نامه امام خمینی(ره) به گورباچف؛ هشداری به ابرقدرت جهانی برای شکسته شدن استخوان مارکسیسم
کد خبر: 3778097
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۱۴

نامه امام خمینی(ره) به گورباچف؛ هشداری به ابرقدرت جهانی برای شکسته شدن استخوان مارکسیسم

گروه اجتماعی - کشوری که تلقی می‌شد در موضع ضعف حاضر به پذیرش صلح با عراق شده با اعتماد به نفس رهبر آن(امام خمینی(ره)) یکی از ابرقدرت‌های جهان را به معنویت دعوت کرده و به صراحت از شکسته شدن استخوان‌های مارکسیسم سخن می گوید.

ضرورت بازخوانی پیام تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف برای نسل امروز

به گزارش ایکنا از همدان، 13 دی ماه سالروز ابلاغ پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) به گورباچف رهبر شوری سابق است.

نامه تاریخی امام خمینی(ره) توسط هیأت منتخب ایشان متشکل از آیت الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدچی دباغ، 13دی 1367در مسکو به گورباچف تحویل داده شد.

مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ به عنوان یکی از اعضای هیات حامل نامه گورباچف، در سال 1318 در شهر همدان متولد شد و در خانواده ای مذهبی و فرهنگی رشد و نمو یافت تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهج البلاغه بهره فراوان برد.

مرحومه دباغ در سال 1333 با محمد حسن دباغ ازدواج کرد، این ازدواج سرآغاز تحولات زندگی وی محسوب می‌شود، در آغازین روزهای زندگی مشترک به تبعیت از همسرش به تهران مراجعت کرد، در تهران توانست تحصیلات علوم دینی خود را تا سطح (شرح لمعه) ادامه دهد و از محضر استادانی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیت الله محمدرضا سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری استفاده کند.

دباغ در حالی به تحصیل ادامه می‌داد و به فعالیت‌های سیاسی مبادرت داشت که مادر هشت فرزند بود، فعالیت‌ها و حرکت‌های سیاسی دباغ با پخش و توزیع اعلامیه در سال های 41-40 آغاز می‌شود و با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدی در تهران شدت می‌یابد، همچنین در این دوره با دانشجویان مبارز دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف و علم و صنعت همکاری و تعامل داشته است.

مرضیه حدیدچی (دباغ) از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامی است که فعالیت‌ها و حرکت‌های سیاسی خود را از سال 1346 آغاز کرده است و این مبارزات را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و پس از آن نیز در مصدر بسیاری از امور از جمله فرماندهی سپاه همدان و مسئولیت بسیج خواهران، 3 دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی و قائم مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

دباغ علت انتخاب شدنش را توسط امام ره در هیات حامل پیام امام به گورباچف را بر اساس شناختی که امام در سال 49، نسبت به ایشان داشتند اعلام می‌کند.

 

خاطره‌ای از دیدار دباغ با گورباچف 

وی در مورد دیدارش با گورباچف، در کتاب «زنی از تبار الوند» اینگونه می‌گوید: «بنده مسئولیت زندان‌ها را داشتم و وارد زندان کچویی شدم که به خانم‌های زندانی سرکشی داشته باشم، از دفتر اعلام شد: حاج احمد آقا از جماران دنبال شما هستند. با ایشان تماس گرفتم و ایشان گفتند: امام برای گورباچف نامه‌ای دارند که از بین خانم‌ها شما را انتخاب کرده‌اند و از بین آقایان هم آقای جوادی آملی و جواد لاریجانی را انتخاب کرده‌اند تا این نامه را به گورباچف برسانید؛ بنده استخاره کردم تا ببینم این کار را بپذیرم یا خیر که استخاره خوب آمد. به جماران رفتم و حاج احمد آقا گفتند: آماده باشید هروقت امام دستور دادند به شوروی خواهید رفت. وقتی به فرودگاه رفتیم حاج احمدآقا آمد و گفت: وصیتنامه‌های‌تان را بنویسید، امام فرموده‌اند ممکن است آمریکایی‌ها هواپیمای‌تان را بزنند یا مجبورتان کنند در اسرائیل فرود بیایید، شاید هم روس‌ها اجازه بازگشت ندهند. در نهایت رفتیم و واقعاً هم جای بسیار مخوفی برای ما در نظر گرفته شده بود. هفت ماه از این موضوع نگذشته بود که آیت‌الله موسوی اردبیلی اعلام کرد جوانان مسلمان ِآزادشده شوروی برای ماه مبارک رمضان نیاز به قرآن دارند. هرکس قرآن اضافی دارد به ما برساند تا ما برای این افراد ارسال کنیم».

مرحومه دباغ جزو نخبگان و نادرترین افراد جامعه و به جرأت بتوان گفت جهان و از مبارزان دیرین و السابقون السابقون انقلاب اسلامی و نمادی از زنان مسلمان فعال حاضر در همه عرصه‌های اجتماعی ایران بود.

 

نامه تاریخی امام (ره) از جمله نامه‌های تاریخی عصر حاضر

نامه تاریخی امام (ره) در شرایطی خطاب به رهبر سابق شوروی نگاشته شده بود که تحلیلگران سیاسی نظاره گر تجدید نظرطلبی و آغاز تحولات دنیای کمونیسم بوده ولی قادر به اظهارنظر در این باره نبودند، این نامه که در واقع نامه رهبر جهان اسلام به رهبر کشوری که الحاد را در پیش گرفته منکر نقش معنویت و دین در عصر حاضر بود، از جمله نامه‌های تاریخی عصر حاضر است. 

دقت در زمان و محتوای این پیام و آثار آن از چند جنبه حایز اهمیت است، نخست آنکه در حالی که تنها چند ماه از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران نمی‌گذشت کمتر کسی تصور می‌کرد که کشوری که تلقی می‌شد در موضع ضعف حاضر به پذیرش صلح با عراق شده چنین با اعتماد به نفس رهبر یکی از ابرقدرت‌های جهان را به معنویت دعوت کند و به صراحت از شکسته شدن استخوان‌های مارکسیسم به منزله مبنای نظم نیمی از دنیای آن روز سخن بگوید.

دوم اینکه این نامه هشدار جالب توجهی به شوروی بود که از چاله مارکسیسم به چاه سرمایه داری نیفتد و بی اعتمادی به امریکا در هشدار امام به گورباچف که به اعتراف خود وی جدی گرفته نشد در تسریع روند فروپاشی شوروی موثر بوده است. 

نکته دیگر اینکه این پیام تاریخی حاوی ظرفیت بزرگ اسلام در هدایت بشر امروز در روزگاری بود که دوری از دین و معنویت سکه رایج تمدن مدرن شده بود، بازخوانی این پیام تاریخی و مفاد آن و نیز وضعیت ایران و جهان در متن زمانی انتشار نامه برای نسل امروز درس آموز و عبرت انگیز است.

یه عبارتی امام خمینی در شرایطی از صدای شکسته شدن استخوان‌های مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرتهای برتر جهان برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم در جمهوری‌های این کشور، هنوز برقرار بود.

 

متن نامه امام خمینی(ره) به گورباچف

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم جناب آقای گورباچف! صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستی شوروی با اميد خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا كه پس از روی كار آمدن شما چنين احساس می‌شود كه جنابعالی در تحليل حوادث سياسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جديدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته‌ايد و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعيات جهان چه‌ بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم نكاتی را يادآور شوم، هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در كنار آن حل پاره‌ای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبی كه ساليان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنين زندانی نموده بود قابل ستايش است و اگر به فراتر از اين مقدار فكر می‌كنيد، اولين مسأله‌ای كه مطمئناً باعث موفقيت شما خواهد شد اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر «خدازدايی» و «دين‌زدايی» از جامعه، كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجديدنظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعی با قضايای جهان جز از اين طريق ميسر نيست البته ممكن است از شيوه‌های ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنيای غرب رخ بنمايد، ولی حقيقت جای ديگری است.

شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره‌های كور اقتصادی سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه‌داری غرب حل كنيد، نه تنها دردی از جامعه خويش را دوا نكرده‌ايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن‌بست رسيده است، دنيای غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است. جناب آقای گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد، مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادی نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بن‌بست كشيده و يا خواهند كشيد. 

 

از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌های تاريخ سياسی جهان جستجو كرد

مشكل اصلی شما مبارزه طولانی و بيهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرينش است، جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌های تاريخ سياسی جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوی هيچ نيازی از نيازهای واقعی انسان نيست؛ چرا كه مكتبی است مادی و با ماديت نمی‌توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسی‌ترين درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.حضرت آقای گورباچف، ممكن است شما اثباتاً در بعضی جهات به ماركسيسم پشت نكرده‌ باشيد و از اين پس هم در مصاحبه‌ها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد؛ ولی خود می‌دانيد كه ثبوتاً اين‌گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و علی‌الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيدامروز ديگر چيزی به نام كمونيسم در جهان نداريم، ولی از شما جداً می‌خواهم كه در شكستن ديوارهای خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. 

اميدوارم افتخار واقعی اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه‌های پوسيده هفتاد سال كژی جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد، امروز ديگر دولت‌های همسو با شما كه دلشان برای وطن و مردمشان می‌تپد هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينی و رو زمينی كشورشان را برای اثبات موفقيت كمونيسم، كه صدای شكستن استخوان‌هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند. 

آقای گورباچف بار ديگر به دو جهان‌بينی مادی و الهی بينديشيد 

آقای گورباچف وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله‌اكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی‌ مرتبت(ص) به گوش رسيد، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گريه انداخت،لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان‌بينی مادی و الهی بينديشيد. 

ماديون معيار شناخت در جهان‌بينی خويش را «حس» دانسته و چيزی را كه ماده ندارد موجود نمی‌دانند. قهراً جهان غيب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قيامت، را يكسره افسانه می‌دانند در حالی كه معيار شناخت در جهان‌بينی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد و چيزی كه معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشد گرچه محسوس نباشد. 

لذا هستی اعم از غيب و شهادت است و چيزی كه ماده ندارد، می‌تواند موجود باشد و همان‌طور كه موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نيز به شناخت عقلی متكی است، قرآن مجيد اساس تفكر مادی را نقد می‌كند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست و گرنه ديده می‌شد. لن‌ نومن‌لك حتی نری‌الله جهره می‌فرمايد: لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف‌الخبير. از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قيامت بگذريم، كه از نظر شما اول بحث است، اصولاً ميل نداشتم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه، بةخصوص فلاسفة اسلامی، بيندازم. 

 

حقیقت علم همان وجودی است مجرد از ماده 

از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتألهين ـ رضوان‌الله تعالی عليه و حشره‌الله مع‌النبيين و‌الصالحين ـ مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نمی‌كنم و از كتب عرفا و به‌خصوص محی‌الدين ابن‌عربی‌ نام نمی‌برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنی چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين‌گونه مسائل قوياً دست دارند، راهی قم گردانيد، تا پس از چند سالی با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهی از آن امكان ندارد. جناب آقای گورباچف، اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما می‌خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزش‌های والا و جهان شمول اسلام است كه می‌تواند وسيله راحتی و نجات همه ملت‌ها باشد و گره مشكلات اساسی بشريت را باز نمايد. 

نگرش جدی به اسلام ممكن است شما را برای هميشه از مسئله افغانستان و مسائلی از اين قبيل در جهان نجات دهد ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك می‌دانيم با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوری‌های شوروی، نشان داديد كه ديگر اين‌گونه فكر نمی‌كنيد كه مذهب مخدر جامعه است راستی مذهبی كه ايران را در مقابل ابرقدرت‌ها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آيا مذهبی كه طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قيود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی كه وسيله شود تا سرمايه‌های مادی و معنوی كشورهای اسلامی و غيراسلامی، در اختيار ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جدا است مخدر جامعه است ولی اين ديگر مذهب واقعی نيست؛ بلكه مذهبی است كه مردم ما آن را «مذهب امريكايی» می‌نامند.

 در خاتمه صريحاً اعلام می‌كنم كه جمهوری اسلامی ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتی می‌‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نمايد. و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن‌ همجواری روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می‌شمارد. والسلام‌ علی‌من‌اتبع الهدی.

 ۱۱/۱۰/۶۷ روح‌الله الموسوی‌الخمينی

 

واکنش گورباچف به پیام امام 

گورباچف درباره دریافت این نامه می‌گوید: زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است، من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم.

گورباچف هشدار امام خمینی (ره) را جدی نگرفت و در نتیجه عواقب ناشی از این بی‌توجهی همانگونه که در پیام امام خمینی پیش‌بینی شده بود، تحقق یافت؛ یعنی از یک‌سو به گورباچف ثابت شد که پناه بردن به کانون سرمایه‌داری غرب دردی از روسیه را دوا نمی‌کند و از جانب دیگر «دیگران» به میدان آمدند و به بهانه جبران اشتباهات وی، او را به حاشیه راندند. 

انتهای پیام

 

captcha