لشگر ۶۴ پیاده ارومیه تدوین شده است نوشته است: «به خواست خدای بزرگ به دنیا آمدیم و به فرمان او برای پایداری سرزمینمان خواهیم جنگید و به مشیت خدا خواهیم مرد.
پروردگارا تو را سپاس میگوییم که ما را آفریدی و به مردانگی و شرف پایبندمان ساختی تو را سپاس میگوییم که به ما مهر عطا فرموده و خشم بخشیدی به ما میهنی عطا فرمودی و با روزهای فرحبخش و شبهای دلنشین، کوههای بلندش در غرب و دشتهای سوزانش در جنوب طنینانداز تکبیر جوانان ماست.
و تو را به صد عز و احترام سپاس میگوییم که به ما رسول و پیامبر فرستادی و تا آن حد او را مورد مرحمت قرار دادی که خود و ملائک بر او صلوات میفرستی.
ای پروردگار بزرگ هستیبخش روان ما را روشن، توان ما را همچون کوه و دل ما راهمچون دریا فراخ و خروشان ساز...
ای پروردگار هستیبخش به ما آنچنان نیرو و توانایی عطا فرما که هرگز از دادن جان در راه هدفهای متعالی تو دریغ نورزیده و همچون گذشته در پیشاپیش نیروهای رزمنده کشورمان با آنهاییکه امروز به نام دشمن با ما میجنگند مصاف دهیم».
خاطرات شهید هوشنگ رستمی
از نبرد حماسهای و سرنوشتساز محور سومار مدتها میگذرد گرچه با اهتمام سر کار سروان احمد نوروزی افسر عقیدتی ـ سیاسی نزاجا در رابطه با این عملیات در مجله شماره ۱۰۵ صف مطالبی به رشته تحریر در آمده و گزارش آن نیز رسماً طی نامهای و در زمانیکه اینجانب فرماندهی تیپ ۵۵ هوابرد را به عهده داشتم به قرارگاه غرب گزارش شده است لیکن اکنون مدتی از این پیکار مقدس گذشته و یادآوری و درج نام فرماندهان، سربازان و یگانها در حقیقت ذکری از فداکاری آنانست لذا بهمنظور قدرشناسی و اصالت هرچه بیشتر و برای آنکه اسامی آنان نیز جاودانه بماند این حماسه با شکوه تنظیم و به ارواح پاک شهدای جنگ تحمیلی و به کسانیکه با فداکاری خود مانع تسلط متجاوزین عراقی به محور سومار شدند تقدیم میشود.
لازم به توضیح است که در آن روزها بهعلت درگیریها و تلاطم جدی در جبهه جنوب و عملیات مرصاد در اسلامآباد غرب کمتر کسی آن طوریکه باید و شاید تلاشها و فداکاریهای کارکنان نیروی زمینی و وظیفه دشواریکه این نیروها بهخصوص یگانهای قرارگاه غرب در سد کردن و عقب راندن متجاوزان عراقی در محورهای سر پل ذهاب، سومار و ایلام با آن مواجه بودند اطلاع داشت.
انتهای پیام